فیلمهای اجتماعی بخش قابل توجهی از تولیدات سینمای ایران را به خود اختصاص میدهند و همین موضوع باعث شده تا فیلمسازان اجتماعی در سالهای اخیر با مشکلات و حاشیههایی روبهرو شوند. حاشیههایی درباره تعریف مرز سیاهنمایی در سینمای اجتماعی. به همین دلیل است که چند فیلم اجتماعی نظیر «قصهها» رخشان بنیاعتماد، «عصبانی نیستم» رضا درمیشیان، «خانه پدری» کیانوش عیاری و... از سال پیش تاکنون با مخالفتهایی برای اکران روبهرو شدهاند. حالا مدتی است که دلسوزان سینما دست به دست هم دادهاند و مذاکراتی را درباره فیلمهای اجتماعی شروع کردهاند. بخشی از برنامه تلویزیونی «هفت» مدتی است که به این بحث اختصاص داده شده و بعدازظهر دوشنبه، 10 آذرماه هم نشستی در حوزه هنری با حضور علی معلم و ابوالحسن داوودی با همین موضوع برگزار شده است. به گزارش ایلنا، داوودی معتقد است ما تعریف مشترکی از سینمای اجتماعی نداریم و طی این سالها شاخصههای مشخصی که مورد قبول تمام افراد و جناحها باشد؛ مشخص نکردهایم. او میگوید: «ما بیشتر متکی بر نقطهنظرهای شخصی هستیم تا آمارهای رسمی. در بسیاری از موارد در تعریف از فیلم اجتماعی دارای اختلاف فاحش هستیم که منجر به سیاه و سفید شدن این فیلمها میشود و بیشتر معضل ما به دلیل وجود تفاوت دیدگاههاست.» داوودی اشاره میکند که: «به دلیل گران بودن حرفه سینما و عام شمول بودن آن؛ این حوزه با بسیاری از دیدگاههای مختلف ارتباط دارد و یک فیلمساز با یک جریان تفکری یا یک دستورالعمل روبهرو نیست.» رسیدن به یک تعریف مشترک از سینمای اجتماعی میتواند بسیاری از مشکلات فیلمسازان را حل کند. داوودی با تأکید بر این نکته بیان میکند: «در این تعریف مهم است که بدانیم وظیفه سینمای اجتماعی چیست؛ از چه چیز برمیآید و دارای چه شاخصههایی است. ما به دلیل برخوردهای هیجانی چاه را به چاله و شکاف را به دره تبدیل میکنیم و تا زمانی که به یک تعریف مشخص از سینمای اجتماعی نرسیم؛ قادر به مهار این هیجانها نیستیم.» او با اشاره به فیلم «عصبانی نیستم» توضیح میدهد: «نمایندگان مجلس بدون آنکه این فیلم را ببینند درمورد عدم اکران آن نظر دادند درصورتیکه فیلم یک تصویر است و تنها با شنیدهها نمیتوان آن را قضاوت کرد.»
علی معلم به عدم اثرگذاری اهالی فرهنگ و هنر در تصمیمگیریها اشاره کرد «زاویهای که بین اهالی سینما و فضای حاکمیتی ایجاد شده؛ موجب عدم تأثیرگذاری و دخالت این افراد در تصمیمگیریهای کلان شده است. نظر رئیسجمهوری یا معاون رئیسجمهوری در مورد یک فیلم تنها بهعنوان یک مخاطب دارای ارزش است. نظر رئیسجمهوری بدون اینکه به یک دستورالعمل تبدیل شود؛ تأثیرگذار نخواهد بود.» او با انتقاد به رفتارهای سلیقهای نسبت به ساخت فیلم، میگوید: «هرکس انتظار دارد بنابه انتظار خود در یک فیلم حرفی را بزند که به نفع یا ضرر عدهای باشد. » معلم انتقاد زیادی هم نسبت به استقلال مالی سینما دارد و تأکید میکند: «سینما طی سالهای گذشته همیشه دستش دراز بوده و نتوانسته استقلال پیدا کند به همین دلیل نهتنها رسالت خود را انجام نداده بلکه به صنعت نیز تبدیل نشده است. لذا سینما باید بتواند با مردم ارتباط برقرار کرده و پولش را نیز از مردم طلب کند.» او درباره همین موضوع گله میکند که: «ما یک سینمای محلی ترسیم کردهایم که برای دل گروههای خاص و نمایندگان خاص فیلمسازی میکند که بخش بزرگی از آن تقلبی است و با مردم ارتباط برقرار نمیکند. به همین دلیل است که نهایت مخاطب ما 4میلیون نفر است.» معلم؛ اعتراض را یکی از شاخصههای طبیعی دانست و توضیح میدهد: «مردم در تمام دنیا چون زندهاند نسبت به مشكلات صنفی و ناهنجاریهای اجتماعی اعتراض میکنند. هماکنون شاهد اعتراضهایی در یمن، آمریکا و مصر هستیم که هر روزه آنها را در رسانه خود نشان میدهیم اما در ایران این اعتراضهای داخلی در سینما نشان داده نمیشود و این به معنای این است که سینما از ذات خودش که دلسوزیست؛ خارج شده است.»