اشکان خطیبی بازیگر و موزیسین
وقتی در عرصه اجتماعی کار میکنید، فعالیت در عرصه اجتماعی روز، هفته، سال و ثانیه نمیشناسند. از اعدام یک زندانی تا بیماری یک دوست، همه مسائلی هستند که شما را درگیر خود میکنند. خشونت فزاینده موجود در جامعه یکی از درگیریهای هر روزه همه شهروندان است. خشونتی که از آن صحبت میکنم به تمام شئون زندگی ما ضربه میزند. این خشونت حتی علیه اشیاء هم وجود دارد! آنقدر خشن شدهایم که ممکن است علاوهبر خشونت علیه همنوع، خشونت علیه حیوانات، خشونت علیه اشیا را هم از خود نشان دهیم. اکنون وضع طوری است تقریبا نسبت به هر چیزی که در دور و برمان است، رفتار خشن نشان میدهیم. با وجود تمام سختیهایی که زندگی شهری برای همه ما دارد، سعی کردهام بهعنوان یک شهروند، انرژی درونیام را وارد شهر کنم، مشکلات همیشه هستند. مشکلات بودهاند و تا آخر هم خواهند بود اما باز هم چیزی نمیتواند مانع این شود که بگوییم: همه چیز از یک لبخند ساده آغاز میشود. شهر ما خشن و معماری این شهر هم خشونتبار است. ساختمانهای پر خاطره و قدیمی شهر هم آنقدر فرسوده شدهاند که آنها هم میتوانند پیامآور خشونت باشند. روزگاری مردم این شهر میان ساختمانهای سر به فلک کشیده و خشن سرگردان نشده بودند. در روزگار نهچندان دور، حس آرامش از ساختمانها لبریز بود. اما امروز وضع تغییر کرده است. تغییری که از آن حرف میزنم برای همه کسانی که این متن را میخوانند، قابل درک است. همه ما هر روز خود را با این سردرگمی آغاز میکنیم. سردرگمی که حاصل زندگی در یک فضای خشونتبار و عصبیکننده است. به سهم خودم سعی میکنم ایفاگر نقش یک شهروند خوب باشم اما انرژی خشونت زیاد است.
این موجود قویهیکل نه رحم دارد و نه مروت. من یک شهروندام. من شهروندی هستم که میخواهم انرژی درونیام را با همشهریهایم تقسیم کنم اما خندههای دردناک خشونت، گواه کارساز نبودن این خواست انفرادی است. اگر روزی یکی از مسئولان تاثیرگذار شهری بودم تنها راهحل موجود را مورد توجه قرار میدادم. میپرسید تنها راهحل چیست. جواب من یک کلمه است: «موسیقی». موسیقی میتواند فضای خشن امروز ما را تلطیف کند. موسیقی میتواند در ابعاد کلان تاثیرات باور نکردنی خود را به همه ما نشان دهد.