شماره ۴۴۳ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۱۲ آذر
صفحه را ببند
سیاست، مشارکت در سازندگی آینده

خبرنگار از امام می‌پرسد آیا شما وارد فعالیت‌های سیاسی هم می‌شوید؟ امام این‌گونه پاسخ می‌دهد که «دین مطلقا مانع فعالیت سیاسی سالم نیست. به شرط آن‌که به لحاظ اصول و راه و هدف با آن هماهنگ باشد.»
این پاسخ امام یعنی سیاست باید فقر را از بین ببرد؛ بهداشت را تضمین کند و توسعه بدهد؛ آموزش را افزایش بدهد و پیش بگیرد. لذا یک مسلمان که کار سیاسی می‌کند، با این موارد باید درگیر شود و وظیفه سیاست همین است.
امام این‌گونه ادامه می‌دهد که «چرا چنین نباشد؟ ما باید این کار‌ها را بکنیم؛ درحالی‌که فعالیت سیاسی سالم، مشارکت در سازندگی آینده است». یعنی ایشان نمی‌افتد در اصطلاح کاتولیکی Charity (خیریه) و صرفا کارهای خیریه. بلکه می‌گوید امر سیاسی باید درگیر چنین مواردی باشد. ایشان از کاندیداها حمایت می‌کرد تا رأی می‌آوردند. جالب این است که بعضی اوقات از کاندیداهای غیرمسلمان، حمایت می‌کرد. گاهی آشکارا حامی یک مسیحی می‌شد و او هم رأی می‌آورد. یعنی امام موسی صدر نگاه خاصی به دین و سیاست داشته است: «آیا دین، پیروان خودش را از مشارکت در ساختن آینده باز داشته؟ و کار ساختن آینده را به دیگران سپرده است؟»
تشکل مذهبی و حفظ امنیت ملی
نگاه امام متضمن این است که بودن در سیاست، به معنای برد و باخت نیست. بلکه به معنی تدارک یک اجماع است. به‌طور مثال، در نامه‌ای که ایشان در ‌سال 1969 به مفتی لبنان می‌نویسد، به راه‌های همکاری اشاره می‌کند؛ می‌گوید ما با اهل سنت در سه قسمت می‌توانیم همکاری کنیم؛ با غیراهل سنت، یعنی مسیحی‌ها، در دو قسمت. یکی از راه‌های همکاری، «اهداف شرعی» است. به‌طور مثال در باب وحدت افق در عید فطر، منظور این بود اگر در یک منطقه، یکی ماه را رؤیت کرد، همه باید در آن منطقه، عید اعلام کنند. در دو راه بعدی، با غیرمسلمانان هم می‌توان همکاری کرد. یکی بخش «اهداف اجتماعی» است؛ مثل مقابله با بی‌سوادی، مقابله با فقر و آوارگی. اینها وظایف دین است. دیگری نیز «اهداف ملی» است. ایشان معتقد بود که هیچ‌کس حق ندارد هویت‌ملی لبنان را اندکی خدشه‌دار کند و اساسا هدف تشکل مذهبی، حفظ امنیت ملی است. خیلی موضوع مهمی است که فردی یا گروهی، یک تشکل مذهبی را درست کنند و هدف خود را حفظ امنیت ملی قرار دهند. اینها موارد به ظاهر پارادوکسی هستند که از مجموعه آنها، یک تئوری در می‌آید که می‌توان گفت، سوغات امام موسی صدر است برای جوامع مذهبی.
گفت‌وگو، تنها راه ما است
امام جمله‌ای در باب فرقه‌گرایی دارد که بسیار جالب است. می‌دانید که در فرقه‌گرایی، گفت‌وگو نیست. یا با مایی، یا علیه ما. اما امام می‌گوید گفت‌وگو، تنها راه ما است: «راه این همبستگی، گفت‌وگو است که به وحدت، تفاهم و نزدیکی می‌انجامد؛ و گمان می‌کنم برای همبستگی، راهی جز گفت‌وگو و تفاهم نماند».
امام موسی صدر، به یقین باور داشت که در گفت‌وگو، دینش آسیب نمی‌بیند و لذا نیازی نبود که از گفت‌وگو بترسد. سوال مهمی که پیش می‌آید این است که این چه نوع دینی است که نه‌تنها از گفت‌وگو آسیبی نمی‌بیند، بلکه گفت‌وگو، نیروی محرکه آن است؟ این درک خیلی خاصی از دین است.
ویژگی‌های دموکراسی انجمنی
لازم می‌بینم چند نکته در باب دموکراسی انجمنی بگویم. درواقع تئوری امام، بسیار نزدیک به این تئوری است. برای دموکراسی انجمنی، 10 ویژگی می‌شمارند؛ من به چند مورد از آنها اشاره می‌کنم. یکی از این ویژگی‌ها این است که دولت، روی ائتلاف بزرگ می‌ایستد یعنی دولت، حزبی نیست. دومین مورد، سیستم انتخاباتی سهمیه است.
به این معنا که اقلیت را طرد یا تحدید نمی‌کنند. به اقلیت هم اجازه حضور می‌دهند. سوم، حکومت‌های محلی و خودمختاری است. امام موسی صدر این را به جد پیش می‌برد. ایشان هیچ مداخله‌ای در جامعه سنی و مسائل داخلی آنها نداشت. اگرچه به آنها کمک می‌کرد و کمک‌های خیریه‌ای انجام می‌داد اما خودمختاری آنها و سایر اقوام و مذاهب را به رسمیت می‌شناخت. می‌گویند این نوع نظام‌های سیاسی، روی پا نمی‌ایستند مگر این‌که اولا نخبگان جامعه به یکدیگر اعتماد داشته باشند و یکدیگر را تحمل کنند و از حرف‌های تلخ هم نرنجند.
ثانیا، اینها بتوانند به پیروان خودشان اعتماد بدهند که اگر وارد این پروسه سیاسی بشوید، در درازمدت ضرر نخواهید کرد و درنهایت به نفع شما خواهد بود. یعنی نخبگان ابتدا باید درون این رودخانه بروند و بعد به دیگران بگویند که غرق نخواهند شد تا آنها نیز وارد شوند. یعنی باید پیروانشان نیز به آنها اعتماد داشته باشند. دوستان می‌دانند که مهم‌ترین ذخیره امام این بود که به او اعتماد داشتند. زمانی که حرف می‌زد، می‌دانستند که صادقانه سخن می‌گوید و لذا درک او برای بسیاری حجت می‌شد. بنابراین در این دموکراسی‌ها، اولین کار نخبگان این است که خطر ذاتی سیستم را حس کنند یعنی بدانند که اگر مذاهب با یکدیگر نباشند، سیستم با خطر مواجه می‌شود. لذا، تعهد به سیستم، به هر قیمتی که شده، بسیار مهم است؛ تا آن‌جا که فرد از باور‌های خودش هم به‌صورت موقت دست نگه دارد.
ثالثا، داشتن توان تحمل شکاف‌های خرده فرهنگی است. می‌دانید که در لبنان این‌گونه نبود. آدم‌ها به یکدیگر فحش هم می‌دادند و حتی عده‌ای به امام موسی صدر حمله می‌کردند و امام مجبور بود جواب نرمی به آنها بدهد. در نهایت، بعد از آن نخبگان باید توان ارایه راه‌حل هم داشته باشند.
همه اینها را ذکر کردم برای این‌که بگویم پیش‌شرط‌های گفت‌وگو در جامعه انجمنی اینها هستند: «آزادی، احترام، اعتماد و تحمل».
همه اینها، پیش‌شرط‌های گفت‌وگو در جامعه هستند. اگر آزادی نباشد، گفت و شنودی نخواهد بود. صرفا شنود است؛ یعنی مونولوگ و یک‌طرفه است. اگر احترام نباشد که کسی حرف نمی‌زند. اگر اعتماد نباشد، آدمی زبان به سخن باز نمی‌کند و همین‌طور اگر تحمل نباشد، گفت‌وگو به منازعه منجر خواهد شد.


تعداد بازدید :  361