| فاطمه رحمدل |
اين كتاب شامل 13 داستان كوتاه از مجموعه داستانهاي پيشين اميررضا بيگدلي است. بيگدلي، داستاننويس خوب و بيادعايي است. دنبال تغيير دادن جهان به وسيله كلمات دود زده نيست. نان خود ميخورد و داستان خود را مينويسد.
در صف نويسندگان جلو نميزند. سرك نميكشد و حسرت ديگران را نميخورد. او با هوشياري يك نويسنده خوب سعي ميكند كه خودش باشد و با كلمات خودش براي هموطنان خودش زيباييهاي زندگي را بنويسد. در برابر پرسشهاي جهان از سكوت عبور كند و البته او تصميم ندارد به هر قيمتي حرف بزند و بنويسد.
تولستوي ميگويد، يك نويسنده خوب را ميتوانيد از اهميت دادن به كلماتي كه بهكار ميبرد، بشناسيد.
حتما نكته درستي است. اگر نويسنده كلماتي كه استفاده ميكند را نشناسد، در بار معنايي دادن به جملات دچار مشكلات حاد ميشود. هم خودش را بهزحمت مياندازد و هم خوانندگانش را.
او نويسندهاي است كه فضاسازي و جغرافياي داستان را بهخوبي ميشناسد. شايد حرفه اصلياش كه مهندسي است، ويژگيهاي زبان رياضي را به داستانهاي او نيز منتقل ساخته است.
داستانهاي اميررضا بيگدلي محاسبات رياضي قابلقبولي دارد. ميتوان اميدوار بود كه ادبيات امروز ما يك نويسنده با دغدغههاي انساني را دارد كه ميتواند روايتي از زندگيهاي امروز را راوي باشد.