| فاطمه رحمدل |
سرانه مطالعه در شهرهای مختلف متفاوت است و حتی در شهری مانند تهران هم سرانه مطالعه متفاوتی در نقاط مختلف دارد.
محسن رضایی، پژوهشگر حوزه کتاب و کارشناس ارشد برنامهریزی فرهنگی به پرسشهای رایج درباره کتاب و کتابخوانی و دغدغههای فرهنگی در این زمینه پاسخ داده است که شرح آن در پی میآید.
وضع مطالعه ایرانیها را چگونه ارزیابی میکنید؟
در ایران دو دسته کتابخوان داریم. بالقوه و بالفعل. دسته اول مشکلی ندارند و همیشه کتاب مورد نظرشان را تهیه میکنند و میخوانند. اما گروه دوم با وجود مهیا بودن زمینه مطالعه، انگیزه آن را ندارند. گرچه باید توجه داشت که گروهی هم بین این دو دسته جای دارند، یعنی آگاهی لازم و شرایط لازم برای مطالعه را ندارند. وضع مطالعه ایرانیها نسبت به مردم منطقه خیلی بد نیست. اما در عین حال تحقیق جامعی که درباره میزان دقیق سرانه مطالعه قابل استناد باشد، انجام نشده است. هر تحقیقی هم که وجود دارد بهصورت موردی و در جغرافیای خاص بهطور غیرهدفدار انجام شده که متاسفانه برای کل کشور قابل استناد نیست. در عین حال میتوان با یک روش دیگر به آماری نزدیک به واقعیت دست پیدا کرد. در این روش کتابهای تولید شده، صفحات و تیراژش را محاسبه و عدد حاصل را نسبت به جمعیت بررسی میکنند که میزان مطالعهای که به هر شخص میرسد مشخص میشود. اکنون در بیشتر کشورها، این روش هم به کار گرفته میشود. ولی ما در بسیاری از متدولوژیها از جهان عقب هستیم.
چه روشی برای تعیین دقیق میزان مطالعه پیشنهاد میکنید؟
از دو روش میتوان بهره برد. نخست آنکه در استانها مطالعه جامع و کامل درباره سرانه مطالعه انجام دهیم و در این راه از افکارسنجی و مشاهدات میدانی استفاده کنیم. در دنیا با روشهایی از این دست، حتی ساعات اصلی مطالعه مردم را تعیین میکنند. راه دوم هم این است که باید در تعریف مان از مطالعه بازنگری و دقت کنیم که صرفا کتاب کاغذی را مدنظر نداشته باشیم زیرا اکنون منابع همسطح یا بالاتر از کتاب در فناوریهای نوین وجود دارد که با خواندن آنان امر مطالعه محقق میشود.
برای ترویج کتابخوانی بین کسانی که علاقهمند نیستد باید چه کرد؟
باید سیاستگذاری فرهنگی را تغییر دهیم یعنی آموزش و تبلیغات کتابخوانی قانونمند شود و قوانین حقوقی و حرفهای داشته باشیم. دولت باید بخشی از حمایت از فعالیتهای فرهنگیاش را به تبلیغ و آموزش جامعه در این راه اختصاص دهد و برایش سرمایهگذاری کند. تبلیغات کتابخوانی هم دو نوع است: یکی اینکه مردم کلا به امر کتابخوانی توجه کنند و دیگری اینکه بخش خصوصی وظیفه تبلیغ را به عهده بگیرند و مخاطبان را برای آگاهی از کتابهای منتظر شده آگاه کنند. در این زمینه هم 3 راه وجود دارد: تبلیغ کتاب پیش از چاپ و درحال نوشتن، درحال انتشار و توزیع و در زمان فروش که این روند تبلیغ در ایران هیچ گاه محقق نمیشود و اگر هم شود ذوق و سلیقه شخصی است.
نکته دیگر هم درزمینه مشکلات تبلیغ به صداوسیما برمیگردد که روند تبلیغ کتاب در آن، آنقدر سخت است که من به شخصه فکر میکنم شاید ممنوع باشد. ضوابط تبلیغ کتاب در این رسانه نامشخص است درحالیکه ضوابط عمومی میگوید هر کتاب وقتی چاپ میشود میتواند تبلیغ هم برایش صورت بگیرد و این خواننده است که حق انتخاب دارد نه شخص دیگر.
اکنون ضوابط تبلیغ کتاب توسط هیچ نهادی مشخص نیست نه وزارت فرهنگ و ارشاد نه صداوسیما نه شهرداری؛ در صورتی که اگر کتاب بهصورت قاعدهمند در سطح شهرها تبلیغ شود به هرحال ذهن مردم درگیر میشود که این چه کتابی است که این همه تبلیغ میکنند و برویم آن را تهیه و مطالعه کنیم.
مشکل اصلی در زمینه تبلیغ کتاب هم قشر کتابخوان بالقوه هستند که هنوز انگیزهای برای رفتن به سوی کتاب را پیدا نکردهاند و معروفند به اینکه هیچ کتابی تا کنون نخواندهاند که باید علاوه بر آموزش و تبعیت محرکهای دیگری مانند تشویق و قدردانی برای آنان در نظر گرفت.
قیمت کتاب تا چه میزان بر کتابخوانی تأثیر میگذارد؟
قیمت کتاب در انتخاب مشتری نقش دارد اما اگر مخاطب به کتابی احساس نیاز کند، یعنی بداند که حتما باید آن را تهیه کند، تأثیر قیمت کاهش مییابد. البته باید در نظر گرفت که خوانش کتاب نه برای یک شخص که برای کل جامعه مفید است زیرا وقتی یک نفر کتابی را میخواند پس از آن رفتارش در سطح جامعه اثر میگذارد و مثلا از ارتکاب بزهها و جرایم خودداری میکند.
دربـاره مکـــانیـسم قیمت گـذاری قدری توضیح دهید.
قیمت پشت جلد برآیندی است از قیمت تمام شده ودرصدی که ناشر برای توزیع و فروش درنظر گرفته و بدان اضافه میشود. قیمت تمام شده هم عددی است که از حق تالیف، حق تایپ، ویرایش، صفحهبندی و طراحی روی جلد به انضمام هزینههای چاپ و صحافی، انبارداری، حملونقل، توزیع و فروش به دست میآید.
چرا کتاب در سالهای اخیر اینقدر گران شد؟
این گرانی با افزایش حقوق و دستمزد متناسب بود اما افزایش قیمت کاغذ و هزینههای حملونقل و انبارداری بر آن تأثیر بیشتری گذاشت. باید گفت که از سال 84 تا 93 شیب تندی در افزایش قیمتها رخ داد. اگر در ابتدای دهه هشتاد قیمت متوسط کتاب 2000 تومان بود امروز باید به صورت میانگین 10000 تومان برای خرید هر کتاب هزینه کنیم. برای جلوگیری از این روند هم سیاستهای حمایتی دولت بسیار موثر است زیرا در همه دنیا رسم بر آن است که دولت مواد اولیه ارزان و با کیفیت را برای صنعت چاپ و نشر آماده میکند که اکنون بیشترین مشکل ما به همین تهیه مواد اولیه ارزان و با کیفیت
بر میگردد زیرا داخل کشور تولید نمیشود و مجبور به وارد کردن آنها هستیم.
بهنظر شما ممیزی کتاب چقدر بر کتابخوانی تأثیر دارد؟
عوامل مختلف، بر میزان کتابخوانی تأثیر متفاوت دارند. نسبت تأثیر نظارت بر کتابخوانی هم باید در کنار دیگر عوامل سنجیده شود. بهنظر من رشد و تکامل در حیطه نظارت و شیوههای مدرن آن برای جامعه ایران لازم است که به بحث علمی تبدیل شود زیرا در دنیا شیوههای نظارت عقلانی و منطقی وجود دارد و هر یک به شیوهای انتخاب میشوند. بههرحال تأثیر نظارت بر عموم جامعه زیاد نیست و مسلما عموم مردم اهمیت نمیدهند که چه کتابهایی مجوز تولید نمیگیرند. مشکل نظارت به تولید اندیشه برمی گردد و بحث بین اندیشمندانی است که میخواهند تولید اندیشه کنند که اگر هم مجوزی به کتابی داده نشود درباره عدهای است که مخاطبان خاص دارند.
تاثیر آموزش و پرورش بر وضع کنونی مطالعه را چگونه ارزیابی میکنید؟
نظام آموزشی ما کتاب محور نیست و کودکان برای مطالعه محرکی ندارند؛ همه متکی بر نمره، مدرک و شخصیتسازی شدهاند، درحالیکه باید از پر کردن ذهن با معلوماتی که زود فراموش میشوند پرهیز داشت و در مدارس و دانشگاهها شیوههای نوین روش تحقیق و کسب مهارت آموزش داده شود.