شهروند| دومین ضربالاجل مذاکرات هستهای میان ایران و گروه 1+5 منقضی شد و طرفین درنهایت برای بار دوم مذاکرات هستهای را تمدید کردند. طرفین اعلام کردند که تمدید 7ماهه مذاکرات با هدف رسیدن به توافق نهایی انجام شده است. به این صورت که تا اول ماه مارس، طرفین به نوعی توافق سیاسی رسیده و مدت زمان باقی مانده را نیز صرف نگارش جزییات متن توافق نهایی کنند. البته پیش از آغاز مذاکرات نیز امید چندانی به اعلام توافق نهایی هستهای نبود اما آنچه از اهمیت بسیاری برخوردار است این است که مذاکرات به نقطهای رسیده است که طرفین منافع خود را در ادامه آن میبینند و همچنان مصر هستند درنهایت توافق نهایی حاصل شود.
نکتهای که در این میان باید به آن توجه ویژه داشت، نوع و کیفیت مذاکرهای است که میان ایران و آمریکا برگزار میشود. در پایان این دور از مذاکرات در وین، دیدیم که تنها وزیر خارجه آمریکا بود که از اردوی غرب به کنفرانس مطبوعاتی آمده و سخنانی ایراد کرد و به چند سوال پاسخ گفت. در این سو هم محمدجواد ظریف وزیر امورخارجه کشورمان دست به اقدام مشابهی زد. درواقع بخش اصلی مذاکرات میان ایران و آمریکا درجریان است. اگرچه امروز پرونده هستهای ایران موضوع اصلی این مذاکرات است اما به نظر میرسد آنچه در درازمدت برای طرفین مذاکره اهمیت دارد، نه پرونده هستهای ایران، که تحولات منطقهای است.
حالا که مذاکرات7 ماه تمدید شده است، سوالی که بسیاری از ناظران و تحلیلگران و حتی افکارعمومی از خود میپرسند، این است که آیا این7 ماه زمان کافی برای رسیدن به توافق نهایی است و آیا طرفین در این مدت میتوانند گرهها را باز کنند؟ جان کری، وزیر امورخارجه آمریکا در کنفرانس مطبوعاتیاش در وین، ضمن تمجید از محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه کشورمان، گفت: «پیشرفتهای واقعی در مذاکرات ایجاد شده است اما ما روزهای سختی را در پیش داریم». جان کری افزود: «این مذاکرات تنها به این دلیل که ما زمانش را تمدید کردهایم، آسان نخواهد شد. بلکه مذاکرات سخت است، سخت بوده است و سخت خواهد ماند.»
واقعیت این است که مذاکرات هستهای برای ایران و آمریکا یک چالش واقعی است اما نوعی تمایل نیز میان طرفین وجود دارد که این مذاکرات به نتیجه برسد. مسأله اصلی مذاکرات، یافتن راهی برای رسمی کردن توافقی است که پیشتر انجام شده است. واضح و آشکار است که ایران و آمریکا به سمت کاهش تنش حرکت میکنند که 35 سال است روابط دو کشور را مختل کرده است. امروز آمریکا به این نتیجه رسیده است که مجبور است نقش منطقهای و فرامنطقهای ایران را به رسمیت بشناسد. اما مسأله این است که چطور میتوان این توافق نانوشته را در عرصه عمل به کار گرفت. ایران و آمریکا به خوبی میدانند که پرونده هستهای نخستین گام در عملیکردن توافق نانوشته میان ایران و آمریکا است. آمریکا در روند مذاکرات هستهای پذیرفته است که ایران از برنامه صلحآمیز هستهای برخوردار باشد. بنابراین آنچه امروز در مذاکرات میگذرد، صحبت بر سر جزییات امر است و اینجا دقیقا همان جایی است که دیگر سخنی از ژئوپلتیک و تحولات منطقهای نیست. اینجا تنها «سیاست» است که نقش بازی میکند. طرفین به دنبال این هستند که با زبانی خاص به متن توافق نهایی برسند که هم برای شرکایشان و هم برای فضای سیاسی داخلی، قابل قبول باشد. و دقیقا در همین نقطه است که مسائلی نظیر، تعداد سانتریفیوژها در تأسیسات هستهای ایران، سطح غنیسازی و دورنمای چگونگی رفع تحریمهای ضدایرانی نقشهای اساسی در سناریو اختلافنظر را بازی میکنند.
اما نکته جالب و بسیار مهمی که باید به آن توجه داشت این است که همه این اختلافات دقیقا در دورانی صورت میگیرد که روند دیپلماسی میان ایران و آمریکا، دیگر به روندی روتین، عادی و روزمره تبدیل شده است و این خود تحولی است که به نظر میرسد این روزها چندان که باید به آن توجه نمیشود.
منافع ایران و آمریکا در منطقه، سالها است که به نوعی همگرایی رسیده است. اخیرا نیز تحرکات داعش در عراق و سوریه، تهدید مشترکی برای دو کشور محسوب میشود. با توجه به اینکه آمریکا با تکیه بر ابزار نظامی صرف، نمیتواند مشکلات خاورمیانه را حل کند، بنابراین به بازیگری منطقهای نیاز دارد تا با نقشی که برعهده میگیرد، بتواند از چند تکه شدن بیشتر منطقه جلوگیری کند و آمریکا، به ایران بهعنوان یکی از این بازیگران قدرتمند مینگرد.
در نهایت اینکه موانع بسیاری وجود دارد تا ایران و آمریکا بتوانند تا مدتها روابط میان خود را به حال طبیعی بازگردانند. اما هر دو طرف به خوبی میدانند که برای پیشبرد اهدافشان در منطقه نیاز به نوعی ارتباط و هماهنگی با هم دارند. اتفاقی که البته پیشتر نیز در برخی موارد جزیی نظیر تحولات افغانستان و عراق افتاده بود. از این منظر، گفتوگوهای هستهای بخشی از یک پروسهای بسیار مهمتر است که براساس آن طرفین به نوعی هماهنگی میرسند. در این میان این آمریکا است که به کمک ایران نیاز بیشتری دارد و به تبع آن به توافق هستهای.