کارمان شب و روز شده است دعا و نذر و نیاز برای این که مذاکرات هستهای به نتیجه برسد تا اوضاع اقتصادی سر و سامان بگیرد.
شهروند: عذر میخواهم آن وقت شغل دوم هم دارید؟! بالاخره درست نیست آدم همه تخممرغهایش را در یک سبد بگذارد!
هر کی با هر کی مشکل دارد زود اسید میپاشد به سر و صورت طرف، چرا مردم اینطوری شدهاند؟
شهروند: هرچند که نمیشود رفتار تعدادی درندهخو را که از انسانیت بویی نبردهاند، تعمیم داد ولی واقعیت این است که بخشی از جامعه ظاهرا خشونت را تنها راهحل و فصل مشکلات تلقی میکنند.
حالا که دکتر فرهادی قرار است از جمعیت هلالاحمر برود آیا باید منتظر تغییر و تحولات گسترده در هلالاحمر باشیم؟
شهروند: راستش نمیدانم!
پیرمردی بازنشسته هستم. مدتی است خواننده روزنامه شما شدهام از خواندن آن لذت میبرم به موضوعات خوبی میپردازید. میخواستم نکتهای را با شما درمیان بگذارم؛ فکر میکنم اگر به آن توجه کنید بد نباشد. راستش آن موقع که جوان بودیم اصلا نمیدانستیم که مثلا رئیس بانک مرکزی یا رئیس فلان سازمان کیست، یعنی زیاد حرف نمیزدند و بیشتر سرشان به کارشان بود الان ظاهرا این مدیران بیشتر از آن که کار کنند دایم حرف میزنند و البته در بیشتر مواقع نتیجه حرفشان هم جامعه را به هم میریزد.
شهروند: نکته کاملا درستی است. کمگویی شرط تدبیر است. امیدواریم مدیران کشور کمتر سخن گویند و بیشتر به حل و فصل مشکلات همت گمارند.
اعتماد بزرگترین خصلتی است که در یک جامعه مایه دوام و قوام میشود متاسفانه ظاهرا هر روز در جامعه ما کمتر میشود دیگر نمیشود به راحتی به کسی اعتماد کرد در جامعهای که بین آدمها اعتماد نباشد همه امور به هم میریزد. ای کاش مسئولان فکری به حال مسائل معرفتی و اخلاقی جامعه بکنند!
شهروند: حق باشماست. متاسفانه آن قدر کسب منافع فردی به هر شکل و قیمت در جامعه رسوخ کرده که تنها یکی از نتایج و پیامدهایش از بین رفتن اعتماد میان افراد جامعه است.