ارتش فرانسه در بلندىهايى كه در طول جنگ فتح كرده بود اردو زد. نيروهاى گارد بين سولفرينو و كاوريانا اتراق كردند. دو يگان اول ارتش در تپههاى اطراف سولفرينو ماند، سومين يگان در رِبِكو و چهارمى در ولتا بود. گيديزولو تا ساعت يك شب تحت كنترل اتريشىها بود. پناهگاه آنها در جناح چپ توسط فيلد مارشال وان ويل پوشش داده شد و در جناح راست هم فيلد مارشال بندك كه تا اواخر شب پوزولنگو را حفظ كرده بود، پناهگاه آنها را پوشش داد و به اين نحو از پناهگاه كنت استديون و كنت كم گالاس مراقبت كرد. در اين كار تيپ كولر و تيپ ژال وهنگ ريشاك بسيار خوب ايفاى نقش كردند. تيپهاى برندستين و ووزين، تحت فرمان شاهزاده هس به ولتا رفته بودند و در آنجا به توپخانه كمك كردند تا از مينسيو در بُرلتو و والژيو عبور كند؛رزمندههاى اتريشى را جمع كرده و به والژيو برده بودند. جادهها يا مملو بود از تجهيزات متعلق به يگانهاى مختلف كه اين طرف و آن طرف افتاده بودند يا پر بود از قواى ذخيره توپخانه كه همچون صفى شناور با سرعت تمام به سوى جاده منتهى به والژيو مىدويدند. پلههاى شناور به سرعت در جاى خود قرار داده شدند تا سربازان با رفتن روى آنها درامان بمانند. اولين دستههايى از مردان زخمى كه از ميادين جنگ فاصله گرفته بودند به ويلافرنكا نزديك شدند. آنهايى كه بعد رسيدند، زخمهاى عميقترى داشتند و در تمام آن شب اسفبار گروه گروه مىآمدند. دكترها زخمهايشان را پانسمان مىكردند، به آنها كمى غذا مىدادند و با قطار به ورونا مىفرستادند، جايى كه ازدحام آنها به حد وحشتناكى رسيده بود! با وجود اين ارتش در عقبنشينى خود تعداد زيادى از مردان زخمى را سوار واگنهاى نظامى كرد و با خود برد، هنوز عدّه زيادى، به خاطر كمبود جا باقى مانده بودند. آنها بىهيچ كمكى روى زمينى كه پوشيده از خونشان بود افتاده بودند.
ادامه دارد...
کتاب «خاطرات سولفرینو» نوشته هانری دونان است که به زبانهای گوناگون ترجمه و تجدید چاپ شده است. کتابی که از سال 1862 میلادی اسباب برپایی نهضتی جهانی را فراهم آورد و 189 جمعیت ملی صلیبسرخ و هلالاحمر در سراسر جهان با میلیونها عضو بر مبنای اصول بشردوستانه آن بهوجود آمده است. در ایران، محمدابراهیم توکلیکارشک این کتاب را ترجمه کرد و از سوی نشر آژند در سبزوار منتشر شد.