پونه جعفرینژاد نقاش
در ميانه راه حرفهايبودن، چه جراح باشي چه معمار و چه نقاش، بايد بداني چه ميكني و چه ميخواهي؟ در کار حرفهای، جدا از همه اصول و ضوابط كه ملزم به رعايت آن هستيم، سري ميان سرها داشتن، دغدغه خيلي از آنهایی است كه كار هنري ميكنند. اين حس جاهطلبي عشق به شهرت و خوشنامي، اگر خصيصهاي ارثي باشد، بدونشك من وارث پدرم هستم. آهسته و پيوسته راهي پر پيچ و خم و سخت را پيمودم تا امروز به اينجا برسم كه در زندگي و نقاشي هركاري كه دوست دارم انجام دهم و از نقاش بودن و نقاشي كردنم لذت ببرم. توصيف اينكه چگونه شروع كردم، از كجاها رد شدم تا به اينجا رسيدم، داستاني تكراري است اينكه از كودكي عاشق نقاشي بودم در خانوادهاي هنردوست به دنيا آمدم، هنر خواندم، سفر كردم، موزههاي جهان را ديدم، كمي مطالعه كردم تحت تاثير فروغ، شاملو، سهراب، مولانا، خيام و... بودم شايد فضاي مشترك بسياري از ما نقاشان است. اما نكته قابل تأمل در کارهای مجموعه و نمايشگاه اخیرم، این است که با ايده استفاده از موتيفهاي فرش و تركيب آنها با موضوع زن بهعنوان يك نقاش فيگوراتيو شروع كردم و به فضاهاي آبستره و انتزاعيتر و به آزادي و سادگي رسيدم. از ميان مجموعهاي بزرگ از نقاشيهايي كه بارها و بارها تغییر كردند و تخريب شدند! مجموعهاي شامل 8 اثر بهعلاوه 2 اثر قديميتر را انتخاب كردم كه كاملا نشاندهنده تغییر احوالات و روحياتم در ضمن كار است.
در فضايي كه هنر جهان و پيروان هنر ايران به سمتي ميرود كه استفاده از موضوعات و ابعاد و حتي رنگها و فرمها و المانهاي مشخصي براي تاييد شدن و هنرمند خوب شناخته شدن، جهاني شدن، خريداري شدن و ... مهم است، پيروي كردن از سبك و سياق شخصي به نظرم كمي غيرمنطقي ميآيد اما لذت خاص خود را دارد و اگر خوب و بر پايه تجربه و كار زياد باشد حتما بينندگان، خريداران و طرفداران خود را پيدا خواهد كرد.
توصيهام به جوانترها و هنرمندان در راه هم همين است. به جاي دنبالهرو و كپيكار بودن، بندباز باشيد و كاري كه دوست داريد انجام دهید. شك نكنيد چشمهايي حساس و فهيم شما را خواهند ديد و كشف خواهيد شد. به قول نيچه، خود را در جایی درگیر کن که فضیلت دروغین به کار نیاید، چنان جایی که آدمی در آن، همچون بندباز روی بند، یا میافتد یا سر پا میماند یا راه به بیرون میبرد.