شماره ۴۴۲ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۱۱ آذر
صفحه را ببند
ميل دگرگوني در جوانان، هراس در مديران

سعید معیدفر  جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

معمولا جامعه پويا را در مقابل ايستا قرار مي‌دهند. جامعه ايستا نيز جامعه‌اي است كه گذر زمان چندان نقشي در آن ندارد و پيوسته يك شكل خاص از رفتارها، واكنش‌ها، نهادها و حتي ارزش‌ها در آن ديده شده و نسل به نسل اين وضعيت ادامه پيدا مي‌كند.
جامعه ايستا جامعه‌اي است كه اگر مدتي از آن دور شويم، چيزي از دست نداده‌ايم. زيرا هر زمان كه به آن جامعه بازگرديم، شاهد شرايط قبلي بدون هيچ تغييري خواهيم بود. در مقابل جامعه پويا، جامعه‌اي است كه درگير تغيير و تحول است و مدام نو به نو شده و دگرگوني را مي‌پذيرد و هر زماني كه به اين جامعه مراجعه كنيم، تغييرات مهمي در رفتارها، نگرش‌ها، آداب و رسوم و حتي فرهنگ مادي آن جامعه را مشاهده مي‌كنيم.
از سوي ديگر در جامعه پويا جوانان نقش و تاثير جدي‌تري دارند، در حالي كه در جامعه ايستا، اين پيران و سالمندان هستند كه همه امور در اختيار آنهاست. در جامعه پويا، روحيه اصلاح‌طلبي و دگرگوني وجود دارد، اما جامعه ايستا به‌شدت محافظه‌كار بوده و در مقابل تغييرات، مقاومت سختي از خود نشان داده و عموما اين تغييرات را نمي‌پذيرد. با اين اوصاف بايد بپذيريم كه در دنياي امروز جايي براي جامعه ايستا وجود ندارد. زيرا در دنيايي زندگي مي‌كنيم كه لحظه به لحظه درحال دگرگوني است و هر لحظه يك فناوري نو، ايده‌اي نوين و يك نگاه تازه به جهان و زندگي وجود دارد.
در گذشته اين‌گونه تصور مي‌شد كه ماهيت يك جامعه بر ايستا بودن آن است و هر تغييري مي‌تواند آن جامعه را منهدم كرده و موجب فروپاشي آن شود، اما در دنياي امروز پويايي اساس و ماهيت جامعه است و اگر جامعه‌اي نتواند با تغييرات هماهنگ شده و ايده‌هاي تازه، فناوري‌هاي نوين و دگرگوني‌هاي لحظه‌اي را نپذيرد، اين جامعه محكوم به فناست. چراكه چنين جامعه‌اي نمي‌تواند در عرصه بين‌المللي با جوامع پيرامون خود كه درحال تغيير دایمي هستند، رقابت كرده و نهايتا بازي را واگذار مي‌كند. اين رقابت مانند رقابت صنايع و شركت‌هاي بزرگ توليدي است و اگر واحدي نتواند از ايده‌هاي نو و فناوري جديد استفاده كند، در بازي با رقبا شكست مي‌خورد.
جوامع ايستا و مقاوم در برابر تغييرات و اصلاحات و جوامعي كه متكي بر سكون هستند نيز مانند اين شركت‌ها محكوم به اضمحلال و نابودي، شكاف بين نسل‌ها و در نهايت انقطاع نسلي هستند. البته اين تغييرات و اصلاح‌گري‌ها بايد هماهنگ با بنيان‌هاي ارزشي و هويتي جامعه باشد. حال ممكن است برخي‌ها اين پرسش را مطرح كنند كه آيا اين تغييرات و دگرگوني‌ها همواره مثبت است و اگر مثبت است، چرا مردم همواره شرايط گذشته را بهتر از شرايط حال مي‌دانند.
در پاسخ به اين افراد بايد گفت كه نگاه فوق تنها مبتني‌بر يك حس نوستالژيك است كه عموما در انسان‌ها وجود دارد. چراكه انسان يا در خيال گذشته است يا روياي آينده را دارد.
به طور قطع گذشته مزايا و معايب خود را داشته و تغييرات جديد همراه خود مزيت‌هاي جديد و به‌طور طبيعي نواقص و اشكالات تازه‌اي را ايجاد مي‌كند.
مهم اين است كه پويايي يك جامعه در دنياي مدرن امروز تاثير خود را بر جاي مي‌گذارد.
روياي گذشته بيشتر مانند گفت‌وگویی است كه ميان يك فرد شهري و يك فرد روستايي مطرح مي‌شود. در اين گفت‌وگو فرد شهرنشين همواره در روياي زندگي روستايي است و روستاييان نيز در آرزوي مهاجرت به شهرها. اين گپ‌وگفت و آرزوها را مدام شاهد هستيم، اما يك نكته مهم وجود دارد و اين است كه مسير حركت همواره از روستا به شهر است و نه برعكس. بنابراين گرايش اصلي و حاكم، گرايش به تغييرات بوده و حتي كساني كه حس نوستالژيك دارند، هرگز حاضر به بازگشت به گذشته نيستند و اگر چنين افرادي در دنياي امروز وجود داشته باشند، تعدادشان بسيار اندك است.
با اين تعريف از جامعه پويا و جامعه ايستا، اين پرسش مطرح مي‌شود كه ما در كدام شرايط
قرار داريم؟
به‌نظر من، جامعه ما حالتي دوگانه دارد. از يك جنبه‌هايي بسيار پويا است. چراكه تركيب سني جامعه جوان بوده و اكثريت را جوانان تشكيل مي‌دهند و اين جوانان مشتاق دگرگوني، به‌روز شدن و تغييرات و اصلاحات هستند. به همين دليل متن جامعه ما بسيار پويا بوده و در متن به‌شدت از تغيير و دگرگوني استقبال كرده و در اين امر بسيار جدي است، اما متاسفانه به‌نظر مي‌رسد، مديريت جامعه ما پويا نيست و به عبارت بهتر در برابر هر تغييري نيز به سختي مقاومت مي‌كند.
به‌عنوان نمونه طي روزهاي اخير مرگ يك جوان هنرمند به نام مرتضي پاشايي را شاهد بوديم و همه ما واكنش متن جامعه و جوانان به اين خبر ناگوار را ديديم. اين واكنش نشان داد كه نسل نو جامعه ما تا چه اندازه به دگرگونی، تغيير، به‌روز شدن و اصلاح، گرايش دارد، ولي درمقابل ميل جوانان به دگرگوني، مديريت جامعه از اين تغيير استقبال نمي‌كند.
اين پارادوكس مشكلات جدي نيز براي جامعه امروز ايران به‌وجود آورده كه بايد در جاي خود درباره آن بحث و گفت‌وگو كرد.

 در جامعه پويا، روحيه اصلاح‌طلبي و دگرگوني وجود دارد، اما جامعه ايستا به‌شدت محافظه‌كار بوده و در مقابل تغييرات، مقاومت سختي از خود نشان داده و عموما اين تغييرات را نمي‌پذيرد. با اين اوصاف بايد بپذيريم كه در دنياي امروز جايي براي جامعه ايستا وجود ندارد. زيرا در دنيايي زندگي مي‌كنيم كه لحظه به لحظه درحال دگرگوني است و هر لحظه يك فناوري نو، ايده‌اي نوين و يك نگاه تازه به جهان و زندگي وجود دارد.

 جوامع ايستا و مقاوم در برابر تغييرات و اصلاحات و جوامعي كه متكي بر سكون هستند نيز مانند اين شركت‌ها محكوم به اضمحلال و نابودي، شكاف بين نسل‌ها و در نهايت انقطاع نسلي هستند. البته اين تغييرات و اصلاح‌گري‌ها بايد هماهنگ با بنيان‌هاي ارزشي و هويتي جامعه باشد. حال ممكن است برخي‌ها اين پرسش را مطرح كنند كه آيا اين تغييرات و دگرگوني‌ها همواره مثبت است و اگر مثبت است، چرا مردم همواره شرايط گذشته را بهتر از شرايط حال مي‌دانند.


تعداد بازدید :  298