چرا تیراژ مطبوعات اغلب اعلام نمیشود و آمار رسمی درموردشان نمیشنویم یا آن رقمهایی هم که گفته میشوند، خیلی پایین است؟ درحالیکه همین بیخ گوش ما یعنی در ترکیه از یکسو و در پاکستان از سوی دیگر صحبت از تیراژهای چندصد هزاری جراید است...
یکی از دلایلی که اعلام نمیشود این است که یارانههایی ممکن است وجود داشته باشد که بر حسب تیراژ به نشریه داده میشود و میزان برگشتی آنها محاسبه نمیشود و این باعث میشود مطبوعات، تیراژ خود را اعلام نکنند. کم بودن تیراژها هم عوامل متعددی دارد. یکی از دلایل، فقدان فرهنگ مطالعه است. روزنامه در فرهنگ ما جزو سبد صبح مردم نیست. همچنین وجود فضای مجازی این مسأله را تشدید میکند. روزنامه از دو بخش خبری و گفتوگو و تحلیلی تشکیل شده است و مردم تا حدود زیادی بهصورت رایگان و از طریق رسانههای مجازی مطلع میشوند و بخش تحلیلی هم که میتواند مخاطبان را جلب کند به علت گرایشهای خاصی که دارند باعث میشود تعداد علاقهمندان فعال زیاد نباشد. برای همین تیراژها بالا نیست. از طرف دیگر نشریات بیشتر از اینکه به خواست مردم توجه کنند، حرف خودشان را میزنند یعنی ما تکثر داریم اما تنوع نداریم و عمدتا حرفهای واحدی را به شکلهای مختلف مطرح میکنند و مخاطبان در این جذابیتی نمیبینند. درحالیکه نشریات خارجی که تیراژ بالایی دارند به حوزههایی که برای مردم جذاب است، بیشتر میپردازند.
در واکنش به پاسخ شما باید بگویم مسأله رسانههای مجازی مختص جامعه ما نیست و غرب که مهد این نوع رسانههاست با مشکل تیراژ رسانههای چاپی مواجه نیست.
البته آنجا هم اثرات خاصی داشته اما فرهنگ روزنامهخوانی در آنها قویتر است. اگر توجه کنید یکی از فرهنگهای ایرانی کیوسکخوانی است. مردم بالای سر کیوسک میایستند و تیتر اول 10 تا 20 روزنامه را میخوانند و حالا اینکه از این تعداد چه تعدادی فقط تیتر را میبینند و حرکت میکنند میروند، چه تعداد میایستند و میخوانند و چه تعداد روزنامه را میخرند، خودش تحلیل لازم دارد. اما بهطورکلی ما نتوانستهایم فرهنگ روزنامهخوانی را جا بیندازیم.
سوال دیگر به آن بخش از صحبت شما برمیگردد که گفتید ما تنوع نداریم، بخشی از این نبود تنوع به این برمیگردد که گروههای مختلف مردم با دیدگاههای متفاوت، خودشان را در مطبوعات نمیبینند و حرفهایشان شنیده نمیشود و فضایی برای حرفهایشان نیست. این را قبول دارید؟
فضای باز در حد اطلاعرسانی یکی از مواردی است که مطبوعات را جذاب میکند و وقتی فضا باز نباشد، روزنامهها جذابیتی برای مردم ندارند. مشکل روزنامههای ما سیاستزدگی بیش از حد و محدودیتی است که خودشان را در آن قرار میدهند و میکوشند هر مسالهای را در حوزه سیاسی گسترش دهند. در دنیا حوزههایی که مخاطب را جذب میکند، یکی حوزه اجتماعی است و دیگری اخبار چهرههاست که در ایران آن را بهعنوان مطبوعاتزرد میشناسند. مطبوعات در ایران فکر میکنند یک نشریه خوب نشریهای است که حرف سیاسی یا جنجالی بزند. اما شما تیراژ مطبوعات سیاسی و ورزشی را با هم مقایسه کنید، میبینید که برخلاف تصور عموم، اقبال به نشریات سیاسی چندان نیست و نشریات ورزشی، بیشتر مخاطبان را جذب میکنند.
به هر حال یکی از وظایف مطبوعات، پرسشگری مطالبات مردم از قدرت است و ناگزیر سیاسی میشود. همانطور که میدانیم مطبوعات، رکن چهارم دموکراسی قلمداد میشود و نمیتوان این وظیفه آنها را نادیده گرفت.
این سیاسی بودن است ولی سیاستزده بودن این است که همه مسائل را از دریچه سیاسی ببینیم. مردم از این نگاه خسته میشوند. نگاه سیاسی الان فقط در حوزه سیاست نیست و حتی وقتی به صفحههای اجتماعی و اقتصادی روزنامهها هم میرویم، میبینیم از منظر سیاسی مسائل را نگاه میکنند و پیشاپیش انگ سیاسی خورده و دستهبندی شدهاند و مردم قبل از اینکه بخوانند، قضاوت میکنند. درحالیکه نگاه سیاسی این است که حوزه سیاسی را موردتوجه قرار بدهند اما از تسری آن به حوزههای دیگر جلوگیری کنند.
فکر نمیکنید اینطور پرداختن به مسائل سیاسی و تسری آن به همه حوزهها زاده شرایط کلی جامعه ما است که سیاست به همه لایههای زندگی مردم نفوذ کرده است؟
این یک اشکال است. وقتی سیاست خیلی مهم است یعنی سیاستمداران جان و مال و زندگی مردم را در دست دارند و مردم نگران هستند. درحالیکه مردم باید در جامعه احساس اطمینان و اعتماد داشته باشند و مطالعه روزنامه باید بر حسب علاقهشان باشد نه اینکه منتظر باشند که سیاستمداران چه تصمیمی میگیرند و آن تصمیم چه تاثیری روی زندگیشان میگذارد.
خب پس نمیشود منکر وظایف سیاسی نشریات شویم چراکه مردم باید خودشان را در مطبوعات ببینند و این تسری سیاست به حوزههای مختلف درواقع بازتاب زندگی مردم است.
یکی از وظایف رسانه، پرورش جامعه است. اینکه بهصورت عوامگرایانه یک ایراد را تشدید کنند درست نیست. بله، در فضای سیاسی ما این وضع وجود دارد اما تشدید این فضا باعث میشود که مردم بیشتر نگران شوند. مثل اینکه شما دایم از زلزله بگویید و این فقط باعث میشود که مردم بیشتر بترسند. اگر دایما به این مسائل سیاسی بپردازید، وحشت مردم را بیشتر میکند. کاری که رسانه میتواند بکند این است که تقسیم امور جامعه را بهطور هوشمندانه انجام دهد و به سیاستمداران هم اجازه دهد بدون هراس کارشان را انجام دهند، ضمن اینکه آنها را مورد نقد تخصصی قرار بدهد. نقد هم این نیست که به آنها انگ سیاسی بزند.
گفتید که فضای باز باعث میشود که جذابیت روزنامهها برای مردم بیشتر شود، فکر نمیکنید یکی از دلایل عدماقبال مردم به مطبوعات ناشی از باز نبودن فضای این حوزه باشد؟
ما نباید توقع بیش از حد داشته باشیم. باید عاقلانه نگاه کنیم. الان فضای جامعه ما نیمهامنیتی است و به دلیل فشارهای بیرونی و فضای سیاسی موجود، باید آماده تنش باشیم. حرکت غیرعاقلانه مطبوعات به سمت این حوزهها و قرار گرفتنشان در حوزه امواج گوناگون به ضرر آنهاست. در این وضع یا مطبوعات با امواج سیاسی حرکت میکنند و در آن جذب میشوند یا در مقابله با این امواج از بین میروند. باید عاقلانه رفتار و تنشها را درک کنیم.
این حرف شما یادآور نشریاتی است که در این سالها آمده و رفتهاند و همین باعث شده که ما نشریات طولانیمدت و پایدار نداشته باشیم تا مخاطبان پایدار هم برایشان شکل بگیرد. گذرا بودن روزنامهها و به محاق رفتن آنها نیز یکی از دلایلی است که اقبال مخاطبان را کم میکند. اینطور نیست؟
چهکسی گفته نشریات ما عمر طولانی ندارند؟ کیهان، اطلاعات و رسالت سالهاست دارند کار میکنند، اگرچه محافظهکارانه بهمسائل میپردازند. مشکل ما این است که فرهنگی در برخی از روزنامهها وجود دارد که میگوید: مخالفت کن تا مشهور شوی. برخی روزنامهها با ایجاد موج در فضای سیاسی، خودشان را مطرح میکردند ولی با از بین رفتن آن موج، خودشان هم از بین میرفتند.
اما همه این نمونههایی که نام بردید، متعلق به طیفهای مختلف از یک جناح سیاسی هستند. ولی آیا در نشریات خصوصی و آنهایی که نگاه گروههای حاشیهای جامعه را منعکس میکنند، پایداری دیدهایم؟
خیر. اینها به یک نگاه متعلق نیستند، با هم تفاوت دارند. ضمن اینکه شک دارم در محیط جامعه ایران نشریهای مستقیم یا غیرمستقیم به قدرت وصل نباشد و این هم به دلیل وضع خاص جوامعی چون ما و فشارهایی است که با آن مواجهیم. اصلا در روزنامه تقسیمبندی با قدرت و علیه قدرت، تقسیمبندی غلطی است. وقتی قدرت در تمام ارکان جامعه جاری است، اینکه بگوییم در مقابل قدرت هست یا نیست تعریف غلطی است. باید دید نشریات برای بازاریابی چگونه میتوانند مخاطب را جذب کنند. نشریات ورزشی را ببینید. مشتریشان دهها برابر نشریات سیاسی است و مردم بخشی از خواستهای خودشان را در آنها میبینند.
ما که نمیتوانیم فقط نشریات ورزشی داشته باشیم و با این دید به مطبوعات نگاه کنیم.
چه کسی گفته فقط ورزشی داشته باشیم؟ نشریات سیاسی ما نوع نگاهشان غلط است. فکر میکنند یا باید آلت دست حاکمیت باشند یا در مقابل آن قرار بگیرند. نشریات میتوانند عاقلانه دیدگاههای قشرهای مختلف را مطرح کنند. حکومت بستر کلی جامعه است که ظالمانه هم نیست اما اینکه روزنامهنگار سیاسی بیاید یا خود را در مقابل حاکمیت قرار دهد یا خود را آلت دست آن ببیند باعث میشود که یا وابسته شود یا از بین برود. در مطبوعات باید با بطن جامعه ارتباط برقرار کنیم و بعد نسبتمان را با جامعه تعریف کنیم، بدون اینکه نگاه صفر و یکی داشته باشیم.