نبرد تازهعروس با گوریل | بیتا اسماعیلی| ازدواجکردن در سن بالا مزایا و معایبی دارد که بر سایر کسانی که تا سبیلشان سبز میشود زن میگیرند، پوشیده است. وقتی دختری تازه ازدواج کرده باشد و لفظ تازهعروس را یدک بکشد باید یکسری استانداردها را در جمعهای زنانه دنبال کند. برای مثال به محض دیدن یک زن دیگر، طوری شوهرش را با خاک کوچه یکی کند که دست آخر نفر مقابل به این نتیجه برسد که اگر این زن نبود یحتمل شوهرش از گرسنگی نون خشک سق میزند و یکروزه زرتش قمصور میشد. زمانی که یک دختری مجرد است، حتی جزو سرشماری نفوس و مسکن هم بهسختی پذیرفته میشود و در هیچ جمعی حرفش حساب نمیشود، چون همه متفقالقول هستند که بعد از شوهر کردنت این کار را بکن یا آن کار را نکن. وقتی هم که دیگر بحمدالله با مجردی خداحافظی میکنی، تازه وارد بحران متأهلی میشوی، چون اینبار باید خودت را به جامعه متأهلان ثابت کنی؛ که البته برای این هم شگردهای پرپیچ و خمی هست. اگر تازهداماد مرد خودساختهای باشد که کار سخت میشود، چون باید آنقدر دلیل و مدرک بیاوری که شوهرت بیعرضه و بیدست و پاست که همه زنان آن گروه بعد از رفتن شما یک نان بخورند و صد تا خیرات کنند که شوهرشان گوریل و دیوصفت نیست. معمولا ما زنها احساساتی هستیم، البته که این را خودمان هم میدانیم و نیازی نداریم که دم به ساعت بهمان یادآوری شود، ولی این هم دلیل نمیشود که تا یک حلقه در دستمان میکنیم و وارد جمعهای زنانه میشویم یا از مجردی بنالیم یا رنگ جوراب شوهرمان را برای دیگران تعریف کنیم.