امین فرجپور روزنامهنگار
این روزها همه جا پر شده از انتقادات بجا و نابجا به فیلمهای روی پرده؛ که با هشتگها و اصطلاحاتی چون #جفنگیسم و #اپیدمی_سینما موجی گسترده در فضای مجازی به وجود آوردهاند. ماجرایی که به بهانه فیلمهایی چون کلمبوس و پیش از آن هم لسآنجلس تهران در اصل روند روز سینمای ایران را زیر سوال برده و مورد انتقاد و اعتراض قرار میدهد. نکته مهم و اصلی اما در این میان نادیده و ناگفته ماندن ریشه تولید چنین فیلمهایی است...
سینمای ایران و کلا هر سینمایی همیشه فیلم بد و مبتذل داشته و از این موضوع گریزی نیست. اما اینکه این سینما در یک مدت زمان کوتاه و محدود یکسری فیلم بد شبیه هم با مضامین و ظاهر و سروشکلی شبیه هم داشته باشد، موضوعی نیست که بشود چشم بر آن بست...
در شرایطی که این روزها همه سینماگران همزبان از دشوارشدن تولید فیلم، بالا رفتن هزینهها، خواستهها و توقعات عجیبوغریب بازیگران و مسائل و معضلاتی شبیه اینها میگویند، به نظرتان این اتفاقی طبیعی است که چندین و چند فیلم شال و کلاه کنند و بروند به کشورهایی دیگر و با دلار و یورو و نه با تومان فیلمهای کمدی بسازند با محوریت ایرانیان خارجنشین؟
کافی است نگاهی بیندازیم به تولیدات به اصطلاح کمدی سینمای ایران در یکسال اخیر که در خارج از کشور فیلمبرداری شدهاند. موجی که از فیلم مصادره مهران احمدی آغاز شد و در ادامه به فیلمهایی چون تگزاس مسعود اطیابی، لسآنجلس تهران تینا پاکروان، میلیونر میامی مصطفی احمدی، کلمبوس هاتف علیمردانی، سامورایی در برلین مهدی نادری و حتی خانم یایای رضا کاهانی و ایده اصلی آزیتا موگویی (با اینکه این دو فیلم ظاهر و فضایی متفاوت از کمدیهای به اصطلاح دوزاری دارند) رسید. به نظرتان این طبیعی است که در روزگار دلار چهارده پانزدههزار تومانی و وضع اقتصادی ناجوری که میدانیم و میدانید، تهیهکنندهای دست سی چهل نفر را بگیرد و ببرد به آن سوی دنیا برای فیلمسازی؟ و البته این آیا تصادفی است که در یک فاصله شش هفت ماهه این ویار به دل هفت هشت تهیهکننده مختلف افتاده باشد؟ آیا این را که ناگهان همه کمدیسازان ما هوس کنند درباره ایرانیهای خارجنشین فیلم بسازند، طبیعی میدانید؟
باور کنید این رشته سر دراز دارد. ظاهرا یک بار دیگر سینما وسیله پیامرسانی عدهای معدود شده که چون پول دارند، همه بلایی را سر این سینمای مادر مرده میآورند. این وسط آنچه قربانی میشود، ارزش و احترام سینماست و البته اعتبار داشته و نداشته عدهای که با شنیدن بوی پول همه چیز را فراموش کرده و پای پیاده تا آن سوی دنیا دویدهاند تا از این خوان بینصیب نمانند...