شماره ۴۴۱ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۱۰ آذر
صفحه را ببند
«شهروند» به بهانه اكران فيلم‌هاي اقتباسي «شيار 143» و «آذر، شهدخت، پرويز و ديگران» بررسي كرد
ادبيات و سينماي ايران؛ با هم اما بدون هم

زهرا نجفی| سینمای جهان از همان آغاز با تکیه به نمایشنامه‌ها و داستان‌های کهن پا گرفت؛ اما در کشور ما قضیه متفاوت بود. برای همین هیچ‌وقت پیوند عمیقی میان ادبیات و سینما شکل نگرفت. البته فیلم‌های انگشت‌شمار موفقی بوده‌اند که به سراغ اقتباس از رُمان‌های ایرانی یا گاهی خارجی رفته‌اند؛ اما همه این تلاش‌ها روی هم رفته آن‌قدر چشمگیر یا تأثیرگذار نبوده‌اند. درحالی‌که در خارج از مرز‌های ایران، ادبیات و سینما با هم بده‌بستان دوطرفه‌ای دارند، یعنی گاهی کتاب‌های پرفروش تبدیل به فیلم می‌شوند و سود کلانی را نصیب سازندگانش می‌کنند مانند مجموعه «هری‌پاتر» نوشته جی.کی رولینگ که همزمان با نوشتن آثارش، نسخه سینمایی آن هم ساخته می‌شد و همین روند باعث شد تا او به یکی از ثروتمند‌ترین نویسندگان جهان تبدیل شود. گاهی هم از روی کتاب‌های خوب فراموش‌شده یا کتاب‌هایی که زیاد شناخته‌شده نیستند، فیلم‌هایی ساخته شد که بر فروش این آثار تاثیر زیادی داشت. مانند مجموعه «ارباب‌ حلقه‌ها» تالکین که بعد از ساخته شدن 3 فیلم از روی این مجموعه، فروش کتاب‌ها دوباره بعد از سال‌ها اوج گرفت. بعضی از این کتاب‌ها آن‌قدر پرمایه هستند که بارها و بارها در سینما، تلویزیون و تئاتر مورد اقتباس قرار می‌گیرند و هرگز کهنه نمی‌شوند. همانند افسانه‌های پریان قدیمی، سیندرلا، زیبای خفته، سفیدبرفی و... که سال‌ها پیش برادران گریم آنها را گردهم آوردند و از روی آنها اقتباس‌های زیادی تابه‌حال ساخته شده؛ اتفاقی که برای بیشتر نویسندگان ایرانی یک رویاست. البته اساطیر و افسانه‌های قدیمی ایرانی هم در این میان تابه‌حال با اقبال خوبی روبه‌رو نبوده‌اند.
نخستین‌ گام‌های ادبیات
در سینمای ایران
به نظر می‌رسد سینماگران ایرانی در دهه‌های 40 و 50 علاقه بیشتری به اقتباس از آثار ادبی داشتند که گاهی موفقیت‌آمیز هم بوده است. فیلم «گاو» داریوش مهرجویی که براساس یکی از داستان‌های «عزاداران بیل» غلامحسین ساعدی ساخته شده، «تنگسیر» امیر نادری که از روی نخستین رمان صادق چوبک است، «آرامش در حضور دیگران» ساخته ناصر تقوایی براساس داستانی به همین نام از غلامحسین ساعدی، «داش آکل» مسعود کیمیایی براساس داستان «داش آکل» از کتاب «سه قطره خون» نوشته صادق هدایت، «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی برداشتی آزاد از داستان «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی و... نمونه‌ای از این آثار هستند. حتی تهمینه میلانی فیلمی به نام «افسانه آه» براساس افسانه قدیمی افسانه آه ساخت. اما شاید بتوان موفق‌ترین اقتباس را همان فیلم «گاو» دانست که موفقیت‌های زیادی با خود به همراه داشت و مهرجویی را به‌عنوان کارگردانی که بیشترین اقتباس را انجام داده دانست، چرا که بیشتر فیلم‌های او از جمله «پری»، «سارا»، «درخت گلابی»، «مهمانی مامان» و «اشباح» با اقتباس از داستان‌های متعدد ساخته شده‌اند. اما مهرجویی نظر دیگری دراین‌باره دارد و گفته است: «نمی‌دانم چرا این موضوع را به من نسبت می‌دهند، بیش از 99‌درصد آثار سینمایی از روی کتاب ساخته می‌شوند اما معنای اقتباسی که در سینمای جهان مطرح است، نمی‌توان از آنها استنباط کرد. اقتباس سینمایی یعنی سکانس به سکانس و جزء به جزء فیلم، وفادار به متن کتاب باشد.»
اقتباس‌های جدید روی پرده سینما
«آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» بهروز افخمی و «شیار 143» نرگس آبیار 2 فیلم اقتباسی هستند که امسال روی پرده سینما رفتند. اما این 2 فیلم هم زیاد نمی‌توانند امیدوارکننده باشند، چون افخمی داستانی از کتاب همسرش مرجان شیرمحمدی را مورد اقتباس قرار داده و آبیار هم از کتاب خودش، «چشم سوم» فیلمی ساخته است. درواقع بهترین نمونه‌های اقتباسی چند‌ سال اخیر به فیلم‌هایی برمی‌گردد که از روی داستان‌های خارجی اقتباس شده‌اند، مانند «شب‌های روشن» فرزاد موتمن که از روی داستان کوتاهی از فیودور داستایوفسکی به همین نام ساخته شد و مورد استقبال منتقدان قرار گرفت. «این‌جا بدون من» بهرام توکلی که اقتباسی است از نمایشنامه «باغ‌وحش شیشه‌ای» تنسی ویلیامز که آن ‌هم بسیار مورد استقبال منتقدان قرار گرفت و همین‌طور فیلم «بیگانه» از همین کارگردان که اقتباسی از دیگر نوشته‌های ویلیامز بود، علی مصفا هم برای ساخت «پله آخر» به داستان «مردگان» از مجموعه داستان جیمز جویس و رمان «مرگ ایوان ایلیچ» لئو تولستوی نگاهی داشته است، این فیلم هم توانست موفقیت‌های زیادی به دست آورد و... .
ادبیات، نجات‌دهنده سینمای ایران
باید توجه داشت در سینمایی که فقر فیلمنامه در آن موج می‌زند، ادبیات می‌تواند نقش یک نجات‌دهنده را ایفا کند. نجات‌‌دهنده‌‌ای که معلوم نیست به خاطر پایین بودن سرانه مطالعه کشور یا عدم علاقه‌مندی تهیه‌کنندگان به پرداخت حق رایت آثار و کارگردانان برای ساخت آثاری که مولف آن نبوده‌اند، به گوشه‌ای افتاده یا به خاطر ناآشنا بودن کارگردانان ایرانی با آثار نویسندگان ایرانی. کارگردانانی که این روزها بیشتر علاقه‌مند به ساخت کپی فیلم‌های خارجی هستند تا اقتباس از آثار ارزشمند ایرانی. مرجان شیر‌محمدی، داستان‌نویس و بازیگر هم علت کمبود اقتباس در سینمای ایران را کمبود مطالعه فیلمسازان می‌داند: «فكر مي‌كنم دليلش اين باشد كه زياد اهل مطالعه رمان و داستان نيستند.» علیرضا رئیسیان، کارگردان فیلم «چهل‌سالگی» که آن را از روی کتابی به همین نام از ناهید طباطبایی ساخت، هم درخصوص این موضوع به «شهروند» گفت: «ما در ایران کتابی نداریم که به تیراژ 7 یا 8هزار برسد، چون میزان مطالعه در کشور ما پایین است. وگرنه در همه جای دنیا کتاب‌های پرفروش تبدیل به فیلم می‌شوند. هرچند در کشور ما حلقه ارتباطی همانند آن چیزی که در خارج از کشور بین فیلمسازان و نویسندگان ادبیات می‌بینیم، وجود ندارد. نویسندگان ما زیاد فیلم نمی‌بینند و فیلمسازان ما هم زیاد کتاب نمی‌بینند.» او اشاره کرد: «البته بعضی از کتاب‌ها جنبه بصری ندارند و نمی‌توان آنها را به فیلم تبدیل کرد. من کتاب «چهل‌سالگی» را انتخاب کردم به این دلیل که آن کتاب نقطه مرکزی خوبی برای فیلم شدن داشت.» رئیسیان معتقد است ادبیات کهن، افسانه‌ها و اسطوره‌های ایرانی گنج هستند: «دراماتیزه کردن قصه‌های قدیمی از نویسندگان یا شاعران ایرانی همچون عطار، نظامی و... واقعا سخت است. اما اگر بشود اینها را به فیلمنامه جذابی تبدیل کرد، خود من هم علاقه‌مند به ساخت آن هستم.» به نظر می‌رسد حتی اگر کتابی به آن درجه از اهمیت برسد مورد توجه عموم قرار بگیرد، باز هم معلوم نیست بتواند راهی به سینما پیدا کند. نمونه‌اش کتاب «بامداد خمار» نوشته فتانه حاج‌سیدجوادی که رمان معروفی است و مینو فرشچی، فیلمنامه‌نویس درباره‌آن گفته بود: «اقتباس زمانی صورت می‌گیرد که یک کتاب یا رمان مورد اقبال عمومی قرار بگیرد و فیلمنامه‌نویس براساس موفقیت کتاب به اقتباس روی می‌آورد. رمان «بامداد خمار» نوشته فتانه حاج‌سیدجوادی که به فروش خوبی دست یافت و می‌توانست منبع اقتباس خوبی باشد اما فیلمسازان ترسیدند درحالی‌که زنان ایرانی به‌خصوص در رمان‌نویسی دارای قلم‌های قوی هستند.» یا کتاب «دا» که روایت خاطرات سیده زهرا حسینی درباره جنگ ایران و عراق است. کتابی که در بین سینماگران هم علاقه‌مندان زیادی داشت به‌طوری که چند کارگردان ایرانی برای ساخت آن پیش‌قدم شدند؛ تهمینه میلانی، داریوش مهرجویی و جمال شورجه. اما همایون اسعدیان آخرین گزینه‌ای بود که شنیده شد قرار است فیلمی از روی این کتاب بسازد. بعد از آن هم دیگر خبری از ساخت فیلم «دا» منتشر نشد. هرچند مجموعه انیمیشنی از روی این کتاب به کارگردانی سینا عطاییان ساخته شد و روی آنتن شبکه یک سیما رفت.
نویسندگان ناراضی از فیلمسازان
البته نباید در این میان نقش نویسندگان ایرانی را هم نادیده گرفت. چراکه به نظر می‌رسد در بعضی از همین اقتباس‌های صورت‌گرفته، رضایت نویسندگان جلب نشده است. زمانی که کیمیایی فیلم «خاک» را براساس داستان «آوسنه باباسبحان» نوشته محمود دولت‌آبادی ساخت، این موضوع باعث اعتراض دولت‌‌آبادی شد و او در یادداشتی نوشت: «.... من کار کیمیایی را در فن و تکنیک و خلق بعضی صحنه‌ها ستایش می‌کنم، اما آگاهانه یا ناآگاهانه کیمیایی در ارائه داستان به صورت فیلم زاویه‌ای جدا از زاویه دید من انتخاب کرده است و من خود را با نظرگاه او در تضاد می‌بینم. من متاسفم! نه برای خودم، زیرا تاب شنیدن زخم زبان این و آن را دارم. حتی برای کیمیایی هم متأسف نیستم، چون او باز هم یک فیلم پرفروش ساخته است... من تنها برای «آوسنه‌ باباسبحان» متأسفم. دلم می‌خواست از یک داستان ملی فیلمی چنین ساخته شود. چنین نیز می‌پنداشتم، اما نشد و باباسبحان‌ها به تاراج رفتند. یک‌بار در زمین و یک‌بار در فیلم!» حتی زهرا حسینی، نویسنده «دا» هم پیشتر درباره ساخت فیلمی از روی کتابش گفته بود: «من امتیاز ساخت این فیلم را به حوزه هنری هدیه کرده‌ام اما قرار است کارگردان و هنرپیشه‌های اصلی با نظر من انتخاب شوند. خانم تهمینه میلانی تمایل داشتند این فیلم را بسازند اما من حاضر نشدم به خاطر تضادها و افکاری که خانم تهمینه میلانی دارند ساخت فیلم «دا» به ایشان سپرده شود. وقتی فهمیدم قرار است خانم تهمینه میلانی فیلم را بسازد با توپ پر به حوزه رفتم و گفتم نیازی نیست این فیلم ساخته شود و راضی نیستم.» نویسندگان هم حاضر نیستند به راحتی ساخت آثارشان را به فیلمسازان ایرانی واگذار کنند و همین پیوند این 2حوزه نزدیک به هم را سخت کرده است.
در حال حاضر فیلم «شیار 143» نرگس آبیار پس از 16 روز اکران، فروشی نزدیک به 880‌میلیون تومان را تجربه کرده و احتمالا به‌زودی وارد باشگاه میلیاردی‌ها می‌شود. شاید همین موفقیت‌های کوچک بتواند کارگردانان ایرانی را به اقتباس از آثار ایرانی بیشتر ترغیب کند؛ پیوندی که مدت‌هاست دچار ضعف و سستی است.


تعداد بازدید :  265