شاهین شجریکهن منتقد
مطرح کردن مرز سیاهنمایی در سینمای اجتماعی خوب است. همین که صورت مسأله را پاک نمیکنیم، میخواهیم درباره آن صحبت کنیم و عقاید مختلف را روبهروی هم بگذاریم بسیار قابل اهمیت است. مسکوت ماندن این قضیه به نفع هیچکس نیست. چون در این صورت اقلیت انگشتشماری که به منابع قدرت دسترسی دارند میتوانند به تنهایی برداشتهای شخصی خودشان را به قانون و قاعده تبدیل کنند بدون اینکه نظرات مخالف را بدانند.
البته من معتقد هستم، این بحثهایی که مطرح میشود یک نوع بهانهگیری یا برچسب دولتی نیست. ما واقعا فیلمسازهایی داریم که بدون رعایت تعادل و انصاف موضوعات اجتماعی را در فیلمهایشان اگزجره و بزرگ میکنند. همین فیلم «همه چیز برای فروش» که بهزودی اکران میشود از این دست فیلمهاست که همه چیز را تیره و تار میبیند. در صورتی که سربازها همگی بیمه نیروهای مسلح هستند و هزینه درمانشان را خانوادههایشان قرار نیست بدهند. بنابراین سیاهنمایی وجود دارد؛ اما نباید تبدیل به اهرم فشاری شود تا به وسیله آن سینمای اجتماعی دردمندمان را خفه و سرکوب کنیم. بگوییم کسی حق مطرح کردن این مسائل را ندارد چون جامعه ما گل و بلبل است. به نظرم این موضوع به سادگی در فیلمهای کارگردانان ما مشخص است، مثلا فیلمهای بهمن قبادی با اینکه رگههایی از هوش و نبوغ در خود دارند اما نگاه منصفانهای به موضوعات ندارند. با این حال ما نباید همه مسائل را با هم قاطی کنیم، مثلا فیلم «عصبانی نیستم» اصلا فیلمی نیست که بخواهیم در مورد اکران شدن یا نشدن آن بحث کنیم. بههرحال وقایع سال 88 اتفاق افتادهاند و جزو واقعیت تاریخ ایران محسوب میشوند. هر کسی که درباره آن حرف میزند به دنبال زدن طعنه سیاسی یا ساخت فیلم سیاسی نیست. اما همین که کسی میگوید سال 88 همه حساس میشوند. اگر این دوره تاریخی حالا مورد اشاره قرار نگیرد، 20سال دیگر با اطلاعات غلط مورد اشاره قرار میگیرد. فیلم رخشان بنیاعتماد هم که اساسا اجتماعی است. بنیاعتماد از همان اول همینطوری فیلم ساخته و همین او را یک فیلمساز اصیل کرده است. او حتی در مستندهایش هم دوربینش را به سمت طبقاتی از جامعه برده که واقعا آسیب دیدهاند. این سبک اوست بنابراین نمیتوان او را متهم به سیاهنمایی کرد.