شماره ۴۴۰ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۹ آذر
صفحه را ببند
خاطرات سولفرینو

دلاورى و شوق و اشتياق در سربازان درجه‌دار ارتش فرانسه مشهود بود. هيچ‌چيز نمى‌توانست مانع آنها بشود. فرانسوى‌ها سربازانشان را همچون مردانى كه به مهمانى مى‌روند، راهىِ خطرناك‌ترين منطقه‌هاى جنگى كردند. بدون شك، اين ويژگى ارتش فرانسه يكى از عوامل برترى آنها بر ارتش‌هاى ديگر ملل بزرگ دنيا بود. نيروهاى امپراتور فرانسيس ژوزف عقب‌نشينى كرده‌اند. ارتش كنت ويمپفن اولين ارتشى بود كه حتى قبل از اينكه مارشال كان رابرت نيروهاى خود را وارد عمل كند، از سوى فرمانده‌هانش دستور عقب‌نشينى دريافت كرد. ارتش كنت اشليك (به جز لشكر شاهزاده هس) به‌‌رغم مقاومت قاطعانه كنت استاديون به دليل عدم حمايت كافى از سوى فيلد مارشال كم گالالس و فيلد مارشال زوبل تضعيف شد و به ناچار تمام موقعيت‌هايى را كه اتريشى‌ها آنها را تبديل به دژهايى ثابت و زنجير‌وار كرده بودند، رها کرد.
در اين حين، آسمان تيره شده بود و ابرهاى سياه افق را فرا گرفته بود. باد به شدت شروع به وزيدن كرد، به طورى كه شاخه‌هاى درختان را مى‌شكست و به هوا مى‌برد. باران سرد همراه با طوفان و رگبار، سربازانى را كه گرسنگى و خستگى مفر آنها را ضعيف كرده بود كاملاً خيس كرد. در همين زمان، طوفان، گردبادى كوركننده از گرد و خاك به راه انداخت. اينك علاوه بر دشمن چيزهاى ديگرى هم بود كه بايد با آنها مى‌جنگيدند. با وجود اين سربازان كه از شدت طوفان، بدن خود را خم كرده بودند. در پى فرمان افسرانشان گرد هم آمدند، اما نزديك ساعت پنج بود كه رگبار باران و تگرگ، رعد و برق و تاريكى كه همه جاى زمين را فراگرفته بود در قسمت‌هاى مختلف مانع از شكستى سنگين شد.
در تمام طول مدت جنگ فرمانده كاخ‌ هازبرگ (House of Hapsburg)  آرامش و خويشتندارى قابل‌تحسينى از خود نشان داد. وقتى كه كاوريانا فتح شد، او در كنار كنت اشليك و دستيارش شاهزاده ناسو (Nassau)، در نزديكى يك كليسا ايستاده بود. اين كليسا در مكان بلندى به نام مادونا دلا پيو در ميان انبوهى از درختان سرو واقع بود. پس از آنكه بدنه اصلى نيروهاى اتريشى شكست خورده بود آنها تصميم به عقب‌نشينى كلى گرفتند. در آن لحظه خطير، امپراتور به رفتن به سوى ولتا به‌همراه تعدادى از افرادش رضايت داد. اين در حالى بود كه دوك‌هاى بزرگ و دوك اعظم توسكانى به سوى والِژيو(Valeggio) عقب‌نشينى كردند. بعضى جاها ترس بر سربازان آلمانى مستولى مى‌شد و در برخى هنگ‌ها هم، عقب‌نشينى آنها را گرفتار شكستى نابسامان كرد. افسران آنها كه همچون شير جنگنده بودند نمى‌توانستند سربازانشان را عقب نگه دارند. تشويق و ترغيب، خشونت و ناسزاگويى، ضربه‌هاى شمشير هيچ‌يك نتوانست مانع از عقب‌نشينى شود. سربازانى كه با شهامت جنگيده بودند، اينك وحشت‌زده حاضر بودند هر نفرين و توهينى را بپذيرند، اما دست از فرار بر ندارند.
ادامه دارد...


تعداد بازدید :  195