حسام حیدری طنزنویس
بررسی اخبار زرد و بیخاصیت سینما را درحالی آغاز میکنیم که فیلم سینمایی «وای آمپول» قرار است از هفته بعد در سینمایهای کشور، اکران شود و جامعه سینمایی در شوک این نامگذاری خارقالعاده انگشت به دهان مانده است. شنیدهها حاکی از این است که برخی از منتقدان، چند روزی است که سیگار با سیگار روشن میکنند و از نقاط حساس بدنشان نیشگون میگیرند که بفهمند چی شد که به اینجا رسیدیم که باید منتظر اکران فیلمی با اسم «وای آمپول» باشیم ولی هنوز به جوابی نرسیدهاند.
در خلاصه داستان این فیلم که علی صادقی بازیگر نقش اول آن است؛ آمده: «خانواده آمپولچی که تولید کننده آمپول هستند با وحشت فرزندانشان از آمپول مواجه میشوند. در ادامه ورزش فوتبال به کمک فرزندشان میآید تا او بتواند ...»
یعنی خود فیلم که جای خود، تعلیق خلاصه داستانش کمر آدم را خم میکند. یعنی چه اتفاقی قرار است برای خانواده آمپولچی بیفتد؟ یعنی چطور شده که فامیلیشان آمپولچی شده؟ آیا آنها در بچگی به آمپول علاقه خاصی داشتهاند؟ آیا فرزند خانواده آمپولچی موفق میشود که به ترسش از آمپول غلبه کند؟ اینها همه سوالاتی است که باید برای رسیدن به پاسخ آنها تا اکران فیلم صبر
کنید.
از آن طرف اکران فیلم «خانم یایا» هم شروع شده ولی گویا این فیلم خیلی مورد پسند تماشاگران نبوده، چون از همان لحظات اول اکران به صفحه جناب کاهانی مراجعه کرده و به اقوام خانم یایا حرف بد میزنند. من نمیدانم مردم چرا آنقدر سخت میگیرند. بابا فیلم تو تایلنده. جت اسکی و ساحل دریا داره با یک خانم خارجکی. از همه مهمتر رضا عطاران هم توش هست. واقعا چی میخواید دیگه؟ چرا آنقدر پرتوقع شدید؟
خبر بیمزه دیگر اینکه یکی از کارگردانها اعتراض کرده که چرا گریمور، همان کلاهگیسی که تو فیلم من سر خانم ترانه علیدوستی گذاشته را تو یک سریال دیگر سر خانم لیلا حاتمی گذاشته؟ خب بابا چرا آبروریزی میکنی؟ شاید گریمور دستش تنگ بوده، فقط همان یک کلاهگیس را داشته. این درسته که آبروی یک گریمور را به خاطر یک کلاهگیس قرمز ناقابل ببری؟ تو این وضع گرونی همین یک کلاهگیس هم غنیمت است. اگر هر بار که استفاده میکنید، قشنگ با آب و صابون بشورید و موهایش را شانه کنید، قشنگ تا بیستسال دیگر جواب سینمای ایران را میدهد.
فکر کردید خبرهای جالب تمام شد؟ نه. این هفته خبر رسید که داریوش مهرجویی قبلا برای بازی در یکی از فیلمهایش به عموپورنگ پیشنهاد بازی داده بوده. خوشبختانه آن فیلم هیچ وقت ساخته نشد ولی همین الان میشود چند تا از دیالوگهایش را حدس زد:
ـ عمو پورنگ (با عصبانیت وارد دادگاه میشود): کدوم زن بیشتر از همه حق منه؟
+ حاضران در دادگاه: (با حرکات موزون، خاله نرگس را نشان میدهند) اون اون اون اون
ـ کدوم زن بیشتر از همه سهم منه؟
+ اون اون اون اون
سپس خاله نرگس از طلاق گرفتن پشیمان شده و زوج جوان همراه با هم و درحالیکه آهنگ اردک تکتک را میخوانند به خانهشان بازمیگردند.