جابر حسینزاده | حمام قیصر| در مورد کنایه هولناکِ مستتر در تغییر کاربریِ «حمام نواب» در سال 1390 به «مرکز صنایع دستی»، کارشناسان و متوهمان زیادی نظریهپردازی کردهاند؛ ازجمله دکتر پروفسور ... که معتقد است سرویسهای اطلاعاتی غربی تا عمق جان سازمان میراث فرهنگی و مدیریت شهرداری تهران نفوذ کردهاند و کارشان به جایی رسیده که تاریخ و فرهنگ ما را هم مسخره خودشان کردهاند، درحالی که فقط خود ما حق داریم فرهنگ و گذشتهمان را مسخره کنیم. حمام نواب که توسط دو خانم به نامهای سارا سلطانخاتون و سارا هاجرخاتون در زمان قاجار ساخته شده، پس از آن معروف شد که آقام کیمیایی آن را بهعنوان یکی از لوکیشنهای فیلم قیصر انتخاب کرد و معروف است که وقتی قیصر داشته کِریم آبمَنگُل را زیر دوش سلاخی میکرده، روح هر دو سارا شب آمدهاند به خواب کیمیایی که مسعود! حمام جای این کثافتکاریهاست؟ خدا ذلیلت کند مرد! در فیلمنامه اولیه، کِریم آبمَنگُل خواستار صحبت با داییِ قیصر جهت فیصلهدادن به ماجرا بوده که منصور آبمَنگُل، برادر بزرگتر طی مشاجرات طولانی او را منصرف کرده است. آب حمام نواب به تنهایی توسط حاج علیرضا تأمین میشده که البته نام یک قنات است و آب میریخته توی یک چاله حوض و میرفته به سمت خزینهها و معروف است که مدیریت محترم حمام در زمان قاجار، توی حوض زالو پرورش میداده و یواشکی صادر میکرده به روسیه و بزاق زالوها طی سالها چنان رفتند به جان و تن بعضی مشتریها که اساسا ژنشان متحول شد و دچار موتاسیون شدند و افتادند به مکیدن خون بقیه مردم.