درمان، بهداشت و توانبخشی، یکی از فعالترین بخشهای هلال احمر در زلزله کرمانشاه بود که با ارایه خدمات سیار توانبخشی و درمانی، امکان دسترسی همه افراد زلزله زده به کادر پزشکی را فراهم میکرد. بیش از 34 هزار خدمت درمانی و توانبخشی توسط جمعیت هلال احمر به مردم زلزله زده استان کرمانشاه ارایه شد. دکتر «حسن صفاریه» معاون درمان، بهداشت و توانبخشی جمعیت میگوید :«هلال احمر ایران زمینه خدمات سرپایی دارای اعتبار بین المللی است و ما میتوانیم خودمان را با کشورهایی مثل آلمان، فرانسه و نروژ مقایسه کنیم.» گفت و گوی زیر، درباره تجربه یک ساله کرمانشاه است.
تیمهای پزشکی و درمانی و توانبخشی هلال احمر بعد از زلزله کرمانشاه تا چه زمانی در مناطق زلزله زده حضور داشتند؟
اولین سازه درمانی و بیمارستانی که در سرپل ذهاب برپا شد، بیمارستان سریع الانتقال هلال احمر بود. زلزله حدود 21:50 شب رخ داده بود و صبح فردا، قبل از ساعت 7 صبح 5 چادر اختصاصی با تجهیزات کامل در سرپل ذهاب برپا شده و تجهیزات نصب شده بود. بعد از وقوع زلزله و حوادث مشابه، ما 72 ساعت فاز حاد داریم. برای همین هم زمان اهمیت زیادی برای ما دارد. خوشبختانه ما توانستیم اقدامات به موقع، سریع و نجات بخشی را در همان ساعات اولیه برپایی بیمارستان سریع الانتقال انجام بدهیم. بعد از زلزله بم، این اولین زلزله با چنین شدتی بود که در کشور رخ میداد و یکی از تجربههای ما از زلزله بم که در زلزله کرمانشاه به آن توجه کردیم، به همراه داشتن تجهیزات سونوگرافی بود. بعد از گذر از فاز حاد، با هماهنگیهای دانشگاه علوم پزشکی سایر خدمات ما در زمینه بهداشت و درمان و توانبخشی آغاز شد. نیروهای توانبخشی هلال احمر تا پایان سال 96 در مناطق زلزله زده حضور داشتند و خدمات خود را ارایه میدادند. تا زمانی که دانشگاه علوم پزشکی اعلام کرد از این به بعد امکانات و ظرفیتهای موجود در منطقه برای رفع نیازهای زلزله زدهها کفایت میکند و دیگر نیازی به حضور تیمهای پزشکی نیست.
تردد از روستاهای مرزی به شهرها برای دریافت خدمات توانبخشی و درمانی، توسط کسانی که در زلزله دچار آُسیب شده و حتی دچار معلولیت شده بودند بسیار مشکل بود. آیا تیمهای توانبخشی و درمانی به همراه تجهیزات خود در مناطقی مشخص مستقر بودند و یا خدمات خود را به صورت سیار ارایه میدادند؟
ما ابتدا بیمارستان سریع الانتقال را در سر پل ذهاب برپا کردیم. بعد از آن تیمها و پزشکان ما در ثلاث باباجانی، سرپل ذهاب، جوانرود، قصر شیرین و دالاهو پایگاههایی تشکیل دادند و به مردم خدمات خود را ارایه میدادند. تیمها بعد از عدم نیاز منطقه به حضور دائمی کادر پزشکی و درمانی، تبدیل به گروههای سیار درمانی شدند و از پزشک عمومی گرفته تا پرستار و ماما و کارشناس بهداشت محیط و تغذیه و سلامت روان و ... را همراه خود داشتند. حدود 6 خودرو مجهز به تجهیزات پزشکی این تیم را همراهی میکرد و به روستاها و مناطق محروم سرکشی میکردند و مردم زلزله زده را به صورت دورهای ویزیت و مداوا میکردند. در این میان افرادی بودند که قبل از وقوع زلزله دچار معلولیت بودند و یا بعد از زلزله عضوی از بدن خود را از دست داده و دچار معلولیت شده بودند. قطعا تردد برای چنین افرادی آن هم در شرایط بعد از وقوع زلزله کار سادهای نیست و ما با سیار کردن تیمهای پزشکی، امکان دسترسی به پزشک و نیروی متخصص را برای همه مردم مناطق زلزله زده فراهم کردیم.حدود 6600 خدمت در حوزه توانبخشی و 27700 خدمت درمانی از ابتدای وقوع زلزله تا پایان سال 96 به مردم زلزله زده کرمانشاه ارایه شد.
یکی از اتفاقهایی که در زلزله کرمانشاه شاهد آن بودیم، روانه شدن کمکهای مردمی بود که علاوه بر هلال احمر از طریق مسیرهای دیگر جمعآوری و مدیریت میشد. اما در زمینه ارایه خدمات درمانی و بهداشتی با چنین پدیدهای مواجه نبودیم که تیمهای پزشکی جدا از بدنه هلال احمر وارد میدان شوند. حتی پزشکان داوطلبی که عضو جمعیت نبودند، برای ارایه خدمات به هلال احمر پیوستند. دلیل این موضوع چیست؟
در زمینه جمعآوری کمکهای مردمی، افرادی از جمله چهرههای سرشناس هنری و ورزشی دست به کار شدند و یا خود مردم کمکها را بعد از جمعآوری به مناطق آسیب دیده میفرستادند. اما در زمینه پزشکی کار تخصصیتر است. یک پزشک برای تزریق یک آمپول ساده نیاز به چادر درمانگاه، تخت، سرنگ و دارو دارد. بنابراین اگر کسی قصد چنین کاری را داشت، باید درمانگاه هرچند مختصری برای خود دایر میکرد. این کار عملا ممکن نیست.. به همین دلیل پزشکانی که قصد داشتند داوطلبانه در کرمانشاه کمک کنند به ما مراجعه میکردند تا در کنار سایر کادر پزشکی به منطقه و محل استقرار بیمارستانها و درمانگاههای اضطراری اعزام شوند. الگویی که ما به آن دست پیدا کردهایم، حاصل 15 سال تلاش بعد از زلزله بم است. کارشناسان ما 15 سال الگوهای موفق جهانی را برای این کار بررسی کردهاند و ایدههای خود را در این زمینه پیاده کردهاند تا در چنین شرایطی از آن استفاده شود.
این یعنی در کنار دانشگاه علوم پزشکی و شبکه بهداشت، برای ارایه خدمات درمانی و توانبخشی و بهداشتی حصاری وجود دارد که فعالیتها را با محدودیت مواجه میکند. بنابراین لازم است بخش درمان و توانبخشی و بهداشت هلال احمر آمادگی بسیار زیادی برای مدیریت کردن چنین بحرانهایی داشته باشد. این بخش در حال حاضر در چه وضعیتی قرار دارد؟
ما در بخش خدمات سرپایی دارای اعتبار بین المللی هستیم و میتوانیم خودمان را با کشورهایی مثل آلمان و فرانسه و نروژ مقایسه کنیم. ایران در ارایه خدمات سرپایی بعد از حادثه، در دنیا حرف اول را میزند. این نظری است که صلیب سرخ جهانی اعلام کرده. در بخش بیمارستانهای سریع الانتقال هم ما تمامی استانداردهای لازم جهانی را داریم و شرایط خوبی را در این زمینه فراهم کردهایم. اما ادعای رسمی این موضوع از طرف ما و تایید صلیب سرخ جهانی، در حوادث بزرگ دنیا وظایف و تعهداتی را به گردن ما میگذارد. از جمله حضور پررنگتر در تمام حوادث بزرگ دنیا. این موضوع بخش زیادی از انرژی و سرمایه ما در توانبخشی را میگیرد و به دلیل هزینههایی که در پی دارد، ما اصراری به تایید شدن جهانی آن نداریم هرچند که استانداردهای لازم جهانی را داریم.
همانقدر که سرعت در راه اندازی بیمارستانها و استفاده از تجهیزات در حوادث بزرگ اهمیت دارد، جبران تجهیزات مصرف شده و جایگزینی سریع آن هم برای هلال احمر ضرورت دارد تا هر لحظه برای حادثه دیگری در گوشهای از کشور آمادگی داشته باشد. این آمادگی تا چه اندازه تامین شده است؟
همزمان با خالی شدن انبار از تجهیزات، در سریعترین زمان ممکن انبارها و تجهیزات بازسازی میشدند تا اگر در همان حال و هوای حادثه، اتفاق دیگری رخ داد آمادگی لازم را داشته باشیم. اصل بر این است که حادثهای ما را بدون اینکه تجهیزاتی داشته باشیم، غافلگیر نکند.
حالا که از ارزش زمان در نجات حادثه دیدهها میگوییم، آموزشهای امداد اولیه در روستاها و شهرهای مختلف چقدر میتواند در کاهش آسیبهای ناشی از حوادث مثل زلزله و آتش سوزی کمک کند؟
تاب آوری جامعه در برابر حوادث بستگی به این دارد که جامعه چقدر آموزشهای اولیه را دیده باشد تا بتواند در زمان وقوع حادثه از خود و اطرافیانش مراقبت کند. بعد از وقوع زلزله تا رسیدن اولین نیروهای امدادی خود مردم حادثه دیده هستند که نقش اصلی را برای نجات خود و دیگران ایفا میکنند. فرد آموزش دیده رفتار درست در شرایط بحران را میداند اما فردی که هیچ آشنایی با بحث امداد ندارد، ممکن است حتی به خود و دیگران آسیب هم بزند. برای همین آموزش کمکهای اولیه سالها است که در هلال احمر در حال انجام است. یکی از مهمترین استراتژیهایی که باید در هلال احمر اتخاذ شود و در حال حاضر هم به آن توجه ویژهای میشود، آموزش کمکهای اولیه و امداد برای عموم جامعه است. این راه ایمنترین و کارآمدترین شبکهای است که میتوان از آن برای کاهش آسیبهای ناشی از حوادث استفاده کرد.
زلزله کرمانشاه چه تجربههای تازهای برای شما در پی داشت؟
ما دریافتیم که در هنگام بروز چنین حوادثی، درمان و بهداشت باید در کنار یکدیگر و همزمان با هم کار خود را آغاز کنند. یکی از مشکلات مردم مناطق زلزلهزده بعد از حادثه، کمبود سرویسهای بهداشتی و حمام بود که با فهمیدن آن، این مشکل را سریع برطرف کردیم. کمبود سرویسهای بهداشتی و ضعف در ارایه خدمات بهداشتی در چنین شرایطی میتواند منجر به بروز اپیدمیهایی در منطقه شود و مردم را دچار مشکلات و بیماریهای تازه کند. نکته دیگری که ما در این زلزله به آن رسیدیم، این بود که ما در زمینه مستندنگاری و مستندسازی به خصوص در حوادث دچار ضعف هستیم. حوادث تجربههای گرانبهایی به ما میدهند که اگر مستندسازی نشوند، احتمالا حجم زیادی از آن به مرور زمان به فراموشی سپرده میشود و وقتی مستندی از آن نباشد، از بین میرود. ما در سطح خودمان درسهایی از این زلزله گرفتیم و نقاط ضعف و قوت خود را سنجیدیم و برای مشورت در مورد این مسائل جلسات متعددی هم برگزار کردیم تا همزمان با اجرا کردن وظایف خود در روستاها و شهرهای زلزله زده، این نقاط ضعف و قوت شناسایی شده را در حین کار برطرف کنیم.
ما در بخش خدمات سرپایی دارای اعتبار بین المللی هستیم و میتوانیم خودمان را با کشورهایی مثل آلمان و فرانسه و نروژ مقایسه کنیم. ایران در ارایه خدمات سرپایی بعد از حادثه، در دنیا حرف اول را میزند. این نظری است که صلیب سرخ جهانی اعلام کرده.
زلزله زدههای ضایعه نخاعی، مهمان توانبخشی در تهران
به سوی سلامتی
بیمارستان توانبخشی و درمانگری نورافشار، یک ماه بعد از وقوع زلزله کرمانشاه میزبان زلزلهزدههایی بود که دچار ضایعههای نخاعی شده بودند و لازم بود تا روند درمان خود را در این بیمارستان کامل کنند. پزشکان و پرستاران این بیمارستان، مدتی را به همصحبتی با 20 نفر از زلزله زدههای کرمانشاه گذرانده بودند. فیزیوتراپی و ورزشهای کاردرمانی فعالیتهای هر روزه این بیماران در بیمارستان نورافشار بود. کادر درمانی و پرستاران این بیمارستان خاطره جشن تولد یکی از زلزله زدههای کرمانشاه را هنوز در خاطر دارند. «پرستو حاج سید جوادی» کارمند روابط عمومی بیمارستان نورافشار میگوید :«پرونده بیماران به روابط عمومی میآمد و من اطلاعات را ثبت میکردم. برای همین متوجه شدم تولد یکی از خانمهاست که از نظر روحی اوضاع چندان مناسبی هم ندارد. شوهر و فرزندش را در زلزله از دست داده و پذیرش این اتفاق برایش سخت است. در چند روز اول حضورش اصلا ندیدم با کسی حرف یا در روی کسی لبخند بزند. با کمک دوستان، اتاق یکی از بیماران کرمانشاهی را تزیین کردیم و کیک گرفتیم تا هم او شاد شود و هم بهانهای شود برای شادی دیگر بیماران کرمانشاهی. لحظهای که وارد اتاق شد تا 10 دقیقه در شوک بود و اصلا حرف نزد. اما بعد کم کم خندید و در آن مدت کوتاه توانست کمی غمها را از یاد ببرد.» بیماران قدیمی بیمارستان نورافشار به دیدن مهمانان کرمانشاهی مرکز توانبخشی میآمدند و از تجربههای خود با آنها میگفتند. از روزهایی که توان حرکتی پایینی داشتند و به کمک درمانهای ورزشی و دارویی این مرکز بهبود زیادی پیدا کرده بودند. یاد «سالار» و خندههای از ته دلش که او را به «بمب انرژی» معروف کرده بود، عمو بهروز که همیشه از خاطرات جنگ و جبهه برای بقیه تعریف میکرد، دختری که برای کمک کردن به دیگر بیماران ضایعه نخاعی، به نمایندگی از مردم شهرش به تهران آمده بود از خاطراتی است که کادر درمانی و پرستاران بیمارستان نورافشار هنوز از تعریف کردن آن سیر نمیشوند. مهمانانی که اغلب سومین دهه از زندگی خود را پشت سر میگذاشتند و راه درازی از زندگی پیش رویشان بود. آمده بودند درمان شوند و با توان و پشتکار خود بتوانند قبل از اینکه شرایط پیش آمده را بپذیرند، آن را بهبود ببخشند.