الهيار ملكشاهي عضو كميسيون حقوقي و قضايي مجلس
در زمان رياست آيت الله شاهرودي بر قوه قضائيه، ايشان دستورالعملي را تحت عنوان حقوق شهروندي تنظيم و براي اجرا در محاكم قضايي صادر كردند.
اين دستورالعمل به دليل جامعيت و كامل بودن، در مجلس شوراي اسلامي آن دوره از سوي چند نماينده مجلس بهعنوان يك طرح ارایه و با اكثريت آراء به تصويب رسيد.
بنابراين ما قانوني با 15 بند تحت عنوان حفظ حقوق شهروندي داريم كه اكثريت موارد ضروري براي حفظ حقوق شهروندان در آن لحاظ شده و امروز در كشور اجرا ميشود.
اين قوانين بهطور كامل در محاكم قضايي ما اجرا ميشود و قوانين ديگري نيز ازجمله آيين دادرسي كيفري و آیين دادرسي مدني را داريم كه تمام آنها در ذیل قانون اساسي كه ازجمله مترقيترين قوانين جهان است، قرار دارند. بنابراين ما براي اينكه حقوق مردم و آحاد جامعه رعايت شده و هيچ حقي پايمال نشود، خلأ قانوني نداريم و هر آنچه نياز باشد چه در قانون اساسي و چه قوانين جاري وجود دارد.
حال چرا دولت و به عبارت بهتر شخص آقاي دكتر حسن روحاني، رئيسجمهوري محترم به اين نتيجه رسيدند كه بايد منشور حقوق شهروندي نيز داشته باشيم، پرسشي است كه بايد از ايشان و نزديكان رئيسجمهوري مانند اعضاي معاونت حقوقي رياستجمهوري پرسيد.
همچنين بر فرض به اين نتيجه رسيديم كه براي حفظ حقوق شهروندان نيازمند قوانين و دستورالعملهاي جديد و بيشتر هستيم، اين پرسش جديد مطرح ميشود كه منشور حقوق شهروندي تا چه اندازه اين خلأها را برطرف كرده است. متاسفانه من از سرنوشت اجراي منشور حقوق شهروندي در كشور اطلاعي ندارم و اساسا نميدانم مفاد اين منشور تاكنون چه اندازه قابليت اجرا پيدا كرده و آيا ضمانت اجرا دارد يا خير. همچنين معتقدم كه هنوز در اين بحث كلي كه منشور حقوق شهروندي يك بحث نظري است يا يك دستورالعمل لازمالاجرا ميان كارشناسان اختلافنظرهاي بسياري وجود دارد.
بر اساس قانون اساسي، تنها قوانين در كشور لازمالاجراست و دستورالعملهاي يك قوه در ديگر قوا اجرا نميشود. حال بايد مشخص شود كه منشور حقوق شهروندي تاييد شده از سوي دولت يك دستورالعمل است كه بايد در دستگاههاي اجرايي رعايت شود يا يك بحث نظري است. بهنظر من اگر دولت و شخص رئيسجمهوري ميخواهند رعايت حقوق شهروندي در جامعه ما يك بحث فراگير باشد كه اقدام ارزشمندي است، بايد در حوزه اجراي قوانين فعلي تلاش كنند. چرا كه قوانين فعلي كشور اگر بهطور كامل اجرا شود، بسياري از نيازها برآورده شده و ديگر نيازي به تصويب قوانين جديد نداريم. همچنين اگر رئيسجمهوري و دولت محترم معتقدند كه ما خلأهاي قانوني داريم، اين خلأها با منشورنويسي برطرف نميشود و نياز است كه دولت لايحهاي را به مجلس ارایه كرده و در مجلس به قانون تبديل شود.
قانون در كشور ما لازمالاجراست و كساني كه از اجراي آن سرباز ميزنند، مورد پيگرد قرار ميگيرند، اما منشورها كه ضمانت اجرايي ندارند و با تدوين و انتشار اين منشورها، مشكلي از جامعه برطرف نميشود.