شماره ۴۴۰ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۹ آذر
صفحه را ببند
شکواییه در ادبیات فارسی

|  معصومه لطفعلی‌پور| کارشناس فرهنگ عمومی |

تقریبا روزی نیست که در رسانه‌های اطلاع‌رسان ما ایرانیان، بحثی با محوریت فرهنگ و ادب مطرح نباشد. چنین می‌نماید که این موضوع شاکله اصلی زندگی ما، حداقل در سطح رسانه‌ها را شامل می‌شود. در عمل اما، زندگی روزانه ما ایرانیان، به‌گونه‌ای قابل ملاحظه، از شایستگی‌های فرهنگ و ادب محروم می‌نماید. ماجرا به محرومیت جامعه از مزایای فرهنگ و ادب محدود نمی‌ماند و تاثیرات این محرومیت، خود را در تمام جوانب زندگی فردی و اجتماعی‌مان نشان می‌دهد. روبه‌رویی با واقعیت‌های ادب و فرهنگ‌گریزی در جامعه از یک‌سو و راهکارهای جبران  محرومیت‌های موردنظر از سویی دیگر، چشم‌های نگران را به جانب فرهنگ و ادبیات رهنمون می‌شود. به راستی فرهنگ و ادب چه موضوعیتی در جهان شتاب، قدرت و سرعت دارد؟ آیا این موجودات قادرند وضع موجود جوامع انسانی را از آنچه هستند  به سوی آن چه باید باشند یا می‌توانند باشند راهنما باشند؟ یک سوی دیگر ماجرای ادب و اجتماع چیستی منابع و ماخذی است که بایستی فقدان ماجراهای محرومیت از ادب و فرهنگ، از زاویه آنها جبران شود. بر سر این مسأله بحث‌های بسیار زیادی در جریان است. سابقه این بحث‌ها را می‌توان به سالیان دور مرتبط ساخت. رودکی، شاعر نابینای ایران شعری با مضمون تنهایی در روز و روزگار خود سروده است: با صد‌هزار مردم تنهایی، بی‌صد‌هزار مردم تنهایی. آیا در قرن سوم نیز وضع به‌گونه‌ای بوده که یک شاعر حساس در اطراف خود کسی برای همنشینی و همدردی نمی‌یافته است؟
گسترده‌ترین بخش آثار ادبی را ادبیات غنایی پوشش می‌دهد. این نوع ادبی، گونه‌های متعددی را در خود جای داده که یکی از این ‌گونه‌‌ها «شکواییه» است. تمایل به شکواییه در هر انسانی به‌ صورت غریزی وجود دارد و شاعران، که حساس‌‌تر از دیگر مردمانند و با دید ظریف‌‌تری مسائل را نگاه می‌کنند، با زبانی متفاوت به بیان این نوع ادبیات   می‌‌پردازند.
جست‌وجوی موضوع شکایت و شکواییه در شعر فارسی ما را به  نکته‌ای ظریف می‌رساند که در همه ادوار شعر فارسی شکواییه وجود دارد. به تعبیری دقیق‌تر، این موضوع از گذشته دور دست در تاریخ ما وجود داشته و اکنون نیز وجود دارد اما در شعر معاصر ما، نوع نگرش و نحوه پرداختن به آن تغییر یافته و زبان آن ساده‌‌تر شده است.
در یک تقسیم‌بندی کلی موضوع شکواییه در ادبیات فارسی را می‌توانیم در موضوعات زیر قابل تقسیم ببینیم:   
*شکواییه‌‌های شخصی/ *سیاسی/ *فلسفی/ *عرفانی/ *اجتماعی
شکایت‌های شخصی از روزگار، از انسان‌های دیگر، از موضوعات خلاف طبع شاعر و سایر موضوعاتی که می‌تواند در صدر زندگی روزمره قرار داشته باشد وقتی به نگارش می‌آیند صورتی جدی به خود می‌گیرند. طبیعتا تأثیر این نوع شکواییه‌ها نیز قوی‌تر است. بخش بسیار زیادی از شکواییه‌های شعر فارسی را این طیف از شکایت‌ها شامل می‌شود. قاآنی پاکباز و منوچهری یا عنصری ازجمله شاعرانی بودند که در سرودن شکواییه‌های شخصی  اهتمام بسیاری داشته‌اند.  شکواییه‌های سیاسی درحقیقت شکایت شاعر از حال و روز و وضع سیاسی و اجتماعی دوره خود است. شکواییه‌های ناصر خسرو، سنایی و حتی عبید زاکانی را می‌توانیم در زمره   شکایت‌های شاعرانه تلقی کنیم.
بخش دیگری از شکایت‌های انسان‌های حساس و گاه
زود رنج در قالب اندیشه‌های فلسفی نمود می‌یابد. این اندیشه‌ها آن گاه که در پرتو افکار فلسفی شکل می‌گیرد گیرایی بیشتری می‌یابد. بخشی از شکواییه‌های خیام از این دست شکواییه‌ها   هستند.
شکواییه‌های عرفانی بیش از همه در اشعار عرفانی و مکتوبات عرفای ایرانی قابل مطالعه هستند. شکواییه‌های اجتماعی اما در بردارنده نگاه شاعران فارسی زبان به موضوعات و واقعیت‌هایی است که صورت نگران‌کننده و آزاردهنده دارد.
اما این‌که نخستین شاعر که لب به شکواییه گشوده است در شعر فارسی کیست نکته چندان با اهمیتی نیست. بلکه این نکته اهمیت دارد که ایران، ضمن برخورداری از پشتوانه غنی فرهنگی و تمدنی در جهان، به چه دلایلی، شاعران که در زمره حساس‌ترین افراد جامعه هستند ذره‌بین و حساسیت‌های خود را وقف پرداختن به آن مشکلات ساخته‌اند؟
این پرسش در حقیقت نشانگر این است که شاعران ایران در صف نخست انتقاد از شرایط و اوضاع زندگی، بداخلاقی اجتماعی، فرهنگ و ادب‌گریزی در آحاد جامعه و هشداردهند‌گان آثار محرومیت از ادب و فرهنگ در جامعه خود هستند.
امروزه پیچیدگی جوامع به حد و اندازه‌ای است که تقریبا همه را نگران ساخته است. این‌که چگونه می‌توان از این نگرانی‌ها کاست یک مسأله مهم و حیاتی برای ما ایرانیان است. آن چه مسلم است این‌که قریب به اتفاق مردم، به دنبال این هستند که خود را به نقطه آغاز عبور از بحران بداخلاقی‌ها و بدفرهنگی‌ها برسانند. چرا که جدی‌ترین آسیبی که زندگی‌های امروزی ما را تهدید می‌کند همگی مشکلات و آسیب‌های فرهنگی هستند. آیا می‌توان از شکواییه‌ها و شکواییه‌سرایی شاعران راهی به سوی رستگاری فرهنگ و ادب گشود؟


تعداد بازدید :  532