| طرح نو - امیرتوحید فاضل |نگاه به كاركرد احزاب از ديدگاه كساني كه خود درگير كار تشكيلاتي بوده و هستند، ضمن اينكه ضروري است، اما اشكالی هم ميتواند داشته باشد و افرادي كه كار حزبي كرده باشند، شايد نخواهند این اشكالات را قبول كنند، پس نظرات او را با تأمل و دقت بیشتری باید مطالعه كرد. موضوع گفتوگوي «شهروند» با جلاييپور درباره ناكارآمدي احزاب سياسي براي مقابله با آسيبهاي اجتماعي است.
جامعه ایران دارای ویژگیهایی است که خاص ایران بوده و شاید در کمتر کشوری بتوان این خصوصیات را مشاهده کرد. در کنار این ویژگیها با مسائلی نیز روبهرو است که در دیگر کشورها نیز کم و بیش آنها را میبینیم. ازجمله این مسائل میتوان به آسیبها و معضلات اجتماعی اشاره کرد. در نظامهای سیاسی مدرن برای مقابله با تهدیدها و آسیبها، ابزارهای مختلفی را بهکار میگیرند که یکی از آنها احزاب و تشکلهای سیاسی هستند که قابلیت بسیج تودههای مردم را دارند. حال این پرسش مطرح میشود که آیا فعالان حزبی ما و تشکلهای سیاسی نگاهی منطقی و نزدیک به واقعیت به مسائل و آسیبهای اجتماعی دارند، تا بتوان از آنها انتظار تلاش در جهت رفع یا حداقل تقلیل این معضلات را داشت.
ببینید یکی از ویژگیهای جامعه مدرن، تمایزیابی نقشها و وظایف میان سازمانها و نهادهای نظام اجتماعی است. کار حزب، تسهیل در مشارکتسیاسی است نه ورود عملی به آسیبهایاجتماعی. اصلا احزاب برای این کار ساخته نشدهاند. مهار آسیبها کار سازمانهای تأمین اجتماعی و سمنهای خیریهای است. البته برنامههایی که احزاب هنگام انتخابات به مردم ارایه میکنند باید به سیاستهای خود برای مهار آسیبها تأکید کنند.
اما شما توجه داشته باشید در رابطه با آسیبهای اجتماعی ما یک مشکل بنیادیتر داریم که باید به آن پرداخت. ارکان مختلف حاکمیت در ایران و همچنین احزاب و فعالان سیاسی ما با یک موضوعی روبهرو هستند که این موضوع برای آنها مشکلاتی را ایجاد کرده و به همین دلیل نمیتوانند توجه جدی و تاثیرگذار در حوزه آسیبهای اجتماعی داشته باشند.
ببینید! فرآیند تحقق و حفظ و تداوم و تثبیت انقلاب و نظام بهوسیله ایثار و فداکاری و شهادت مردم انجام شده و همواره با این ارزشها همراه بوده است اما عدهای از این ایثارگری غلط نتیجه میگیرند. یک عده فکر میکنند چون ایثار شده پس آنچه در نظام و جامعه داریم همه مقدس و ارزشمند است. لذا اگر شما درباره آسیبهای اجتماعی بحثی جدی بکنید میگویند سیاهنمایی نکنید. به بیان دیگر، این از ارزش در انگیزهها، به آسیبنداشتن در جامعه و پرشکردن باعث شده بهطور جدی آسیب ببینیم و علل آن هم بررسی نشود.
عدهای که در جامعه سیاسی قدرت هم دارند، تصور میکنند که چون انقلاب و نظام در شرایطی ارزشی و ایثار بالیده لذا گویی همهچیز باید اخلاقی، دینی و خوب دیده شود، پس علاقه ندارند آسیبهای اجتماعی و فساد را ببینند و بیشتر توطئهها و فساد جوامع دیگر را میبینند. به همین دلیل توجه به آسیبهای اجتماعی ضعیف شده و قبول نمیشود که جامعه و ایران نیز مانند همه جوامع، با ضعف و قوتهایی روبهرو است و ما نیز مانند دیگران با آسیبهای اجتماعی، که یک لحظه نمیتوان از آن غفلت کرد، روبهرو هستیم.
بنابراین ارزشگرایی نابجای ما مانع از واقعگرایی در زمینه آسیبهای اجتماعی شده است. این فقدان واقعگرایی و واقعبینی را هم در حاکمیت شاهد هستیم و هم در تشکلهای سیاسی خصوصا در میان اصولگرایان. در شرایطی که اگر واقعگرایی وجود نداشته باشد، مانند دولتهای نهم و دهم اساسا آسیبهای اجتماعی نهتنها مورد توجه قرار نمیگیرد، بلکه انکار هم میشود و از آنطرف اندازه آسیبها در جامعه بیشتر میشود.
چرا معتقدید در ایران با چنین شرایطی روبهرو هستیم؟
ببینید، توصیف و تبیین آسیبها جدی تلقی نمیشود. مثلا اینکه آمار و ارقام دقیق مهمترین آسیبهای اجتماعی که گریبانگیر جامعه شده و به میلیونها نفر درد و رنج وارد میکند، یا توسط سازمانهای رسمی اعلام نمیشود یا با اختلاف و تضاد آماری مطرح میشود. بهعنوان مثال، بر سر آمار بیکاری مزمن بهعنوان مهمترین معضل، اختلاف هست. دستگاههای رسمی رقم بیکاری را از 3 تا 7میلیوننفر معرفی میکنند. یا در زمینه معضل اعتیاد گفته میشود بین یکمیلیون و 200 هزار تا 3میلیونو 700هزارنفر معتاد در جامعه داریم.
ببینید، سر مهمترین معضلها چقدر تفاوت در اندازه وجود دارد! اختلاف در اندازه باید صدهزارنفر باشد نه میلیونها نفر. شما فکر میکنید ایران قادر نیست بتواند حدود واقعی آسیبهایش را بشناسد. چرا قادر است ولی همانطور که گفتم، موانعی هست که این معضلات جدی تلقی نمیشود. البته باید منصف بود چون خوشبختانه در یکسال اخیر این روند تا حدودی ترمیم شده است. الان تغییرات نرختورم، رشد و سرمایهگذاری بهتر اعلام میشود و پارهای از آسیبها توسط وزارت کشور و وزارت بهداشت دقیقتر اعلام میشود. دیدید که وقتی اثرات مخرب روغن پالم و بنزینها اعلام شد، بعد هم کنترل شد.
آیا مسئولان ما دنبال انکار آسیبهای اجتماعی هستند، یا اینکه میخواهند در شرایط آرام و دور از تنش، برای رفع آنها برنامهریزی کنند؟
بهنظر من دولت چنین قصدی دارد و این خوب است. ولی شناخت واقعیت آسیبهای اجتماعی را باید در عرصه عمومی جدی گرفت. مهار آسیبها فقط کار دولت نیست. دولت و سایر ارکان و قوای حکومت و نهادهای مدنی و خیریهها و شهروندان همه باید دست به دست هم بدهند تا مقداری جلو برویم. زمانی وضع آلودگی هوا هم اعلام نمیشد. الان بهدقت اعلام میشود، این گام مهمی است. اگر آمار دقیق این آسیبها در دسترس همه ازجمله کارشناسان نباشد، نمیشود درست آنها را مهار کرد. مثل کسی که نداند به یک بیماری مبتلا شده، لذا برای درمان هم درست اقدام نمیکند. متاسفانه در دولت گذشته، عدهای دنبال مدیریتجهانی بودند و معضلات و مشکلات اجتماعی را بهزور تبلیغات به لایههای زیرین جامعه میفرستادند. در این میان، غیراز اینکه سازمانهای موظف، مشکلات اجتماعی را پیگیری میکنند باید مسائل در حوزه عمومی طرح و درباره آن بحث و گفتوگو کرد تا در پرتوی این بحثها زمینه مشارکت همه نیروهای جامعه برای مهار آسیبها فراهم شود.
نقش احزاب و تشکلهای سیاسی برای مقابله با آسیبهای اجتماعی چیست و اساسا آیا احزاب ما برنامهای در این زمینه دارند؟
گفتم این بحث فراتر از احزاب و تشکلهای سیاسی است. به نظر من، تشکلهای اصلاحطلب به این موضوعات توجه کرده و در برنامههای انتخاباتی دیدگاههای خود را اعلام میکنند. مثل برنامهای که آقای هاشمی در انتخابات 92 مطرح و بر معضلات اجتماعی تمرکز کرد. بعد از سوی ستاد آقای روحانی هم این برنامهها اعلام شد. اما تشکلهای اصولگرا در این زمینهها پیش نمیروند و طرح معضلات اجتماعی را بیشتر سیاهنمایی میدانند. آنها معتقدند که درباره اینگونه موضوعات باید آرام و درگوشی حرف زد.
بهرغم این دیدگاه، برخی معتقدند که هیچیک از احزاب ما در این حوزهها برنامه جدی نداشته و ندارند و این مشکل تنها مختص به احزاب اصولگرا نیست. دلیل آنها این است که ما احزاب جدی نداریم و کار حزبی نکردهایم.
گفتم قصه جدیتر از این حرفهاست. من دیدگاه افرادی که میگویند ایرانیها نمیتوانند کار حزبی کنند را قبول ندارم. بلکه همانطور که جامعه ایران در حوزههای مختلف علمی، صنعتی، نظامی و هنری تواناییهایی دارد، میتواند تشکلهای سیاسی را در سطح احزاب قوی داشته باشد تا برای معضلات جامعه هم برنامههای خود را اعلام کنند.
چرا میتوانیم پیشرفتهترین جراحیها را در داخل انجام دهیم، اما بلد نباشیم حزب درست کنیم؟ اگر احزاب ما عملکرد تاثیرگذاری ندارند، دلیلش این نیست که توانایی ندارند. علت اصلی این است که در کشور ما بهطور جدی اعتقادی به حزب و حزبگرایی وجود ندارد وگرنه در جامعه توانایی آن هست.
ببینید، در برنامههای سیاسی صداوسیما یکی از خصیصههای مثبتی که برای یک فرد بهطور مرتب مطرح میشود، این است که به هیچ حزب و گروهی وابسته نیست، مثل اینکه کار در احزاب یک کار غیراخلاقی است، در صورتیکه کار در احزاب بهداشتیترین نوع مشارکت سیاسی است که هم شهروندان را به کادر سیاسیحرفهای تبدیل میکند و هم جامعه سیاسی را انداموار و قابل پیشبینیتر میکند.
پس چرا برخی از کارشناسان میگویند، احزاب ما توانایی جلب مشارکت عمومی را نداشته و هیچ برنامهای هم برای رفع معضلات اجتماعی ندارند؟
مثلا باید چه کاری انجام دهند؟
به عنوان نمونه ما تاکنون ندیدهایم که برای مقابله با یک معضل و آسیب اجتماعی احزاب برنامهای ارایه داده باشند. حتی در حوزه جلب مشارکتهای مردمی در حوزههای اجتماعی مانند حمایت از نیازمندان یا امدادرسانی در یک حادثه عمومی مانند زلزله بم احزاب ما فعالیتی نداشتند.
گفتم کارکرد احزاب این نیست که بخواهند مانند تشکلهای خیریهای یا تأمین اجتماعی عمل کنند. احزاب، سازمانی است که وظیفه جهتدهی به آرای شهروندان را دارد و نه مشارکت در اموری مانند امدادرسانی. احزاب باید در برنامههای انتخاباتی خود سیاستها و موضعشان را در نحوه مهار آسیبها روشن کنند.
احزابی که وظیفه جهتدهی به آرای مردم را دارند، آیا خودشان نباید در حوزه مقابله با آسیبهای اجتماعی نظریهای داشته و براساس آن عمل کنند؟
نظریه هم جایش در دانشگاه و مراکز و مجلات تحقیقاتی و در حوزه عمومی است. احزاب باید در بررسی معضلات جامعه از نظریات روشنگر استفاده کنند نه لزوما نظریهپردازی کنند. احزاب اصلاحطلب حداقل در دوره اصلاحات این کار را کردند. اگر برخوردی که با فعالان سیاسی و تشکلهای سیاسی که در ایران میشود در یک کشور پیشرفته مانند آلمان انجام میشد، آن فعالان کار سیاسی یادشان میرفت. با این شرایط و درحالیکه حکومت نگاه مثبتی به فعالیت حزبی ندارد، به همین اندازه هم که کار حزبی میشود باید دعا کرد. خلاصه اگر احزاب ما بهطور کامل به وظایف حزبی خود عمل نمیکنند، اشکال اصلی از آنها نیست و نمیتوانیم احزاب و تشکلهای سیاسی را ضعیف بدانیم، بلکه شرایط سیاسی برای آنها مهیا
نشده است.
شناخت واقعیت آسیبهای اجتماعی را باید در عرصه عمومی جدی گرفت. مهار آسیبها فقط کار دولت نیست. دولت و سایر ارکان و قوای حکومت و نهادهای مدنی و خیریهها و شهروندان همه باید دست به دست هم بدهند تا مقداری جلو برویم. زمانی وضع آلودگی هوا هم اعلام نمیشد. الان بهدقت اعلام میشود، این گام مهمی است. اگر آمار دقیق این آسیبها در دسترس همه ازجمله کارشناسان نباشد، نمیشود درست آنها را مهار کرد.
در برنامههای سیاسی صداوسیما یکی از خصیصههای مثبتی که برای یک فرد بهطور مرتب مطرح میشود، این است که به هیچ حزب و گروهی وابسته نیست، مثل اینکه کار در احزاب یک کار غیراخلاقی است، در صورتیکه کار در احزاب بهداشتیترین نوع مشارکت سیاسی است که هم شهروندان را به کادر سیاسیحرفهای تبدیل میکند و هم جامعه سیاسی را انداموار و قابل پیشبینیتر میکند.
در رابطه با آسیبهای اجتماعی ما یک مشکل بنیادیتر داریم که باید به آن پرداخت. ارکان مختلف حاکمیت در ایران و همچنین احزاب و فعالان سیاسی ما با یک موضوعی روبهرو هستند که این موضوع برای آنها مشکلاتی را ایجاد کرده و به همین دلیل نمیتوانند توجه جدی و تاثیرگذار در حوزه آسیبهای اجتماعی داشته باشند.