شهروند| وداع ناگهانی با بهرام شفیع اتفاقی تلخ برای جامعه ورزش و رسانه محسوب میشود؛ گزارشگر محبوب و باسابقه تلویزیون سهشنبه شب چشم از جهان فروبست و همین امر بهانهای است تا روزنامه نگاران مطرح ورزشی درباره او به اظهارنظر بنشینند.
خدا عاقبت همهمان را به خیر کند
سیامک رحمانی سردبیر روزنامه شهروند
درباره جایگاه بهرام شفیع در برنامههای ورزشی تلویزیون و تاثیرش بر مخاطبان و مجریان بعدی که کسی تردیدی ندارد. همه هم از او خاطره داریم، چند نسل، حتی اینکه چطور پایش به تلویزیون رسید و سفت شد هم مهم نیست. وقتی کسی از دنیا میرود، طبیعی است که همه دلشان تنگ شود و یاد بهترین لحظات بیفتند و نه یادگارهای تلخ. اما بیشتر از اینکه دلم برای بهرام شفیع بسوزد، دلم برای خودمان میسوزد که چقدر بیپایه و اساسیم، که تا یکنفر میمیرد، همه چیز یادمان میرود. شخصا همچنان معتقدم که حضور دودهه آخر بهرام شفیع در سیما به نفعش نبوده و الگوی نامناسبی برای مجریان و ژورنالیستها ارایه داده. معتقدم باید زودتر خودش را بازنشسته میکرد و آنهمه زخمزبان را به جان نمیخرید. اینکه حالا بیاییم بگوییم چقدر با او خوش گذراندهایم و چه گزارشهای جالبی داشته و اینکه نباید از او انتقاد میکردیم، چه فایدهای دارد به حال خودش و خودمان. این کارها فقط نشان میدهد چه آدمهای بیپرنسیبی هستیم. نشان میدهد چقدر حرفهایمان میتواند بیهوده و پرت باشد و خودمان هم قبولشان نداشته باشیم. دارد به همه پیام میدهد که ما را جدی نگیرید. بعدا پشیمان میشویم! بهرام شفیع چه بسا فرد خیلی خوشمشرب و مهربان و همهچیز تمامی بوده. اما کاش سنگبنای برنامههای خوشخوشک و رفیقانه را در رسانه ملی نمیگذاشت. کاش مدیران بالاترش کمی جدیتر و حرفهایتر بودند و نمیگذاشتند شأن و احترامش حتی ذرهای آسیب ببیند. حالا دیگر نیست و این حرفها را باید برای زندهها بزنیم. برای بعدیها. که به این حلالیتطلبیدنها دل خوش نکنند و فقط وجدانشان را نگاه کنند. خدا آقای شفیع را رحمت کند. خدا همهمان را بیامرزد. کاش در این دنیا با صداقت زندگی کنیم و بتوانیم اپسیلونی شرایط را اصلاح کنیم و تنها به فکر منافع و روابط شخصی نباشیم. خدا همهمان را عاقبت به خیر کند.
شفیع «بچه تهران» بود
پژمان راهبر سردبیر سایت ورزش سه
مهمترین خصوصیت بارز بهرام شفیع «بچه تهران»بودنش است؛ مسألهای که در زندگی شخصی و کاری او نمود زیادی داشت. شاید دلیل اصلی اینکه تا قبل از درگذشت ناگهانی این چهره برجسته میگفتند برنامهاش مشی انتقادی ندارد نیز، همین «بچه تهران»بودنش است. او اساسا انسانی بود که حرمت نان و نمک نگه میداشت و وقتی با یکنفر چشم درچشم میشد، او را به قول خودمانی اذیت نمیکرد. شفیع در دوره خودش گزارشگر خوبی بود و اگرچه شاید با دیدن آن گزارشها، بتوانیم نقصهایی را پیدا کنیم اما در دوره خود بینظیر بود. خوشصدا و خوشبیان که البته شاید اگر الان با دسترسی به منابع اطلاعاتی نامحدود گزارش میکرد، شرایط برایش تفاوت داشت. درنهایت هم مشخص است که با ورود نسل جوان شفیع جایگاه قبلی را در تلویزیون از دست داد.
احترام رفتاری، همین و بس
مهدی هژبری سردبیر روزنامه خبر ورزشی
بهرام شفیع و برنامهاش حکم کاپیتان رسانهها و برنامههای ورزشی را داشتند؛ او بهعنوان فرمانده در این حوزه، در دورهای که فوتبالها معمولا پخش مستقیم هم نداشت، با صدای خاص و جذابیت بیان باعث شده بود همسنوسالهای ما برنامه درس و زندگی را طوری تنظیم کنند تا برنامهاش را از دست ندهیم. من که چندبار به برنامهاش دعوت شده بودم، خوب این مسأله را حس کردم که چقدر رفتار شفیع احترامآمیز است. او آدمی بود که میهمانانش را تا جلوی در استودیو بدرقه میکرد و احترامش فقط زبانی نبود، به همین خاطر بیشتر از آنکه بگوییم دلمان برای صدایش تنگ میشود، باید به این مسأله فکر کرد که دلمان برای اخلاق خوبش تنگ میشود. شفیع را این اواخر به خاطر سبک برنامهاش خیلیها مورد انتقاد قرار دادند اما یادمان نمیرود که چراغ برنامههای ورزشی در تلویزیون را او با ورزش و مردم نگه داشت.
نماد دنیای سنتی در برنامهسازی
فرهاد عشوندی سردبیر خبرآنلاین
آقای شفیع قبل از هر چیز آدم خیلی خوبی بود و قطعا همه ما خاطرات خوب زیادی از دوران کودکی با او داریم. یکی از صداهایی که فوتبالدیدن را با او یاد گرفتیم، این بود که وقتی ما به دوران جوانی رسیدیم، فضای رسانهای بسیار تغییر کرد و دنیای سنتی تمام شد. شفیع و نوع برنامهسازیاش نماد برنامه سنتی بود و به همین علت نقدهای زیادی دربارهاش نوشتیم. با این حال کسی نمیتواند کتمان کند که حس مردم به او چیست و چه نوستالژیهایی را در دهه70 برایمان برجای گذاشت. پس با این حالوهوا کسی نمیتواند نقدها را دلیلی برای تخریب بداند. اگرچه او و امیر اقبال عزیز در این اواخر که ایرادها به نوع برنامه زیاد شده بود، خیلی تلاش کردند تا ورژن نویی را از ورزش و مردم نشان بدهند اما نشد و بین مخاطب امروز و دیروز فاصله بود.