شماره ۴۳۷ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۵ آذر
صفحه را ببند
مروه، جیمزفولی و معلم شهید ایرانی

سعید اصغرزاده

داشتم برای فیلمنامه‌ای درخصوص زندگی دکتر مروه شربینی شهیده حجاب تحقیق می‌کردم که متوجه خبر شهادت معلم بروجردی شدم که بر اثر مجروحیت با چاقو درگذشت.  مروه زن مسلمان محجبه مصری را ضربات چاقوی یک نژادپرست روس آلمانی‌تبار در جلسه دادگاهی در آلمان از پای درآورد آن‌هم به‌خاطر این‌که می‌خواست فرزندش را در پارکی سوار تابی کند که ضارب روی آن نشسته بود و...  سرانجامش شد آن و امروزه سمبل حجاب مسلمانان در اروپاست و عنوان بورسیه‌ای در دانشگاه‌های ایران.
اما ماجرای معلم ما از جایی شروع شد که دانش‌آموز 14 ساله دبیرستانی با یک چاقو او را سر کلاس درس مجروح کرد.  دانش‌آموز ضارب به همراه پدرش برای موجه کردن غیبت او به مدرسه می‌آید.  در زمان پیگیری غیبت، پدر دانش‌آموز می‌فهمد که فرزندش در درس فیزیک ضعف دارد؛ زمانی که پدر و دانش‌آموز قصد خارج شدن از مدرسه را داشته‌اند، به یک‌باره تصمیم دانش‌آموز عوض می‌شود و به سر کلاس فیزیک می‌رود. این دانش‌آموز سر کلاس می‌نشیند، معلم فیزیک هم به او می‌گوید که باید برای نشستن سر کلاس از دفتر مدرسه، نامه و اجازه بگیرد که در این هنگام دانش‌آموز به یکباره با چاقویی که زیر لباس خود پنهان کرده بود، معلم خود را از ناحیه شاهرگ مصدوم می‌کند و بلافاصله از مدرسه متواری می‌شود. در پی این ضربه، معلم مجروح شده و سریعا به بیمارستان منتقل می‌شود، اما از همان ابتدا مرگ مغزی وی مشهود بوده و در نهایت، فوت کرده است.
این قتل با چاقو این روزها ماجراهای دیگری نیز دارد.  نمونه‌اش قتل جیمز رایت فولی عکاس خبری آمریکایی که برای چندین نشریه کار می‌کرد.  او در‌ سال ۲۰۱۲ در سوریه درحالی‌که برای نشریه گلوبال‌پست کار می‌کرد ربوده شد و در آگوست ۲۰۱۴، توسط داعش در یک مکان صحرایی نامشخص سر بریده شد.  علت سر بریدن او حملات هوایی ایالات متحده به مواضع داعش عنوان شد.  جای او تا ۱۹ آگوست ۲۰۱۴ نامشخص بود، تا این‌که در این روز، داعش ویدئویی منتشر کرد که شخصی که توسط رسانه‌ها به «جان جهادگرا» ملقب شده، سر فولی را از بدن جدا می‌کند.
پس از بررسی ویدئو سربریدن فولی توسط سازمان‌های اطلاعاتی، قاتل احتمالی او را شخصی به نام «عبدالمجید. ع»  خواننده رپ دانسته‌اند که ۲۳‌سال سن دارد و سابقاً در لندن زندگی می‌کرده است.  او در یکی از ترانه‌های خود از قتل و انتقام حرف می‌زند.  شخصی که فولی را سر می‌برد، به «جان جهادگرا» معروف شده بود.  پدر او شخصی به نام «عادل.ع» بوده، وکیل مصری که در‌سال ۱۹۹۳ به لندن پناهنده شده و از آن‌جا با شبکه القاعده ارتباط برقرار کرده است.  ترانه‌های «عبدالمجید. ع» حتی از رادیو دولتی بریتانیا نیز پخش شده بودند.
در این‌که در سه خبر فوق، سه آدم فرهنگی کشته شده‌اند، اولی دکترای داروسازی بود که در تشکیلات مردم‌نهاد در امر تربیت کودکان کار می‌کرد و دومی معلمی بود که به تدریس علم و نشر آن مشغول بود و سومی خبرنگاری بود که خود را برای انعکاس واقعیات به آب و آتش می‌زد، شکی نیست. اما موضوع موردتوجه من، عنصر ضارب با چاقوست.  این چاقو در خبر اول در دست یک نژادپرست است. الکس  22 ساله از فرط نژادپرستی چاقویی در لباس خود پنهان کرده و در جلسه دادگاه بود که مروه را کشت.  در خبر دیگر، عبدالمجید  23 ساله هم به نوعی به دنبال انتقام کور بوده است، اما این پسر 14ساله ما چه شد که دست به چاقو برد؟ چه شد که پنهانی چاقو را با خود حمل کرد و چه شد که ما را عزادار کرد؟
درمورد الکس گفته‌اند که رسانه‌ها و سیستم آموزشی آلمان آن‌قدر نژادپرستی را تشویق کرده‌اند که حاصلش آن شده است.  در مورد عبدالمجید گفته‌اند که بر عکس الکس آن‌قدر از نژادپرستی موجود در جامعه انگلیس به تنگ آمده است که اینگونه رفتار کرده است. اما در مورد فرزند 14ساله ما چه می‌توان گفت؟ کدام سیستم آموزشی و رسانه‌ای توانسته است چنین فرزندی را تربیت کند یا نکند؟
نمی‌دانم.  اما بیایید از امروز داوطلب حذف سلاح سرد و عدم دسترسی به آن توسط افراد در سنین پایین‌تر شویم. بیایید به عقب بازگردیم و نواقص سیستم آموزشی خود را برشماریم.  فردا نکند امثال این کودک 14ساله تبدیل به الکس‌ها و عبدالمجیدها شوند.


تعداد بازدید :  196