یاسر نوروزی روزنامهنگار
در دورههای مختلف بنا به پرسشهای هر نسل، عموما روشنفکران و متفکرانی بودهاند که تلاش کردهاند پاسخگوی افکار عمومی یا دستکم بخشی از جامعه باشند. بخش عظیمی از این پرسشها در ایران معطوف بوده به مذهب، دین، آیینها و مناسک مختلف. اما در سالهای اخیر شاهد شکافی هستیم که بین پرسشگر و پاسخ دهنده وجود دارد. در واقع بسیاری از پرسشها، پاسخهایی تاریخی، علمی، فلسفی یا حتی بسیار ساده دارند، اما نقطه اتصال بین دو سوی مسأله گم شده است؛ بین سوال و پاسخ؛ بین سوالکننده و پاسخ دهنده. چون در جامعه امروز ایران به جهت بلبشوی رسانهای و عدم اعتماد مردم به بخشی از رسانهها، دیگر پاسخ به دست پرسشگر نمیرسد. گاهی حتی اوضاع چنان تأسفبار است که پرسشگر خود را بینیاز از پاسخ میداند؛ به این ترتیب که سوالاتش به تدریج به شکل استفهام انکاری مطرح میشود.در واقع نکته اینجاست که منابر، مساجد، برخی جشنوارهها یا مراسم آیینی، همگی محل پاسخگویی بوده و هستند اما این پاسخها تنها بخشی از جامعه را پوشش میدهند. بخشی از نسل جوانی که کمتر پایش به محلهای اینچنین باز شده، گوشی به دست، در فضای بیدر و پیکر مجازی به دنبال پاسخ میگردد . طبیعتاً گروهی از جامعه پاسخش را پای سخنرانیها یا رسانههای مرجع میگیرد اما گروهی که در شبکه های اجتماعی حضور مداوم دارد کمتر به پاسخ میرسد و نقطه اتصالی بین این بخش از پاسخگویان و پرسشگران ایجاد نمیشود . به عنوان مثال اگر در گذشته برای مردم مهم این بود که بدانند امام سوم شیعیان با چه احوالاتی به شهادت رسیده، نسل امروز در کنار این احوالات به دنبال تبیین این حرکت به مفهوم منطقی و فلسفه آن شهادت است. باور کنید که پاسخ به بخشی از این سوالات برای نهادها و ارگانهای ذیربط دشوار نیست. کمااینکه پاسخ هم میدهند، در صدد رفع شبهات هم برمیآیند، سوالات را رها نمیکنند، اما متأسفانه مشکل اینجاست که نقطه اتصال کمرنگ شده است. به عنوان مثال نوجوانی که در اینستاگرام پرسشهایی درباره روز دقیق واقعه کربلا میپرسد. هرگز برای گرفتن پاسخ به سایتهای دولتی و حاکمیتی رجوع نمیکند. پاسخ به سوال کاملا علمی این فرد (تبدیل سال و ماه شمسی به قمری و رسیدن به دمای دشت کربلا در روز مورد نظر) باید در همان رسانهای داده شود که پرسش را مطرح کرده. بخشی از روحانیت به این امر واقف است اما به محض ایجاد پایگاه در شبکههای اجتماعی، ارتباط شکل و شمایلی سفارشی به خود میگیرد؛ طوری که نسل جوان امروز احساس میکند نمیتواند پاسخ خود را از پایگاه مربوطه بگیرد. به همین دلیل پرسش به جهت بمباران تبلیغاتی در شبکههای اجتماعی، شایعات و جهلی که توهم دانایی دارد، کم کم تبدیل به پاسخ میشود؛ به تدریج تبدیل به استفهام انکاری میشود. به این ترتیب نوجوان دیگر سوالی نمیپرسد منتظر برای پاسخ بلکه پرسشی انتقادی مطرح میکند که گویی پاسخ، خود در آن نهفته است. در ایام عاشورا و تاسوعا، چند ساعتی در شبکههای مختلف اجتماعی گشتم و انواع و اقسام اینگونه استفهامات انکاری را رصد کردم. بخش عظیمی از آنها پاسخهایی ساده و متقن دارند اما پاسخگو کجاست؟ پاسخگو، هزار پایگاه و سایتی رسمی به راه انداخته که شاید پرسشگر اصلا سراغ آن نرود. برای همین سوال کم کم پاک میشود و ما میمانیم و ملغمهای از گزارهها و شاید سوالاتی که پاسخ دادن به آنها ضروری و البته واجب است.