سروش محمودی| تعداد زیادی از کاربران شبکههای اجتماعی، روزهای گذشته را به دیدن دوباره ویدیوی معروف هیأت عزاداری در کوچه بیوک یزد و ویدیوی امسال هیأت آبشور یزد با مداحی دو مداح معروف یزدی گذراندهاند؛ آنها که از شعرهای متفاوت و تاثیرگذاری برای مداحیهایشان استفاده میکنند، موسیقی روان و تنه به تنه موسیقی دستگاهی ایران که برای مداحیهایشان انتخاب میکنند و همخوانی مردم سیاهپوش -یا بهتر است بگوییم مردان سیاهپوش- با آنها، شوری حماسی به مداحیهایشان میبخشد؛ کسانی که ویدیوی بارها دیدهشدهشان حالا برایشان حاشیهساز شده و تذکراتی مبنی بر استفاده نکردن بعضی کلمات که به زعم بعضی ممکن است، «دردسرساز» باشد دریافت کردهاند.
نکتهای که در مورد این مداحان جذاب و خیل همراهانشان وجود دارد، توجه آنها به معناست. این که مغز فاجعه عاشورا را رها نکردهاند و به ظواهر آن بسنده نمیکنند. دقیقا همین هیات یزدی و شعرهای جانسوز و باشعورشان است که نگرانیها را برمیانگیزد و به تذکر میانجامد.
اینها را بگذارید در کنار آنچه که در روزهای عزاداری در سطح شهر و کشور شاهدیم. همه بیتفاوتیها و بیتوجهیهایی که خود را در آلوده کردن معابر نشان میدهد. مردم سوگوار و عاشقی که بسیاریشان غافلاند و به کارهای خود نگاهی نمیکنند و پس از عزاداری برای حسینبن علی (ع) شهری کثیف و دل آزار از خود به جای میگذارند. عجیب است که هنوز هم در بسیاری از منابر و تریبونها آنچه گفته میشود اثری بر سبک زندگی این بخش از مردم ندارد و آنها را متوجه زیر پایشان نمیکند. این بیتوجهی - و چه بسا نگرانی - به معنا که شاهدش را از یزد تا همه جا میتوان سراغ گرفت، باعث شده تا بسیاری از مراسم و سخنرانیهای ما معطوف به شکل و آیین باشد تا کنه ماجرا. حالا سیما و بسیاری از رسانههای نزدیک به آن ترجیح میدهند وقت خود را بیشتر در اختیار مداحان پرشور و داغ و جوان بگذارند تا متفکران و سخنوران. برنامههایی مثل «این شبها» برای برنامههای عزاداری که بیشتر سرگرمکنندهاند تا بیدارکننده جا خالی میکنند و دغدغهمندان گلایه میکنند که همه سوگواری برای امام حسین(ع) در یک نمایش بزرگ خلاصه میشود و بیشتر از همیشه جای خالی امثال حسینیه ارشاد و علی شریعتی احساس میشود که خون را در رگها به جوش بیاورند.
مردم، بسیاری از عزاداران و اهل این دیار، بسیاری از ما حواسمان به رفتارهایمان نیست و اغلب رسانهها و تریبونها، به جای این که نقش خود را در فرهنگسازی و هشدار دادن و زنهار دادن ایفا کنند به دنبال شکوه و جلال و صدای طبل و دهل بلندترند. و مگر نه این که حسین(ع) فریاد آزادی و آزادگی سر داد و برایش سر داد، پس چطور است که از همین آزادگی گفتن در یزد نادرست تشخیص داده میشود و کسی احساس پریشانی نمیکند. این دوگانگی را به کی باید گفت. این راه خطا را از کجا باید برگرداند. این همه عشق و صفا اگر نتواند دلهایمان را هم صاف کند، مگر نه این که همه عزاداری و عاشقی برای مولا نیمهکاره میماند.