مثال بارز بحث تعامل در فرهنگ تابآوری هلالاحمر است. زمانی که ضربهای به کشور وارد میشود، چه به لحاظ اقلیمی و طبیعی، چه به لحاظ سیاسی و درگیری و جنگ، هلالاحمر یکی از پرچمدارانی است که بدون چشمداشت و قضاوتهای ارزشی و کاملا بیطرفانه وارد میشود و شروع به تعامل برقرارکردن میکند. دستش را به سمت هموطنان و کشورهای دیگر دراز میکند و درخواست کمک میکند تا از رویدادی که جامعه را بیتعادل کرده است، خارج شود و دوباره به تعادل برسد. در این مسیر هیچ ابایی برای کمکخواهی ندارد، به این معنا که مرزی وجود ندارد. قدرت و قابلیت هلالاحمر در تعامل است. تعاملی که برای رسیدن به کرامت انسانی لازم است. با این حال، هلالاحمر تنها یک حلقه از زنجیره جامعه است و درصورتی که حلقههای دیگر به مدد هلالاحمر نیایند، ممکن است این نهاد نتواند درست عمل کند. مثلا مدیریتهایی که در زلزله اتفاق میافتد. یک نهاد درست عمل میکند اما زنجیره از نقاط دیگر میلنگد و نتیجه کار چیزی نیست که قابل قبول یک جامعه خودکارآمد باشد. نکته مهم این است که جمعیت هلالاحمر اگر بخواهد استقلال و بیطرفیاش را حفظ کند، نباید به نهادهای دولتی وابسته باشد. این استقلال باید در کلام و عمل باشد تا اعتماد در جامعه و در میان مردم هم وجود داشته باشد. اگر این استقلال حفظ شود، در واقع سرمایههای اجتماعی فرسوده نخواهد شد و در جهت صحیح به کار خواهد رفت.