پولاد امین| همانطور که پیشبینی میشد، اینبار هم طرح اکران فیلم خارجی در سینماهای ایران شکست خورد تا این گره که سابقهای چهلساله دارد، کورتر از همیشه شود؛ گرهی که در تمام این سالها بههر دلیل- که میتواند سنبه پرزور مخالفان این طرح باشد یا عدم اعتماد مردم به نمایش سالم و کامل فیلمها- هیچگاه باز نشده و هنوز که هنوز است در همان جایی هستیم که سالها پیش بودیم.
اکران فیلم خارجی مناقشهای است که از فردای پیروزی انقلاب آغاز شد؛ در روزهایی که سینماهای رهیده از آتش و جنجال در جستوجوی مفری برای ادامه حیات به فیلم خارجی رو آوردند. البته بهتبع شرایط انقلابی روز، فیلمهای خارجی آن روزها از جنس زد، حکومت نظامی و فیلمهای بیشتر پارتیزانی بلوک شرق بود، اما همین نیز به مذاق آنهایی که در ادامه میدان را بیرقیب میخواستند خوش نیامد و برای حمایت از سینمای تازه راه افتاده که داشت تاتیتاتی میکرد نسخه ممنوعیت نمایش فیلمهای خارجی تجویز شد.
مخالفان نمایش فیلم خارجی همیشه گفتهاند که با فیلم خارجی به سال 56 خواهیم رفت که سینمای ایران به تولید 6 یا به روایتی 11 فیلم رسیده بود. مهدی فخیمزاده که آن زمان یکی از آن ١١ فیلم ایرانی را ساخته بود، به «شهروند» میگوید: سینمای جدید نمیخواست دیگر آن شرایط تکرار شود. به این دلیل تلاش کردیم، با صاحبان سینما جنگیدیم و خیلی کارها کردیم تا توانستیم فیلم خارجی را محدود کنیم.
اول امسال بهنظر میآمد که این محدودیت کمکم برچیده خواهد شد تا در نهایت به یک روند آزاد برای اکران برسیم؛ اتفاقی که اکنون با مشاهده شکست به قولی ذلتبار این طرح، مثل رویایی تعبیرنشده و دور بهنظر میرسد.
درواقع با اینکه در آغاز امسال با وعدههای موجود برای آزادسازی اکران، نوید آیندهای روشن به ذهن میرسید، ولی در ادامه انتخاب بد فیلمها، انتخاب بد سالنها و سانسها، تبلیغات ناکافی و دهها دلیل دیگر دستبهدست هم دادند و این طرح را زمین زدند؛ چنان سخت و ناگهانی که بهنظر میآید از اول همهچیز چنان برنامهریزی شده بود که این طرح زمین بخورد و تا مدتها کسی رویش نشود از آزادسازی اکران بگوید.
حالا شاید مهدی فخیمزاده که عقیده دارد «فیلم خارجی حکم طاعون و ایدز را دارد» و عبدالله اسفندیاری که استدلال میکند «نمایش فیلم خارجی تمام ظرفیت سینماهای ما را میگیرد» راضیتر از همیشه باشند.
اما اگر کمی واقعبینتر باشیم، شکست طرح از همان ابتدا پیدا بود. وقتی گفته شد فیلمهای تمام پولهای جهان و سپس شاهزاده دزدان این طرح را افتتاح خواهند کرد، معلوم بود فیلمی که نسخههای بلوری و دیویدی آن در ایران دستبهدست چرخیده و حتی ویاودی آن در معرض دانلود گسترده قرار گرفته، قرار نیست در گیشه شقالقمر کند. این شکست محتوم حتی برای فیلمی چون هزارپا نیز قابل پیشبینی است، اگر پیش از اکران در سطحی به این گستردگی در دسترس مردم قرار گیرد، چه رسد به فیلمهای خارجی کمنامونشان و کمجذابیتی که به باور غالب مردم سانسور هم شدهاند.
این اتفاق محتوم هم بالاخره رخ داد تا به این نتیجه برسیم این طرح از همان ابتدا برای شکستخوردن برنامهریزی شده بود. درواقع کارشناسان بر این باورند که یکی از مهمترین دلایل شکست طرح علاوه بر انتخاب فیلمهای نامناسب، به تبلیغات و سانسهای بد نیز بیارتباط نیست. اختصاصدادن سانسهای آخر شب به فیلمی که مردم قبلا آن را دیدهاند، آن هم در حالی که کسی تماشاگران را از اکران چنین فیلمی آگاه نکرده (باور کنید اشکال از نویسنده نیست و در همین یک سطر همینقدر تناقض در این طرح وجود دارد!)، از مهمترین دلایل زمینخوردن این طرح است. اکران آثار قدیمی دلیل دیگر است. اینکه این طرح تا امروز شاهد فیلمهای همه پولهای جهان، شاه دزدان و فیلم ترسناک وینچستر بوده خود بهترین شاهد برای بررسی دلایل این شکست است. این هر سه، آثاری هستند که ماهها از زمان اکرانشان گذشته و نسخه بلوری آنها با کیفیت بسیار بالا موجود است. در این شرایط چرا باید انتظار داشت تماشاگر پول خرج کند و فیلمی را در سالن ببیند که در منزل با کیفیت بسیار بالا و هزینه بسیار کمتر قادر به تماشای آن است؟
غلامرضا موسوی دلیل شکست طرح را اینگونه توضیح میدهد: مردم برای اکران فیلمهای تاریخگذشته و قدیمی به سینما نمیروند. علی سرتیپی اما شکست این طرح را قبول ندارد: هنوز اتفاق خاصی نیفتاده و فقط در اولین گام از دو فیلمی که اکران شده استقبال خوبی نشده است. سرتیپی درباره دلیل شکست ایندو فیلم میگوید: مشکل بزرگ نبود تبلیغات است. متاسفانه هیچ تبلیغات مناسبی درباره این اکرانها صورت نگرفته و هنوز بین مردم جا نیفتاده است. نداشتن سانسهای مناسب و البته فیلمهایی که انتخاب شدند، دیگر دلایل استقبال نکردن مخاطب است.
این مناقشه هنوز هم ادامه دارد؛ مناقشهای چهلساله که بهنظر میرسید به انتهای راه نزدیک شده، اما حالا شکست این طرح نشان از این دارد که هنوز کار زیادی پیش رو داریم برای برداشتن موانعی که آسیبش نه به سینما یا سینماگران که به مردمی رسیده که میخواستند مثل بقیه مردم دنیا آثار روز سینمای دنیا را روی پرده ببینند.