بسیاری از نمایشها دو سه روز بیشتر روی صحنه نیستند. برای همین سراغ دو نفر از فعالان حوزه تئاتر رفتیم تا از پیشنهادشان مطلع شویم. پویا سعیدی و سجاد باقری هرکدام تئاتری را معرفی کرده و از دلایلی گفتهاند که شما را مجاب به دیدنِ نمایش میکند. پویا سعیدی (نویسنده و کارگردان تئاتر) امسال با «لانچر۵» بسیاری از جوایز بیستویکمین جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی را دریافت کرد؛ تندیس بهترین نمایشنامه، بهترین بازیگر مرد و نمایش برگزیده جشنواره. سجاد باقری هم از بازیگران پرکاری است که در نمایشهایی مثل رویای یک شب نیمه تابستان، ولپن، رومولیت، پروانههای غمگین من، فریدون فرمانی فراهانی، داستان زمستان، ریچارد دوم و... حضور داشته. آنچه در ادامه میآید، سفارشهای این دو نفر است:
تاتر بد؛ فستیوال جذاب خشونت
سجاد باقری/ بازیگر تئاتر
«تاتر بد» مربوط به عصر حاضر است و خشونت برخی انسانها را به تصویر میکشد که ما هر روز خبرهایی از این دست به گوشمان میرسد و روحمان را میآزارد و جالب اینجاست که ما برای این خشونت علیه همنوعانمان به یک واکنش در فضای مجازی بسنده میکنیم. در زیر پوست شهر خشونتهایی در جریان است که افراد آنقدر با وسواس این خشونتها را انجام میدهند که گاهی چندین سال میگذرد و ما تازه خبردار میشویم که این اتفاق رخ داده است. روانشناسان معتقدند ریشه این خشونتهای سادیسمی از کودکی سرچشمه میگیرد. در «تاتر بد» نیز همینطور است. البته کمدی ظریفی همراه با داستان وجود دارد که کمی از تلخی خشونتها را برای تماشاگر تسکین میدهد و به نظر من یکی از ویژگیهای این نمایش این است که حجم بالای خشونت میتواند برای مخاطب تئاتر که به صورت زنده صحنهها را میبیند قابل تحمل شود، اگر هوشمندی کارگردان در سطح بالایی باشد که مهدی کوشکی به خوبی از پسش بر آمده و با فاصله گذاریهای درست خشونت را برای مخاطب قابل تحمل میکند. او به شما میگوید «صبر کن و ببین و فکر کن.»
در این نمایش اتفاق شگفتآور ویدیو آرتی است که همزمان با اجرا، روی پرده پشت سر بازیگران نمایش داده میشود و خود به نحوی یک اجرای کامل است.
در «تاتر بد» شما طراحی صحنه غول پیکری نمیبینید، اما اعجابآور اینجاست که در بدو ورود به سالن محو طراحی صحنه خواهید شد. کف سالن پر از خونابه است که از ورود یقه شما را میگیرد و درگیرتان میکند و شاید ترسی را در شما به صورت ناخودآگاه پیریزی میکند که «این یک نمایش معمولی نیست خودت رو آماده کن.» برای بازیگران لباسهایی چریکی طراحی شده که شما بعد از پانزده دقیقه ارتباطش را با داستان خشونتآمیز متن متوجه میشوید. بازیگری در چنین کاری از خود گذشتگی میخواهد؛ به بازیگران این کار تبریک میگویم چون واقعا بازی در این نمایش بسیار نفسگیر است و تمرکز بالایی لازم دارد.
در نهایت پیشنهاد میکنم که دیدن این تئاتر را که روزهای پایانی خود را میگذراند از دست ندهید. دیدن چنین نمایشی را پیشنهاد میکنم چون ما را به فکر کردن وا میدارد که چه میشود که خشونت را در همه جای جامعه میبینیم و بیتفاوت از کنار آن میگذریم. ما شاید به سِرشدگی در مقابل خشونت دچار شدهایم!
راندِوو؛ نمایشی که دیدنش واجب است
پویا سعیدی/ نویسنده و کارگردان تئاتر
همین اول بگویم که «راندوو» نمایشی دیدنی است و دیدنش واجب اما اگر این جمله کوتاه و صریح قانعتان نمیکند چهار دلیلِ مفصلتر در ادامه میآورم:یک: کمدی دیوانه است؛ رهاست؛ آزاد است و طاغی. کمدی یک انگشتِ اشاره تیزبین و ریزبین است، نشانه گرفته به سمتِ پلشتیها و زشتیها. کمدی بسیار جدی است و به هیچ عنوان کوتاه نمیآید از اصولش. کمدی رِند است و اهل بازی. کمدی بال است و پرواز. و «راندوو» یک کمدیِ درست و حسابی است. همانقدر دیوانه و آزاد و تیز و جدی و رِند و رها. دو: «راندوو» با پیشفرضها بازی میکند. از سالن که بیرون بروید لااقل تا دقایقی که هنوز مفتون و افسون شده نمایشاید، دیگر آن آدم سابق نیستید چون «راندوو» تمرینِ جورِ دیگر دیدنِ بعضی مسألههاست. دو صحنه دارد و دو کاراکتر در هر صحنه و یک نگرش در هر کاراکتر. «راندوو» جهانی مجسم میکند متشکل از نگرشهای متفاوت و آنها را میاندازد به جان هم و خودش دورتر میایستد به تماشا و این کشمکشِ بسیار خوب از کار درآمده، خودش راهِ خودش را پیدا میکند. سه: «راندوو» بازیهای خوبی دارد. فاطیما بهارمستی که از بازیهای قبلیاش جدا شده و تن به تجربهای داده: حرکت در مرزِ باریک تیپ شدن و نشدن و نشده و خیره کننده است. علی نورانیای که به درستی کم از خودش فاصله گرفته و ویژگیهای شخصیاش را به تماشاییترین شکل به نمایش گذشته؛ شهاب مهربانی که به خوبی از پسِ بده بستانها و سختیِشان برآمده، اما آبانِ حسینآبادیای که میتوانم بگویم یکی از بهترین بازیهای این چند ساله را به نمایش گذاشته. بهترین بازیِ نمایش را کرده و نوشتن از جزییاتِ بازیاش بیشک نوشتهای مستقل میطلبد. لحنی ساختگی اما شدیدا درست درآمده، پنهان کردنِ استادانه خشم و حفظ راکورد لبخند و ظرافت در ایستها و اکتها. چهار: هرکس که منتظری را بشناسد و با او کار کرده باشد میداند که یک نویسنده درون دارد و همیشه طوری دیالوگهایش را تغییر میدهد که بهتر از اصلش شود و «راندوو» بالاخره ظهورِ آن نویسنده نابغه درون وحید منتظری است. نویسندهای که خوب دیالوگ مینویسد، قصه را خوب میشناسد و کاراکتر خوب میسازد. «راندوو» مکثِ بر بازیها و لحظههاست و منتظری به خوبی بازی گرفته و در کارگردانی با هوشمندیِ تمام رد پای خودش را پاک کرده تا به بازیها و لحظهها و مکثها و جملهها جان ببخشد. از این رو، او زاهدانه تبحرِ خود را مخفی کرده. تبحرِ او همین کارگردانیِ پنهان است. تَکرار میکنم: راندوو نمایشی دیدنی است و دیدنش واجب. امشب و فرداشب ساعتِ ۸، مولوی.