این روزها گویا عزم دولتیان بر آن است که با «رشوه و زیر میزی» به نحوی مقابله کنند تا آنجا که بتوانند از اثرگذاری این کردار نکوهیده کمی بکاهند. اگر رشوه و زیر میزی را به تناسب نیاز آدمیان معنا دهیم، به این صورت که بر حسب تقاضا، امری قرار بر انجام آن میشود و آن «عمل» انجام نمیشود که به حتم باید انجام پذیرد، لاجرم زیر میزی و «حق ناحق» داده میشود، درمییابیم که این رفتار ناپسند ریشه در ناآموزشیمان دارد، چه که اگر در دورهای بر حسب قدرت تاثیرپذیری و دریافت فکری، آموزش لازم در نکوهش این رفتار داده شود و بر فرض مثال در دورههای مختلف درسی از ابتدایی تا دانشگاه به فراخور سطح سواد، گفتههای لازم بیان شود و در این راه از اندوختههای بزرگان این مرز و بوم چه در حوزه نظم و نثر بهرهگیری شود، شاید گامی کوچک در این مسیر برداشته شود... اصولا تا زمانی که دو طرف رشوهبده و رشوهگیر آگاه نباشند به ناپسندی این عمل، با دستور و عزل و توبیخ شاید در کوتاهمدت فوایدی به بار آید اما در درون فردی که با این روش رشد کرده و در دور و اطراف به عینه دیده برای به سامان رساندن کاری باید رشوه داده شود، نتیجه نهایی به سود هیچ طرفی نخواهد بود. روشی که حالیه از آن به رشوه و زیر میزی یاد میشود به گفته سیاحان شرقی و غربی که از این ملک دیدن کردهاند، ریشه در سالهای طولانی دارد و ازجمله عادتهای ناپسندمان در سفرنامههایشان آمده و تا به حال نیز به صورتهای گوناگون و بسته به شرایط زمانی دستخوش تغییراتی هم شده و متاسفانه، «امروزی» هم درآمده که این نیز برای خود معضلی است بزرگ... اگر کمی «استغنا» که قرینه غیرمستقیم نیاز است به درستی در گفتار و رفتارمان نهادینه شود و اگر قرار است در دورههای آموزشی به چنین مفاهیمی پرداخته شود که امید است چنین شود در آیندهای نزدیک، به بینیازی و رستگاری ذاتی توجه بیشتری شود که به قول نظامی: شبی نعلبندی و پالانگری/ حق خویش میخواستند از خری/ خر از پای لنگیده و پشت ریش/ بیفکندشان نعل و پالان به پیش/ چو از وامداری خر آزاد شد/ بر آسوده و از خویشتن شاد شد
باز هم امید که «حق ناحق» و گرفتن آن در وجودمان، نباشد تا ناچار نشویم به دادن و گرفتن آن...