ستاره اسکندری بازیگر
این روزها مهمترین دغدغه من بیش از هر چیز مسأله مهاجرت است. در طول این مدت، بارها شده که از خود بپرسم علت اصلی مهاجرت جوانان سرزمینم از ایران چیست؟ درحال حاضر به این موضوع فکر میکنم که برای کاهش شیب مهاجرت به خارج چه باید کرد؟ هرچه به اطراف نگاه میکنم میبینم پدیدهای به نام مهاجرت دارد هر روز خودش را بزرگتر میکند. من این مسأله را به نوعی ناآرامی تشبیه میکنم. گویی جوانهای ما درحال جستوجوی خوشبختی در جای دیگری هستند. نگرانم، نگران این موضوع که از پس سالها چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر قرار است همه ما ترک وطن کنیم پس این مملکت قرار است توسط چه کسانی آباد شود؟ من جزو آن دسته از افرادی هستم که با وجود آنکه با مهاجرت مشکل دارند، در طول سال سفرهای خارجی زیادی را تجربه میکنند. آنچه در تمام این سفرها بهعنوان رهاورد در ذهن دارم، به من میگوید بسیاری از افرادی که از ایران مهاجرت میکنند تا 70درصد شرایط کشور مقصد را رویایی میبینند. نکته اینجاست که بعد از ساکن شدن در کشور مقصد تازه متوجه میشوند تصورشان از کشور مقصد، با واقعیت هیچ سنخیتی نداشته است. به همین خاطر بعد از مستقر شدن در محیط جدید احساس سرخوردگی میکنند. مهمترین راهی که در مقابل همه ما قرار دارد این است که شرایطی را در کشور فراهم کنیم که میل به مهاجرت تا حدود زیادی از بین برود. اگر قرار باشد بدون رودربایستی حرف بزنم میگویم بسیاری از اتفاقات در جامعه ما فقط برای جابهجا کردن برخی آمارها روی میدهند. خیلیها میخواهند کاری کنند که در آینده از سالهای مدیریت خود بر یکی از ارگانها دفاع کنند. در چنین شرایطی، پیدا کردن راهکار واقعی کار آسانی نیست. درحال حاضر حتی به برخوردهای سلیقهای در حوزه جامعهشناسی هم عادت کردهایم. در چنین شرایطی شناخت واقعی معضلات، اصلا محلی از اعراب ندارد. ما نیازمند مسئولانی هستیم که واقعا دلشان برای مردم و مملکت بسوزد. نیازمند مسئولانی هستیم که به فکر جوانها و آینده آنها باشند. امیدوارم روزی بیاید که درصدد رفع واقعی مشکلاتمان باشیم. امیدوارم عمر ما به این رویداد قد بدهد. تا زمانی که نتوانیم از عملکرد خودمان انتقاد کنیم رسیدن به این نقطه امکانپذیر نیست.
من اگر بخواهم از نحوه عملکرد خودم در طول این سالها انتقادی داشته باشم باید بگویم عدم فعالیت در حوزه مباحث اجتماعی بزرگترین ایراد من بوده است. هنوز نتوانستهام این تصویر را از خود دور کنم که بسیاری از کارها فقط برای تبلیغات صورت میگیرند. وقتی قرار است بازیگری کنید، مردم تا حدودی بهعنوان الگو روی شما حساب میکنند اما در همان الگو بودن هم میتوانید تظاهر کنید. حتی ممکن است این تظاهر به «تظاهری محض» تبدیل شود. بنابراین با مرز باریکی مواجهیم که قدم گذاشتن در آن با سختی بسیار امکانپذیر است خاصه که در برخی موارد مردم واکنشهای عجیبی از خود نشان میدهند. شخصا از اساس از فضای مجازی گریزانم اما میدانم که عدم حضور در این فضا ممکن است باعث کمرنگ شدن ارتباط با مردم شود. اینجاست که به دلیل حضور در جریان تضادهایهای عمده اجتماعی، با پرسشهای متعدد مواجه هستم و دایم با خود کلنجار میروم.