| طرح نو| فرهنگ بهعنوان زیرساخت مناسبات اجتماعی ازجمله مسائلی است که پرداختن به آن، اهمیت بسیار دارد اما در جامعه ما استفاده از واژه فرهنگ و بیشتر فرهنگسازی، گاهیاوقات جنبه رفعتکلیف دارد به این معنا که هرجا کمکاری یا نقصانی وجود دارد به جای پرداختن به اصل ماجرا بحث از فرهنگ و فرهنگسازی به میان میآید. این نوع استفاده وافر از واژه فرهنگسازی گمان را بر این میبرد که این شیوه، رویه است که برخی از مسئولان، برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت چنین شیوهای را برای پاسخگویی استفاده میکنند.
حجتالاسلام مفید کیایینژاد، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی البته این اعتقاد را دارد که طی سالهای اخیر در کشورمان کار فرهنگی جدی انجام نشده است. درباره این موضوع گفتوگویی با او انجام شده که میخوانید:
کارشناسان در تحلیل اکثر آسیبهای موجود در جامعه ما همواره از یک مولفه بهعنوان ریشه اصلی گسترش ناهنجاریها یاد میکنند و آنهم ضعف در فرهنگسازی است. جالب آنجاست که ما این ضعف را به همه حوزهها از سیاسی گرفته تا اقتصادی و اجتماعی و حتی فرهنگی ارتباط میدهیم. بهعنوان نمونه وقتی از ترافیک سنگین در کلانشهرها گرفته تا شعارهای غیراخلاقی هواداران تیمهای فوتبال در ورزشگاهها سخن میگوییم، عامل اصلی را فقدان فرهنگسازی معرفی میکنیم. حال این پرسش مطرح میشود که این نوع ریشهیابی مشکلات برای سرپوش گذاشتن بر کاستیهای اصلی است یا واقعا در فرهنگسازی دچار مشکل هستیم؟
اگر به صورت کلی به سوال نگاه کنیم، همه دو حالت را میتوانیم درست بدانیم. به عبارتی برخی اوقات برای کتمان مشکلات مدیریتی و ضعفها، میگوییم فرهنگسازی لازم انجام نشده و در زمانهایی نیز نظر کارشناسان درست است.
اگر پرسش فوق را اینگونه تغییر دهیم که فقدان فرهنگسازی چه نقشی در ناهنجاریهای اجتماعی موجود دارد، پاسخ شما چیست؟
بهطور قطع یکی از عوامل اصلی ناهنجاریها و آسیبهای اجتماعی امروز ناشی از فقدان فرهنگسازی است. این آسیبها در حوزه وسایل، تجهیزات و حتی موضوعات مدرن بیشتر احساس میشود. بهطور مثال نحوه استفاده از اینترنت و شبکههای مجازی در جامعه ما راه و مسیر صحیحی را طی نمیکند و علت این است که ما اینترنت داریم، اما فرهنگسازی لازم درمورد نحوه صحیح استفاده از این تکنولوژی به خوبی در جامعه نهادینه نشده. حال ممکن است برخی بگویند ماهیت اینترنت بد و نامطلوب است و عدهای هم بگویند که اگر فرهنگ استفاده صحیح از ابزار مدرن را داشته باشیم، به خطا نمیرویم.
شما با کدام گروه، نزدیکیفکری بیشتری دارید؟
نمیتوان پاسخ کلی به این سوال داد. اگر منظور صرف اینترنت باشد، بهطور قطع با گروه نخست همنظر هستم. اما در بخشهای دیگر ممکن است اعتقادی کاملا برعکس داشته باشم.
برخی از کارشناسان و مردم معتقدند که ما بیش از آنکه درمورد فرهنگسازی کار جدی انجام دهیم، حرف آن را زدهایم. این درحالی است که رهبری زمانی که بحث فرهنگ و فرهنگسازی را مطرح کردند، مانند نامگذاری سالجاری بلافاصله از عباراتی چون «عزمملی» و «مدیریتجهادی» استفاده شد. به عبارتی کار فرهنگی نیازمند روحیهای ملی و مدیریتی جهادی است و این روحیه با رفتار شعاری تفاوت دارد. متاسفانه معتقدم که کار فرهنگی جدی در کشور ما انجام نشده، درحالی که ما زیرساختهای بسیار خوبی داریم. بهویژه اینکه جامعه ما یک جامعه اسلامی و پیرو فرهنگ غنی تشیع است و اساسا در دین اسلام هیچ پرسشی بدون پاسخ نمیماند. پس اگر مشکل فرهنگی و فرهنگسازی داریم، بهطور قطع اشکال در کمکاری است.
از سوی دیگر اگر زمانی که رهبری بهطور مکرر و مداوم بر ضرورت کار فرهنگی تأکید فرموده و به همه هشدار میدهند که باید در برابر تهاجم فرهنگی غرب آگاه باشیم، نشان میدهد که ایشان دغدغه جدی دارند و اگر اشکالی وجود نداشت، ایشان به این میزان بر ضرورت مدیریتجهادی در حوزه فرهنگی تأکید نمیفرمودند.
یکی از ارکان اصلی کشور، مجلس شورای اسلامی است و فعالیتهای مجلس در حوزه فرهنگی در کمیسیون فرهنگی متمرکز است. آیا عملکرد مجلس در این حوزه را مثبت میدانید؟
ما همه در یک جامعه زندگی میکنیم و جدای از هم نیستیم. بنابراین اگر در حوزههای کلان مانند مسائل فرهنگی و اجتماعی با مشکلی روبهرو میشویم، 2 معنی دارد. یکی اینکه همه باید برای رفع این مشکلات و معضلات تلاش کنیم و دیگر اینکه در همه بخشها کار جدی انجام نشده است.
البته مسئولیت و وظایف هر نهاد و دستگاهی باید متناسب با حوزه و وسعت اختیارات آن بررسی و ارزیابی شود. همچنین من بهعنوان یک نماینده نباید درباره عملکرد مجلس و کمیسیون فرهنگی اظهارنظر کنم، بلکه این مردم هستند که نظر آنها باید مورد توجه جدی قرار گیرد.