احمد پورنجانی، تحلیلگر سیاسی در گفتوگویی با روزنامه «شهروند» از همایش ملی اعتدال و دستاوردهای آن در عرصه عمل گفت. احمد پورنجاتی معتقد است که این همایشها مجموعه فرصتهایی برای تبیین اعتدال در جامعه را فراهم میکند که با در نظر گرفتن ویژگیهای آن، نمیتوان از دستاورهای عملی آن غافل شد.
همایشی را که هفته گذشته با نام اعتدال برگزار شد که اتفاقا شما هم حضور داشتید چطور دیدید؟ یعنی نظر شما در مجموع درباره همایش چیست؟
این همایش نقطه پایان یک فرآیند طولانیتری بود که از ماهها قبل به ابتکار مسئولان شکل گرفته بود که من در تمام جلسات نبودم. اما به نوعی مباحث نظری پیرامون موضوع اعتدال و بنیانهای اندیشه و پیامدها و آثار این عنوان که بعضی بهعنوان گفتمان یاد میکنند و برخی هم بهعنوان روش یاد میکنند در رویکردهای اجتماعی تأثیرگذار است. من پرداختن به این موضوع و موضوعاتی از این دست را خوب میدانم چون موجب توجه جامعه به رویکردهای عقلانیتر در رفتار فردی مثبت میشود.
علاوه بر مطلبی که گفتید، فکر میکنید این همایشها چه تأثیری هم در عرصه عمل خواهد داشت؟
تبدیل فضیلتهای اخلاقی و باورهای خوب به هنجارهای اجتماعی، یک فرآیند طولانی را میطلبد. انتظاری که از این همایش یا همایشهای دیگر و کتاب و مقاله میرود این نباید باشد که دگرگونی ملموس و سریعی اتفاق بیفتد و انتظار معقولی هم نیست. ولی به اقتضای اینکه خاستگاه ملموستر این واژه که در مقتضیات امروز جامعه ما معطوف است، جا بیفتد، بد نیست. ضمن اینکه میشود از این همایشها بهعنوان یک فرصت استفاده کرد؛ از این نظر که درک مشابهی از این مقوله با طرح این موضوع در حوزههای نظری، ایجاد شود. چراکه در مورد واژهها و اصطلاحات خوب، گاه، برداشتهای متفاوتی از این مسأله وجود داشته است.
بنابراین شما معتقدید که این همایشها دستاورد عملی دارد. میشود به چند دستاورد عملی آن اشاره کنید
اگر اعتدال بهعنوان هنجار نهادینهشده در ضمیر جامعه نهادینه شود و پایدار بماند باید دو ویژگی داشته باشد اگر نباشد هم تضمینی نیست.
ویژگی اول اینکه باید احساس مطلوبیت و سودمندی داشته باشد. به لحاظ عقلانی هر انسان واجد عقل و آگاهی اگر احساس کند که صفتی هم برای خودش و هم برای جامعهاش سودمند است و به صورت ملموس و قابل سنجش سودمند است دلیلی ندارد به آن توجه نکند. یعنی جامعه باید احساس کند که از رهگذر اعتدال چیزی نصیبش میشود. منظور هم لزوما مادی نیست بلکه منظور سبک زندگی مطلوبتر و موجهتر است.
ویژگی دوم که در طرح این معقوله باید به آن توجه شود اینکه تبدیل به نوعی تابلوی تبلیغاتی برای صرفا جلب افکار عمومی نباشد. به نوعی ابزار دکوری نشود. بهخاطر اینکه گاه بعضی از شعارها متأسفانه، جای آنکه به صورت عملی تغییری در روند زندگی ایجاد کنند تبدیل به ابزاری برای نوعی ویژه خواری و رانتخواری میشوند. مثلا اینکه من انقلابی هستم یا من ارزشی هستم. نباید اینها به دکان سیاسی تبدیل شوند.
پس علاوه بر ویژگی سودمندی باید نوعی احساس ضرورت و اهمیت وجودی و فلسفی در جامعه احساس شود به گونهای که اینقدر آن در جامعه نهادینه شود که اگر به کسی بگویند که شما کار ناروایی کردی یا شخصیت ناشایستی داری، بگویند که شما غیرمعتدل و افراطی هستید. یعنی غیراعتدالیون به مثابه ناهنجارها شناخته شوند . این از کجا آغاز میشود؟ سرچشمههای آن این است که جامعه به اعتبار اینکه خودش کنشگر است برای اینکه هر ویژگی در آن نهادینه شود، نگاه محاسبه گرانهای دارد.
چطور میتوان دستاوردهای اعتدال را در جامعه محقق کرد؟
اگر بخواهیم در رفتار دستگاههای مختلف، اعتدال برقرار باشد و بهعنوان رفتاری در ما جنبه نهادینه پیدا کند لازمه آن این است که این ویژگی از سوی مدیران امور قانونگذاری و اجرا و در روابط و مناسبات حفظ شود. مرجع دوم تحقق اعتدال از طریق گروههای مرجع اجتماعی در جامعه است، یعنی اصحاب فکر، اندیشه و نخبگان و کسانی که مورد احترام جامعه هستند باید ادبیات، رفتار و داوریشان نسبت به موضوعات اعتدالی باشد و از دایره اعتدال خارج نشود و اینطور القا نشود که هرچه تندتر بهتر. در شرایطی که جامعه احساس میکند که برخی از مراجع اجتماعی اینطور القا میکنند که هرچه تندتر، ارزشمندتر و انقلابیتر نباید نقش آموزش و پرورش در پرورش نسلهای نوخواسته و از آن گذشته حوزه رسانههای جمعی نادیده گرفت.