دو نوجوان فوتباليست يزدي در اردوي جعلي گرجستان در آب غرق شدند و خانوادههایی را عزادار کردند. دو نوجواني كه سالم از خانه خارج شدند و جسد آنان تحويل خانوادهشان شد! مقصر كيست؟ قاتل كيست؟ پاسخ به اين پرسش بسيار كليدي است؛ زيرا درك ما را از مفهوم جامعه و مسئوليت اجتماعي روشن ميكند.
اگر از مديران اردو بپرسيم، خواهند گفت كه ما بيتقصيريم، آنان خودشان مقصر هستند كه وارد آب شدند. اگر از خانوادهها بپرسيم، آنان ميگويند مديران اردو مقصر هستند. شايد مسئولان دولتي را هم مقصر بدانند؛ چرا كه مديران اردو جوانب امر را رعايت نكرده و بدون اخذ مجوز و مقدمات لازم براي سفرهاي خارجي اقدام به اجرای اين برنامه کردهاند. آنان انگيزههاي سوء مالي داشتهاند و خانوادهها را تحت فشار هنجاري قرار دادهاند و احتمالا از طريق نوجوانان اين فشار را به خانوادهها منتقل كردهاند. به علاوه خانوادهها فکر کردهاند که گرجستان جزو اروپا است و يك اردوي اروپايي براي يك نوجوان فوتباليست در حد خواب و خيال است! لذا خانوادهها تحت فشار مستقيم و غيرمستقيم مديران مدرسه فوتبال به سفر رضايت دادهاند و اين كار نوعي كلاهبرداري است.
اجازه دهيد كه قدري واقعگرا باشيم. به نظر ميرسد كه نوجوانان مذكور را نميتوانيم چندان مقصر بدانيم؛ زيرا آنان به سن مسئوليت کیفری نرسيدهاند و اختياري از خود نداشتهاند كه بخواهيم آنان را مقصر جلوه دهيم ولي خانوادههاي اين نوجوانان هر چند مسئوليت كيفري ندارند، ولي مسئوليت اجتماعي دارند. آنان بايد در فرستادن نوجوانان خود كه هنوز زير سن قانوني هستند به همراه يك مجموعه افراد به سفر، آن هم سفر خارج از كشور، مسئوليتپذيري داشته باشند. بايد خودشان را به طور جدي سرزنش كنند؛ چه آنان كه فرزندان عزيزشان كشته شدند و چه آناني كه فرزندانشان خوشبختانه سالم هستند.
مديران دولتي نيز احتمالا تقصير دارند. ميگوييم احتمالا چون هنوز واقعيت ماجرا روشن نيست ولي ميتوان حدس زد كه اصل مجوز چنين مدرسهاي و نظارت بر آن در چارچوب روابط داده شده باشد؛ والا مدرسهاي فوتبالي كه معتبر باشد، هيچگاه براي كسب قدري درآمد دست به چنين تخلف خطرناکي نميزند.
مديران مدرسه بيترديد مسئوليتی مستقيم دارند حتي ميتوان اتهام كلاهبرداري به آنان زد؛ زيرا با فرآيندي كه آنان براي جلب رضايت خانوادهها پيش گرفتند، ممکن است اين اقدام كلاهبردارانه محسوب شود. حتي گفتهاند كه اين نوجوانان نوشيدني غير مجاز صرف كردهاند كه اين اتهام يا دروغ است كه بايد حد بخورند يا راست است كه بايد مسئوليت آن را به عهده خودشان دانست؛ زيرا بايد به اين مسأله نوجوانان نیز توجه ميكردند.
ولي يك مسئول ديگر هم وجود دارد و آن ارز قاتل است! ارز و دلار 4200 توماني بدتر از هر قاتل ديگري عمل ميكند. ارزي كه با قيمت آزادش دوونیم تا سه برابر تفاوت دارد؛ قطعا تمام معادلات زندگي را به هم ميزند. اين تفاوت قيمت موجب اختلال رفتاری و انگيزههاي افراد ميشود؛ البته همه مردم دچار اين وضع نميشوند ولي تعداد زيادي ميشوند. فرض كنيد كه حمل اسلحه آزاد شود. خب تعداد زيادي و نه لزوما همه مردم اسلحه ميخرند و با آن اقدامات مجرمانه مرتكب ميشوند. درست است كه آنان مجرم هستند ولي نقش رفع ممنوعيت حمل اسلحه را در قتل و دزدي نبايد ناديده گرفت. بنابراين از نقش ارزِ قاتل در اين اتفاق غافل نشويم كه قاتل اخلاقيات و روابط سالم اجتماعي
شده است.