نادر مشايخي آهنگساز و رهبر ارکستر
زماني ميتوان از جايگاه و شرايط اركسترسمفونيك احساس رضايت كرد كه تغييراتي نسبت به گذشته در شرايط و وضعيت اركستر به وجود بيايد؛ چون وضعيت اركستر در تمامِ این سالها، مسأله بغرنج و حساسي بوده است. البته این مشکلات تنها مختصِ ایران نیست و حتي زماني در اروپا هم يكي از مهمترين دغدغهها محسوب ميشده است. چند سال قبل ایدههایی در برلين براي توجه به رشد اركسترها در دنيا شكل گرفت كه در نهايت بيفايده بود و مشخص شد كه توسعه اين هنر بدون حمايت دولت امر امكانپذيری نيست.
از طرفي هم اگر اركستري از كانال دولت حمايت شود، نمیتواند موفق باشد و علاوه بر آن باید اسپانسرهایی نیز وجود داشته باشند تا از آن حمایت کنند. در ایران نیز، اين تنها راهي است كه ميتواند هر گروه موسيقايي – بهخصوص اركسترسمفونيك - را نجات دهد؛ همانطور که در اروپا این اتفاق رخ داده است و بسیاری از اركسترسمفونيكها وابسته به اشراف و حکومت بودند و خودشان مسئوليت تبليغاتي و سرمايهگذاری ارکسترها را برعهده میگرفتند.
در سال 80، دولت توجهاتي نسبت به اركسترها از خود نشان داد و خواست كه قدمهايي در جهت رشد و پيشرفت آن بردارد، اما در نهايت وقتي سرآمدِ آن را حساب كردند، بازده اركستر اصلا با سرمايه دولت توازن پيدا نميكرد و همین سبب شد تا دولت دیگر تمایلی به سرمایهگذاری در این خصوص نداشته باشد؛ ماجرا هماکنون نیز تغییرِ چندانی نکرده است كه دلایل متفاوتی دارد. شايد يكي از مهمترين دلایلِ آن، نگاه به موسیقی در کشورِ ما باشد. گاهي اصلا براي كسي مهم نيست اثري كه ارایه ميشود چه سنخيتي با موسيقي دارد! متاسفانه برخي سرشان را در برف فرو ميبرند و خودشان را به ناداني ميزنند.
توليد يك اثر هنري احتياج به سليقه و ارتباط مخاطب با آن دارد و نبايد فقط به سبكهايي كه در بازار موسيقي موفقترند بپردازيم. مسلما زمانيكه هنرمند اثرش شناسنامه خلاقانهاي داشته باشد، به كيفيت اثرش هم كمك كرده؛ اينكه به غير از خودش از تفكر و سليقه ديگران هم استفاده كند، مهم است. چون مردم آگاهترين هنرمند هستند و خيلي زود متوجه ضعف و قوت يك اثر ميشوند.
اما گاهي امكان دارد شرايط زمينه لازم را براي توليد يك اثر هنري به وجود نياورند. قضيهاي كه اين روزها شاهد آن هستيم، ناسازگاريهاي كنسرت با سالنهاست. با توجه به سالنهايي كه ما براي اجراها داريم متاسفانه خيلي از پارامترها براي رعايت اين مسأله حفظ نميشود و به جاي اينكه سالنهاي اختصاصي و آگوستيك براي اجراها در نظر گرفته شود، متاسفانه آنها را در سالنهاي سخنراني مستقر ميكنند. در چنين حالتي مخاطب هم نميتواند متوجه نواختن و جنس سازها در سالنهاي موسيقي شود. چون شنونده باهوشي كه ظرافتهاي هر سازي را به راحتي متوجه ميشود نميتوان فريب داد. به همين منظور معتقدم كه براي توجه به كيفيت آثار، هنرمندان و همچنين مسئولان بايد ابتكاري براي توسعه اين جريان از خود نشان دهند و به فكر امكانات ديگري براي ترويج آن باشند.