حسام مهدوی- گروه اقتصادی شهروند| تولید برق در ایران موانع پیش روی زیادی دارد. از تأمین سوخت مورد نیاز گرفته تا فرسوده بودن نیروگاهها که باعث شده، تولید برق با هزینههای فراوان و سرمایهگذاری مضاعف روبهرو شود. حال با وجود این مصائب، اجرای اصل 44 و خصوصیسازی در صنعت برق نیز در سالهای اخیر موانع تولید برق را بیشتر کرده تا بحث دایمی دولتها واقعیسازی (گران کردن) قیمت برق باشد. هرچند رشد هزینههای تولید در این بخش (که بعد از اجرای قانون هدفمندی یارانهها پدید آمد) درکنار موارد مطروحه، این شرایط را ایجاد کرده است اما پرسشهای بسیاری درباره نحوه تولید برق در ایران وجود دارد. روزنامه «شهروند» برای بررسی مسائل مطرحشده، گفتوگویی با ناصر سریر، کارشناس صنعت برق و از مدیران سابق این حوزه انجام داده است. در این گفتوگو مباحثی چون تأثیر اجرای قانون هدفمندی، سوخت نیروگاهها، اجرای اصل 44 و همچنین هدررفت برق در ایران بررسی شده است که در ادامه میخوانید.
برخی از کارشناسان معتقدند که فرسوده بودن نیروگاهها، یکی از عوامل چالشبرانگیز صنعت برق ایران است که باعث گران شدن تولید برق میشود. به نظر شما این موضوع تا چه اندازه واقعی است؟
من موافق این نظر و آنهم به این صورت نیستم. بدیهی است كه طراحی نیروگاههاي قديمي متناسب با تكنولوژی روز انجام نشده و واحدها نیز در طول زمان دچار فرسایش شدهاند، اما بهرهبرداری از آنها نیز مهم است که مستلزم روش متفاوتی نسبت به یك نیروگاه جدید است. بهنظر من باید بررسیهای فنی و اقتصادی برای بكارگیری از آنها انجام شده و به صورت مدون منتشر شود. امروزه میبینیم در كشورهایی كه از انرژی هستهای استفاده میکنند، هنوز هم واحدهای قدیمی با سوخت زغالسنگ بهكار گرفته میشوند. نیروگاه «ری» در جنوب تهران حدود 44 واحد گازی تولید برق دارد و در سالهای 57 تا 56 نصب شده است. براساس آنچه عنوان میشود واحدهای گازی عمری 15ساله دارند، اما واحدهای این نیروگاه نزدیک به 40سال سابقه فعالیت دارند و برق مورد نیاز كشور را تأمین میكنند كه نشانی از توانایی مهندسین ما در این صنعت دارد. بنابراین نمیتوان چندان بر این ديدگاه تأکید داشت بلکه باید با مطالعه از طریق روشهای اقتصادی و بهرهوری، عمر نیروگاهها و مقرون بهصرفه بودن یا نبودن آنها را بررسی و در مورد استفاده از آنها اظهارنظر و اجرای تصمیم كرد.
درخصوص تأمین سوخت نیروگاهها، بهطورکلی نیروگاهها در سایر کشورها از چه سوختی استفاده میکنند؟ الگوهای ما به روز هستند؟
نیروگاههای برق از منابع مختلف انرژی استفاده میكنند. این انرژیهای اولیه حسب دسترسی، میزان آنها در منطقه و ارزش اقتصادی انتخاب میشوند. زغالسنگ، گاز، گازوییل و مازوشان از گروه انرژیهای فسیلی هستند که در بیشتر كشورها بهعنوان سوخت مورد نیاز نیروگاهها مورد استفاده قرار میگیرند. بهعنوان نمونه انرژی آب در برزیل، زغال سنگ در انگلیس و آمریکا و انرژی هستهای در فرانسه و ژاپن مورد استفاده قرار میگیرند. بنابراین هر کشور از آن منبعی استفاده میکند که فراوانی آن در کشور بیشتر باشد و دسترسی به آن ارزانتر از سایر انرژیها باشد. با توجه به اینکه بیش از یكششم از منابع فسیلی جهان شامل نفت و گاز در كشور ما قرار دارد بدیهی است که گاز بهعنوان انرژی اولیه نیروگاهها در ایران مورد استفاده قرار گیرد. اما استفاده بهینه از انرژی باید مدنظر قرار گیرد تا این انرژی اولیه نیز هرز نرود. همانند انرژی ثانویه برق و بسیار بیشتر باید از انرژی اولیه حفاظت و در زمان مصرف به آن توجه کرد. لذا از نظر تامين نيازهاي سوخت نيروگاهي مشكلي ديده نميشود فقط سازمانهاي مربوط به استحصال آن بايد نسبت به برنامهريزي و تامين اقدام کنند.
سالهاست که بحث خصوصیسازی در صنعت برق دنبال میشود. حالا بعد از وقایع اخیر، وضع را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا در این حوزه واگذاریها به اهداف خود رسید؟ از زمانیکه موضوع واگذاری تأسیسات صنعت برق پیش آمد، من با این موضوع و طرح مواردی مانند اینکه بخش دولتی جواب مناسب برای بهرهبرداری بهینه از تأسیسات برق كشور را نمیدهد، مخالف بودم. چراكه به نظرم درطرح موضوع خصوصیسازی از دیدگاه اقتصادی به تحلیل و نتیجهگیری موضوع پرداخته نشده و تنها با بیان نارساییها و با اتکا به آمارهای اندک از موضوعی به این مهمی یک نتیجهگیری احساسی حاصل شده است. اکنون میبینیم كه با واگذاری نیروگاهها به بخش خصوصی، صنعت برق تولید آن نیروگاه را بیشتر از قیمت تمامشده آن در زمانی كه آن نیروگاه دولتی بود، خریداری میکند.
يعني واگذاری نیروگاههای دولتی به بخش خصوصی، موجب افزایش هزینههای تامين برق كشور شد. به عبارت بهتر اینکه بخش خصوصی تا زمانیکه در سیستم فعلی اقتصاد ایران بخواهد مطابق ضوابط دولتی حاكم بر آن فعالیت کند بدونشک با هزینههای بیشتری از آنچه درحال حاضر دربخش دولتی میپردازد با هزینه مواجه میشود. از طرف دیگر نیروگاه بخش خصوصی باید بتواند در چارچوب مقررات ویژهای، برق تولیدی خود را در شرایط رقابت كامل بهفروش برساند و نه به هر قیمتی، یعنی شرایط به هیچ وجه نباید حالت انحصاری به خود بگیرد. صنعت برق هم نبايد برق را به هر قيمتي (بدون مستندات اقتصادي جامع) از توليدكننده بخرد.
لذا ضرورت وضع مقررات و پیشنهاد قوانین برای نظارت بر فعالیت نیروگاههای بخش خصوصی دیده میشود و باید اين ضوابط به روشني به اطلاع عموم مردم از طریق رسانههای عمومی برسد. ضمنا نیروگاهها باید موظف به ثبت اطلاعات درآمدها و هزینههای خود و ارایه این اطلاعات بهطور روشن به واحد نظارتی وزارت نیرو باشند. واحدهای تابع صنعت برق باید بهگونهای اطلاعات سیستم خود را ثبت کنند که خود بتوانند انواع تعرفههای فروش برق را طراحی و ارایه کنند تا بتوانند در بازار برق حضور فعالی داشته باشند.
بهنظر من آنچه از اطلاعات موجود برداشت میشود هزینهها افزایش یافته است لیكن اهداف خصوصیسازی که همان افزایش راندمان، بهرهوری و صيانت از منابع فسيلي بوده بهدلایل مختلف که مهمترین آنها وجود سایههای دولتی حاكم بر تولید برق بوده به هیچ عنوان محقق نشده است.
اجرای طرح هدفمندی یارانهها چه تاثیری بر صنعت برق داشته است؟
اگر نگاهی به وضع اقتصاد ایران در چندسال اخیر داشته باشیم میبینیم که اجرای نامناسبی از قانون هدفمندی یارانهها باعث بروز مشکلاتی در اقتصاد شده است. همچنین عدم پرداخت یارانه تولید به بخش صنعت حسب ضوابط تعیینشده در قانون، این مشکلات را مضاعف هم کرده است. پیش از این مزیت اقتصادي ایران وجود انرژی ارزان بوده است که اکنون با اجرای قانون هدفمندی یارانهها، بخشی از این مزیت نیز برداشته شده است و تا اجرای كامل آن باید صبر كرد و نتیجه را دید. چنین برداشت میشود كه سیستم به گونهای پیاده شده که با افزایش قیمت انرژی، تولیدکنندگان و سرمایهگذاران نمیتوانند در آن با فراغ بال به فعالیت تولیدی خود بپردازند. ورود كالاهای مشابه تولیدات داخلی اعم از نوع چینی، ترك، اروپایی و... در کنار گران شدن انرژی باعث شده تا امکان فعالیت و امید به آینده از واحد تولیدی گرفته شود.
این موضوع در کنار تبعات كاهش ارزش پول ملی و احتمال افزایش نیروی بیكار، منجر به کاهش سطح دستمزد كارگران، كارمندان و مجموعه حقوقبگیران میشود و باعث میشود تا سطح زندگي كاهش یابد. شكل اقتصاد ما بهسوي اقتصادي پيش ميرود كه تركیبی از اقتصاد كشور متكی بر درآمد نفت با اقتصاد كشوری چون بنگلادش باشد. برداشتی كه باورش برایم بسیار نامطلوب است.
برخی معتقدند از انرژی در ایران به درستی استفاده نمیشود و هدرروی زیادی درخصوص انرژی وجود دارد. نظر شما در این خصوص چیست؟
صرفهجویی در مصرف و جلوگیری از هدر رفتن انرژی بههرصورت كار ارزندهای است. میدانیم كه مصرف انرژی در كشورهای مختلف تابع شرایط مختلفی است. ازجمله این عوامل میتوان به عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، محیطی، جغرافیایی، شرایط جوی (اعم از چگونگی دمای هوا، رطوبت یا نم هوا، تابش آفتاب، وزش باد، ارتفاع از سطح دریا، ابری بودن آسمان، طول و عرض جغرافیایی) و برخی دیگر از سایر عوامل اشاره کرد. اینگونه ادعاها و مقایسهها به تنهایی و بدون انجام مطالعات لازم نمیتواند پایه منطقی داشته باشد. شنیده میشود كه «ما مردمی هستیم كه بیش از سایر كشورها انرژی مصرف میكنیم و هرزدهنده انرژی هستیم». اما برخی از آمارهای موجود گویای رد این مدعاست. براي مثال آمریکا تقریبا با داشتن 5درصد از جمعیت جهان 5/22درصد از انرژی تولیدی جهان را مصرف میكند. در مقابل كشور ایران یکدرصد از جمعیت جهان را شامل شده و حدود یك و نیمدرصد از انرژی تولیدی جهان را مصرف میکند. بنابراین روشن است كه مردم ایران بزرگترين مصرفكننده نيستند تا در هدر دادن یا مصرف بیش از حد انرژی رتبه اول را داشته باشند و این گفته بجایی نیست.
پس چه عاملی وجود دارد که این تصورها پدید آمده و چرا این صحبتها مطرح شد؟
عدم مدیریت صحیح باعث شده تا نتوانیم از این منابع انرژی به درستی و به صورت بهینه استفاده کنیم. شرکتهای تولیدکننده برق در آمریکا تا 90درصد از انرژی، بهره میگیرند و نمیگذارند که انرژی هدر رود. مثلا گازی که در واحد توربین گازی میسوزد و برق تولید میكند. خروجی اگزوز واحد گازی، بخار توربین مولد توربین بخاری برق را تهیه میکند و بعد از آن از بخار گرم خروجی واحد بخاری، آب گرم واحدهای مسکونی یا بخار مورد نیاز صنعتی را تأمین میکند اما در كشور ما، گاز مصرفشده در واحد گازی نیروگاه، ورودی تبدیل انرژی گرمایی به بخار و نهایتا در سیستم سیكل تركیبی تولید برق استفاده میشود. در نتیجه در بهترین شرایط فقط تا راندمان50درصد انرژی استفاده شده و مابقی رها میشود. شاید این روش استفاده انرژی در صنعت برق بهدلیل برخی عدم دقتها در روشن بودن بیمورد لامپهای برق، يا استفاده ناصحيح گرمايشي در اماكن اداری و مسكونی از موارد هرزدهنده انرژی به حساب آیند.
برای رفع این نقیصه چه باید کرد؟ آیا فقط آسیبشناسی کافی است؟
راهحل مورد اخیر، آموزشی و فرهنگی است؛ باید درخصوص آموزش و فرهنگ مصرف بهینه، رسانههای عمومی و سازمانهای ذیربط، همكاری و اطلاعرسانی کنند. در مورد صنعت برق و انرژی در نیروگاهها، باید راندمان استفاده از انرژی را افزایش داد و راهكارهای آنرا در برنامههای صنعت برق منظور کرد. لازم به ذكر است كه تعرفههای برق باید براساس بهرهگیری با راندمان حداكثري از انرژی اولیه طراحی شود تا هم از هرزروی انرژی جلوگیری شود و هم هزینه آن به مصرفكنندگان برق تحمیل نشود.