شهروند| مراسم اختتامیه نخستین جشنواره رسانهای «مداد قرمز» هلال احمر روز گذشته در آستانه روز خبرنگار در تالار ایوان شمس برگزار و از برگزیدگان تقدیر شد. رئیس جمعیت هلالاحمر در این مراسم که با حضور ۴۰۰ نفر از اصحاب رسانه و روزنامهنگاران برگزار شد، گفت: خوشحالم که در این روز فرصتی برای قدردانی از خبرنگاران که در جستوجوی شفافسازی و حل کردن مشکلات هستند، فراهم شد و همه این را میدانیم که حساسیتهای عرصه خبرنگاری زیاد است.
دکتر علیاصغر پیوندی با اشاره به حرکت هلالاحمر در برگزاری جشنواره مداد قرمز اظهار کرد: باید دبیرخانهای برای جشنواره مداد قرمز تشکیل شود تا با تعامل و ارتباط بیشتر بتوانیم این جشنواره را در سالهای آینده نیز پیش ببریم و در این زمینه لازم است تا نقاط قوت و ضعف را دید و برای رفع نقاط ضعف
تلاش کرد.
وی افزود: با توجه به وظایفی که هلالاحمر برعهده دارد، باید بتوانیم از رسانههای بینالمللی نیز استفاده کنیم تا این جشنواره با قوت و قدرت بیشتری پیشبرود و در این زمینه هلالاحمر به دنبال تعامل نزدیک با اصحاب رسانه است. سرمایه اجتماعی و ارتباطی که هلالاحمر با مردم دارد، بسیار مهم است و این مهم نباید آسیب ببیند و هر اندازه این رابطه مستحکمتر شود، به نفع مردم و جامعه است. رئیس جمعیت هلالاحمر ضمن تبریک روز خبرنگار و نکوداشت خبرنگار شهید صارمی، افزود: بدون شک در این راه خدمت گسترده و پیچیده خبرنگاران، ممکن است اتفاقهایی رخ داده و امنیت شغلی خبرنگاران بهخطر بیفتد و لذا این شغل حساسیتهای بسیاری به دنبال دارد و در راه خدمت هلالاحمر خبرنگاران و اصحاب رسانه باید به ما کمک کنند تا مردم اطمینان و اعتماد بیشتری به ما داشته باشند.
شکلگیری جشنواره رسانهای «مداد قرمز»
نخستین جشنواره رسانهای «مداد قرمز» پاییز گذشته با موضوعات فعالیتهای بشردوستانه و داوطلبانه، صلح و عدم تبعیض، امدادرسانی، تسکین آلام بشری در حوادث طبیعی(سیل و زلزله و…) و حوادث انسانی ( سوانح جادهای، مهاجرت، جنگ و…) در بخشهای عمومی و بخش ویژه (زلزله کرمانشاه) فراخوان ارسال آثار داده بود.
اعضای هیأت انتخاب آثار نخستین جشنواره رسانهای «مداد قرمز» هلال احمر در بخش مکتوب سیامک رحمانی، محمد جباری، حامد یعقوبی، حامد فرحبخش، محمد اشعری، لیلا باقری و ثمینا رستگاری. (کارشناس هلال احمر: مریم یارقلی، نگار باقری)، در بخش رادیو و تلویزیون: کیوان اسلامی، محمد مهدی حاجی پروانه، احسان ناظم بکایی و سعیده نیک اختر. (کارشناس هلال احمر: سعید عالمزاده)، در بخش کارتون و کاریکاتور: سلمان عبدالهزاده و صالح بستیمی. (کارشناس هلال احمر: بهروز بیرانوند)، در بخش عکس:امیر رستمی، کورش ادیم و مانی لطفیزاده . (کارشناس هلال احمر: رضا احمدوند ) بودند.
داوران نهایی این جشنواره نیز در آثار بخش مکتوب حسن نمک دوست، فریدون صدیقی، علی عمادی و نفیسه مرشد زاده، در بخش آثار بخش رادیو و تلویزیون مجید برزگر و مرتضی حیدری، در بخش گرافیک، کارتون و پوستر محمدرضا دوست محمدی و هادی حیدری و در بخش عکس عباس کوثری، ساتیار امامی و کورش ادیم بودند.
عادل فردوسی پور و مهدی شادمانی
از چهره های مراسم
مراسم پایانی جشنواره مداد قرمز میهمانان بسیاری داشت که یکی از شناختهشدهترین آنها عادل فردوسیپور، مجری محبوب سیما بود. عادل که معمولا سخت تن به حضور در چنین مجامعی میدهد، به احترام هلال احمر و جشنواره مداد قرمز و البته به خاطر یکی از دوستان مطبوعاتیاش تا فرهنگسرای ایوان شمس آمده بود. آن دوست مطبوعاتی هم کسی نبود جز مهدی شادمانی، ورزشی نویسی که ماههاست در بستر بیماری افتاده و با سرطانی پیشرفته دستوپنجه نرم میکند. دوستان مهدی شادمانی در مراسم کم نبودند، چه بچه های نشریه همشهری جوان که سالهاست با او زیر یک سقف قلم میزنند، چه دیگر روزنامه نگارهایی که او را به عنوان یک مطبوعاتی حرفه ای میشناسند و نگران حالش هستند. در این مراسم همسر، مادر و دو فرزند مهدی شادمانی هم حضور داشتند. همسر مهدی برای دقایقی با بغض برای میهمانان صحبت و از دوستان مهدی برای این مراسم تشکر کرد. پس از آن دکتر پیوندی، رئیس جمعیت از این خانواده و از تلاش مهدی تقدیر و برای سلامت او ابراز امیدواری کرد و قول داد هلال احمر تا آخرین مرحله رسیدن به سلامت شادمانی در کنار او باشد و حمایت کند.
عادل فردوسی پور هم درباره مهدی و مبارزه اش با بیماری چند دقیقهای حرف زد، از عشق مهدی به زندگی و خانوادهاش گفت و از همه خواست تا برای بازگشت او به کار و غلبه بر بیماری دعا کنند. حسین کلهر، مجری برنامه که از چهرههای شناخته شده تلویزیونی و یکی از همکاران قدیمی ما در مطبوعات است در پایان مراسم دختر مهدی را روی سن دعوت کرد تا برای جوایز مداد قرمز اعدادی را اعلام کند. بر این اساس به چند نفر که شماره شان درآمد، جوایزی تعلق گرفت که یکی از آنها همکار خوش شانس ما هاتفی نیا بود.
کلهر به رسم میهمان نوازی اعلام کرد که به هر دو مداد قرمزی که در دست فرزندان مهدی شادمانی بود هم جایزه تعلق میگیرد.
بهناز مقدسی، رتبه سوم بخش مصاحبه مکتوب (عمومی)
ببخشید، یک لحظه خوابم بُرد
قصه آدم ها برای من جذاب ترین بخش خبرنگاری است. همان
لحظه هایی که می نشینی روبه روی مصاحبه شونده و او حرف
می زند و کم کم غرق می شوی در شخصیت اول زندگی یک غریبه. چند باری هم آنقدر غرق راویان ماجرا شدم که وسط مصاحبه گاف دادم! یعنی یادم می رود برای مصاحبه رفته ام و باید تند تند سوال هایم را بپرسم که اگر اینطور نباشد به دل عده ای نمی نشیند و مصاحبه شونده هم در آمپاس نمی ماند و آخرش می شود یک مصاحبه ساده بدون جنجال. راستش من شیفته همین رسم از روزنامه نگاری شدم اتفاقی که با گرفتن جایزه در بخش مصاحبه های مکتوب جشنواره مداد قرمز به من ثابت کرد روایت روزگار مردم عادی جامعه می ارزد به جنجالی ترین مصاحبه ها.
امیر هاتفی نیا، رتبه نخست بخش یادداشت (عمومی):
من اهل رقابت نیستم
هیچ جشنواره و جایزهای برای من مهم نیست. من کلا اهل رقابت نیستم. وقتی وارد این دایره خوفناک میشوم، ترس برم میدارد. دلم میخواهد گوشهای بنشینم و قالیِ کوچک خودم را ببافم؛ مثل همانهایی که در زادگاهم (اسدآباد) میبافند. یک بافندهای بود که با رنگ معجزه میکرد. آدم دلش میخواست توی بافتههاش غرق شود و کِیف کند و دیگر به زمین برنگردد. من بارها در اسدآباد از زمین جدا شدم و روی درختها، روی دریاها، و روی کوهها راه رفتم. در مدت پنجسال حضورم در «شهروند» با جشنوارهای آشنا شدم که حضور در آن بخشی از کارم شد... . صبح برفیِ بهمنِ سال پیش بود که عبدالرسول وصال، مدیرمسئول پیشین روزنامه شهروند تماس گرفت و قرار شد درباره زخم درختان پایتخت و سکوت «انجیاو»های زیستمحیطی بنویسم و سرمقالهاش کنیم. تیترش را زدیم: «درختِ بیپناهِ تهرانم!». همین.
الناز محمدی، رتبه دوم بخش گزارش مکتوب (عمومی):
به یاد مریوان که برگزیده شد
آدم هرچقدر هم که سعی کند هر روز اعتماد به نفسش را بالا نگه دارد، یک وقت هایی از دستش در می رود. این بار خلاف جشنواره های قبلی که لطف هیأت داوران شامل حالم شد، فکر می کردم بین برگزیده ها نباشم و به اختتامیه جشنواره مداد قرمز نرفتم اما بعد فهمیدم اساتید بزرگوار دو گزارشم را که سال 93 از روستاهای مریوان نوشتم، به عنوان رتبه دوم بخش گزارش انتخاب کرده اند؛ گزارشی از روستاهای «نژمار» و «قلعه جی» که در جنگ شیمیایی شدند و بعد کسی نامشان را هم نشنید و گزارش دوم از روستای «نشکاش» که آن سال هفت نفر از
بچه هایش موقع بازی، پایشان روی مین رفت و زخمی شدند؛ و چه خوب و چه خوشحالم از آمدن دوباره نام زنان و مردان کُرد که قلبم همیشه برایشان می زند.