مهرنوش گرکانی روزنامهنگار
زندگی و کار خبرنگار نمیتواند از هم جدا باشد و روزنامهنگار حرفهای نمیتواند فقط در ساعت اداری وظیفه داشته باشد و زمانی که با یک رخداد روبهرو میشود، بگوید: الان که خستهام یا شیفت کارم نیست! البته بسیار داریم از این خبرنگاران و تاریخ اثبات خواهد کرد که عمق و اثر رفتار غیرمتعهدانه بسیار زودگذر و بیفروغ است. روزنامهنگاری شغل ماست. خبر با زندگیمان عجین شده. نمیشود روزنامهنگار و خبرنگار حرفهای درد نکشیده باشد و به این شغل آمده باشد؛ حالا آمدهاند تا درد و رنج و دغدغههای مردم را بنویسند و بگویند. شاید بسیاری فکر کنند خبرنگاران مینشینند روی صندلی و از پشت میزشان خبر میگیرند و کارشان همین است. شاید هم باشد اما همیشه اینگونه نیست. خبرنگاران جانشان را کف دستشان میگیرند و مانند سربازان به جنگ میروند، وقتی هواپیما سقوط میکند این خبرنگاران هستند که شاید زودتر از خیلی از مسئولان خودشان را به محل حادثه میرسانند، وقتی جایی آتش میگیرد، وقتی چند کشور میخواهند با هم قرارداد و پیمانی مهم ببندند، وقتی زلزله میآید، وقتی دریا طوفانی میشود و ... خبرنگاران اول صف هستند. اما حالا دیگر انگار مردم خبرنگاران را نمیبینند، نمیدانند چقدر نقششان مهم است، نمیدانند اگر روزنامهنگاران و خبرنگاران نبودند شاید هیچکس از هیچچیز خبر نداشت. شاید فضای مجازی میخواهد جای خبرنگاران و رسانهها را بگیرد اما نمیتواند. نمیتوانند چون هر زمان که اتفاقی مهم در این شهر و دیار رخ میدهد، آنقدر در همین فضای مجازی شایعه ساخته میشود که نمیتوان به کوچکترین حرفشان هم اعتماد کرد. اما خبرنگار و روزنامهنگار اگر رسالت کاریاش را بداند و به آن پایبند باشد، هیچگاه کوچکترین خبر غیر موثقی را منتشر نمیکند. خبرنگار میداند اگر از راهش کج شود با جان و مال و زندگی مردم و جهان اطرافش بازی میکند. اما روزنامهنگاران و خبرنگاران دغدغه دارند مثل بسیاری از دیگر مردم. دغدغههای همه زیاد است. دغدغههای خبرنگاران و روزنامهنگاران هم زیاد است. دوستی را میشناسم که سالهاست در روزنامهای در قلب تهران کار میکند. در تمام این سالها خیلی کم پیش آمده که حقوقشان را سر وقت بدهند، همین حالا هم چند ماهی است حقوقی دریافت نکردهاند. اما ماندهاند و کار میکنند. بسیاری از روزنامهها و خبرگزاریها با توجه به سابقه کاری طولانی که در عرصه رسانه دارند، هنوز خبرنگاران خود را بیمه نمیکنند و پرداخت حقوقهایشان همیشه با تاخیر انجام میشود. اغلب این رسانههای دولتی هستند که خبرنگارانشان را بیمه میکنند و حقوقشان تقریبا به موقع است. همین به موقع بودن حقوق و بیمه کردن تنها دلگرمی خبرنگاران است که ترجیح میدهند به جای فعالیت در رسانههای خصوصی و با آزادی بیشتر، در رسانههای دولتی کار کنند تا حداقل سر هر ماه بتوانند حقوقشان را دریافت کنند، نه آنکه مانند برخی رسانهها حقوقهای با تاخیر بگیرند یا هر چند ماه یک بار حقوق یک یا دو ماه را دریافت کنند. بسیاری از خبرنگاران به دلیل عدم وجود امنیت شغلی بارها و بارها مجبور به تغییر شغل خود شدهاند. تغییر نه به عنوان عوض کردن شغل بلکه مجبور بودهاند تا مکان شغل خود را تغییر دهند و با موسسهای دیگر همکاری کنند. در همین بین نیز بسیاری مواقع به اجبار و به دلیل نبود کار، بیکار بودهاند یا همکاری حقالتحریری با رسانهها داشتهاند که در این صورت بیمهای برای آنها منظور نشده است و میتوان گفت که اکثر خبرنگاران سابقه کار متوالی ندارند.در کار ما هیچ امنیتی وجود ندارد. هر لحظه ممکن است روزنامه را ببندند یا برای مطلبی که منتشر شده است تذکر بگیریم یا جریمه شویم. البته که بسیاری از رسانهها هم محافظهکاری میکنند و برخی حقایقی که مشکلی برای انتشار ندارند را از مطالب در میآورند و منتشر نمیکنند.خبرنگاران کار میکنند و حقوق با تاخیر میگیرند، کار میکنند و حقوق بسیار پایینی دریافت میکنند، کار میکنند و بیمه نمیشوند، کار میکنند و بازداشت میشوند، کار میکنند و بازخواست میشوند، کار میکنند و امنیت شغلی ندارند و ... .