پولاد امین| این جریان اکران عمومی فیلمهای خارجی انگار قرار نیست دست از سر ما بردارد. گویی این قضیه در هر شکل و وضعی که باشد، حرفوحدیثهایش تمامشدنی نیست...بعد از حدود 40سال بگیروببند و ممنوعیت در زمینه نمایش فیلم خارجی که باعث شد این قضیه در حد نوعی تابوی جذاب یا ممنوعه شیرین بالا رود؛ حالا هم که بعد از چهاردهه مسئولان کمی، فقط کمی، فسفر سوزانده و آنهایی که فیلم خارجی دوست دارند را نیز دیدهاند؛ باز هم حرفوحدیث دست از سر این داستان دنبالهدار نمیشوید. یکسو مدیرعامل خانه سینما تنها دلمشغولیش این است که «پول نمایش اینگونه فیلمها در جیب چه کسی خواهد رفت»؛ و نمیخواهد این پول «به جیب کمپانیهای خارجی برود و آنها سالنهای سینمایی را بخرند»؛ و از سوی دیگر از میان اینهمه آدم ریز و درشت که به نام کارشناس حقوقهای کلان میگیرند، یکنفر پیدا نمیشود که بفهمد و بفهماند که «این شیر بییال و دم و اشکم» که راه انداختهاید، هرچه باشد، اکران فیلم خارجی نیست...
اکران فیلم خارجی نیاز به آزادی دارد، نیاز به رفع ممنوعیتهای ریز و درشت، سالنهای مدرن و بهروز، حضور نمایندگیهای کمپانیها بالاسر فیلمهایشان، سالنهای اختصاصی کمپانیها و دهها چیز دیگر دارد. در روزگاری که سینمای دنیا درامهای شخصی و کوچک را به تلویزیون و فضای مجازی سپرده و خود روزبهروز بزرگتر، عظیمتر، باشکوهتر و غیرتلویزیونیتر میشود، اکران آزاد فیلم خارجی یعنی نمایش بیسانسور و همزمان فیلمهای بزرگی که سینمای دنیا اکران میکند؛ که این نیز ابزار و امکاناتی مثل سالنهای آیمکس و سهبعدی میخواهد- که همین بغل گوش خودمان در باکو و ترکیه و دوبی هست و ما در رویایشان به سر میبریم.
چه فیلمهایی
در حدود بیستواندی روزی که از آغاز طرح اکران خارجی میگذرد، در مرحله اول فیلم تمام پولهای جهان ساخته ریدلی اسکات و سپس فیلم شاهدزد به کارگردانی کریستیان گادگست روی پرده آمدهاند. اولی یک تریلر معمولی است و دومی یک فیلم انگلیسی جذاب؛ اما هر دو در این خصیصه اشتراک دارند که فاقد آن پتانسیل برای بیرونراندن مردم از خانهها و کشاندنشان پای گیشهها هستند.
در ایامی که سینماهای کشورهای همسایه اونجرز را همزمان با آمریکاییها میبینند، ما ناچاریم دلمان را خوش کنیم به تماشای همه پولهای جهان؛ که حتی این پتانسیل را هم ندارد که تماشاگر را مجاب به خرید دیویدی کند، چه برسد به کشاندنش به سالن. همزمان با پلنگ سیاه، ددپول یا آکوامن؛ ما شاهدزد را نمایش میدهیم. یک فیلم کمنامونشان.
سرمشقها
با نمایش چنین فیلمهایی است که ناگهان خبردار میشویم رقم فروش این فیلمها در روز به 500هزار تومان هم نمیرسد؛ که به معنای 25نفر مخاطب است. خبرنگاران از سالنهای خالی و تماشاگران کمتر از چهارپنج نفر خبر میدهند؛ که فاجعه است. این درحالیاست که سرمشق موفقی چون نمایش نیمهشبهای جشنواره بینالمللی فجر در یکیدوسال اخیر دمدست وجود دارد که نشان میدهد با انتخاب درست فیلم و استفاده از تشنگی مخاطب برای دیدن یکسری فیلم خاص میتوان اکران پررونقی را شکل داد.
نمونه موفق دیگر سینماتک قلهک است؛ که اگرچه در راسته اکران خارجی مفهوم نمییابد، اما از اینرو که بیشتر فیلمهای موفق متعلق به سینمای تجاری را نمایش میدهد، میتواند سرمشق کاملی باشد برای برگزارکنندگان و گردانندگان طرح اکران فیلم خارجی. سینما قلهک الان دوهفته است این برنامه را آغاز کرده؛ و تا سه هفته دیگر نیز ادامه خواهد داد. طبق برنامه؛ هفته گذشته در این سینما فیلمهایی چون تئوری همه چیز، چشمه و برو بیرون به نمایش درآمدهاند. در هفته جاری در سینما قلهک فیلمهای اونجرز، طلوع شوالیه تاریکی، آن، برج تاریک، ورود و گودزیلا به نمایش درمیآیند و در هفتههای آتی هم فیلمهای پست اسپیلبرگ، دانکرک، اونجرز و کوکو اکران میشوند.
کجا فیلم ببینیم
همه سالنها فیلمهای خارجی نمایش نمیدهند و فقط و فقط سینماهایی که بالای ۷ سالن داشته باشند، میتوانند یک سالن کامل با ظرفیت ۱۵۰ صندلی به اکران فیلم خارجی اختصاص دهند. البته درتمام کشور فقط ٣ سینما از چنین ظرفیتی برخوردارند که به گفته مدیر اجرای این طرح سه سالن سینمای پردیس باغ کتاب، پردیس مگامال و پردیس کورش به اکران فیلمهای خارجی اختصاص یافته است. قیمت بلیتها هم ۲۰هزار تومان است. این خود موضوعی است که حساسیتهای زیادی را باعث شده است که چرا باید برای دیدن فیلم ایرانی ١٢ و برای فیلم خارجی ٢٠هزار تومان پرداخت. خود این یکی دیگر از حرفوحدیثهای این طرح است.
درباره درآمدهای این اکران نیز گفته شده که ۴۰درصد از درآمد این طرح در اختیار سینمادار قرار میگیرد و ۶۰درصد باقی فروش بلیت در اختیار خانه سینما خواهد بود تا برای ساخت مرکز درمانی ویژه اهالی سینما مورد استفاده قرار گیرد. حالا باید دید پولهای 12-10 بلیت چه زمانی آنقدر خواهد شد که به ساختن بیمارستان کفاف دهد؟!