دکتر سیداحمد موسوی دبیر کل جمعیت هلال احمر
کشور ما ازجمله کشورهایی است که خوشبختانه ظرفیتهای قابل توجهی در آن وجود دارد. یکی از حوزههایی که در آن از ظرفیتهای قابل توجهی برخورداریم، حوزه نیروی انسانی است. امروزه بیشترین چالش جامعه ما فرهنگی - اجتماعی است. همیشه به این موضوع فکر کردهام که چگونه نهاد اجتماعی میتواند آرمانی، مقدس، پاک و تبلوریافته از اندیشههای ما باشد و از موقعیتی که امروزه در آن قرار داریم فاصله بگیریم و به ریشه و اصالت خویش بازگردیم. بیشترین دفاع من از «شهروند» به آن خاطر است که جامعه ما زیبنده تاریخ، شأن، اعتقاد و فرهنگ ما نیست.
ما در جامعهای پرچالش زندگی میکنیم. بیشترین فضای ذهنی مرا چالشهای اجتماعی جامعه امروز به خود اختصاص داده است. به منظور فاصله گرفتن از این فضا و فاصله گرفتن از نگاههای منفی اجتماعی نیازمند آگاهی بخشی است. روزنامه شهروند میتواند بازیگر این نقش باشد. این کار نیازمند کالبدشکافی، آسیبشناسی و استفاده از دیدگاههای کاملا علمی است. ما امروز بیش از هر وقت دیگری نیازمند فاصله گرفتن از رفتارهای واکنشی هستیم. باید ببینیم چرا مردم ما تحمل یکدیگر را ندارند؟ چرا امروز درگیریهای جامعه در میزان بالایی است؟ چه عاملی باعث افزایش حجم شکایتها و بالارفتن حجم پروندههای موجود سیستمهای قضایی شده است؟ ما درحال حاضر یکدیگر را تحمل نمیکنیم.
جامعه ما با مسأله کمبود صبر و بردباری دست به گریبان است. آستانه تحمل افراد بهشدت پایین آمده و نمیتوانیم حرف یکدیگر را به خوبی بشنویم به همین خاطر ناشنیده به سخنان یکدیگر واکنش نشان میدهیم. دروغ بیش از اندازه در جامعه ما گسترش یافته است. این درحالی است که چنین صفت مذمومی پیش از این نه در فرهنگ ما جایی داشت و نه در اعتقادات ما. امروز ناهنجار و ضدارزشی چون دروغ به ارزش تبدیل شده است. ما امروز از مقابل بسیاری از چالشها به راحتی عبور میکنیم و کارها را بر محور فردی انجام میدهیم. این درحالی است که همه ما جزو یک پیکره هستیم و باید به مسائل اجتماعی دور و برمان واکنش نشان دهیم. ما گمان میکنیم اگر فقط هوای خودمان را داشته باشیم به انتفاع رسیدهایم درحالیکه اتفاقا قضیه کاملا برعکس است. نگاه جمعگرایانه است که میتواند تکتک ما را به نقطهای مطلوبتر از آنچه هماکنون در آن قرار داریم برساند. باید بفهمیم ما خرد هستیم و جامعه کلان است. اما فرهنگ امروز جامعه ما میگوید: «حواست به کلاه خودت باشد!».
وقتی در جامعهای شاهد بیاعتمادی باشیم، پایه آن سست میشود و نا امیدی به دنبال آن بروز و ظهور پیدا میکند. در ادامه این ماجرا یکی از واکنشها درونگرایانه است. فرد به سمت خویش باز میگردد. بنابراین وقتی میگوید: «من از این فرآیند ناامیدم» تصمیم میگیرد خود را از فرآیند مورد نظر جدا کند. بنابراین هیچ یک از افراد خود را در اختیار جامعه قرار نمیدهند. چرا در گذشته پیشینیان ما دارایی خود را در اختیار مجامع خیریه قرار میدادند؟ (منظورم از بیان این نیست که افراد جامعه امروزین ما این کار را انجام نمیدهند اما آمارها نشان میدهد منحنی کارهای خیر رو به پایین است). در گذشته تمام افراد جامعه به این رفتار نگاه ویژهای داشتند. یکی از داراییهای بزرگ در گذشته همین کمکهای مردمی بود. وقتی چنین گسستی در جامعه اتفاق میافتد، جامعه ناکارآمد از تحقق آرمانهای من میشود، ناامید میشوم و به خواستهای درونی میپردازم تا بتوانم مصونیت درونی ایجاد کنم. فرد از جامعیت عبور میکند و به فردگرایی میرسد. اگر نوعدوستی، نگاه اجتماعی، فعالیتهای داوطلبانه را از فرد بگیرید هیچ چیز جز انتفاع فردی باقی نمیماند.
جوامع توسعهیافته بنیادهای مردمی و کارهای بشردوستانه را رونق دادند. آنها فهمیدند اگر نتوانند بین منافع فردی و منافع اجتماعی ارتباط برقرار کنند وضع جامعه با مشکلات جدی مواجه خواهد شد. نگاه امروز در جامعه ما نگاه فردگرایانه و نفعطلبانه است. خیرخواهی و انساندوستی که در طول تاریخ در جامعه ما همراه با ایثار، از خودگذشتگی بود امروز کمرنگ شده است. امروز هم ایرانیان این ویژگیها را دارند اما ظهور این رفتارها در جامعه ایرانی کم فروغتر از گذشته شده است.
هلالاحمر باید کاری کند که اعتماد مردم به این سازمان بازسازی شود. مردم باید بدانند سرمایههای مادی و معنوی آنها در چه مسیری هزینه میشود. «شهروند» باید در زمینه بازگشت اعتماد کار و امید را به مردم تزریق کند. باید جامعه را از سمت ناامیدی مطلق به ناامیدی نسبی هدایت کنیم و در ادامه امیدوار باشیم با فراهم آمدن زمینههای لازم حرکت در مسیر امید ادامه پیدا کند. آگاهی بخشی که روزنامه «شهروند» و صفحات «طرح نو» در صددش هستند بهترین مسیری است که میتوان برای رسیدن به هدف مورد نظر متصور شد.