شماره ۴۳۴ | يکشنبه 2 آذر 1393
صفحه را ببند
سگی که علف می‌خورد

|  ابراهیم یونسی|

روزی سگی داشت در چمن علف می‌خورد.
سگ دیگری از کنار چمن گذشت.
چون این منظره را دید تعجب کرد و ایستاد.
آخر هرگز ندیده بود که سگ علف بخورد!
ایستاد و با تعجب گفت: اوی! تو کی هستی؟ چرا علف می‌خوری؟!
سگی که علف می‌خورد نگاهش کرد و باد در گلو انداخت و گفت:
من؟ من سگ قاسم‌خان هستم!
سگ رهگذر پوزخندی زد و گفت:
سگ حسابی! تو که علف می‌خوری؛ دیگه چرا سگ قاسم‌خان؟
اگر لااقل پاره استخوانی جلوت انداخته بود باز یک چیزی؛ حالا که علف می‌خوری دیگه چرا سگ قاسم‌خان؟ سگ خودت باش...!
برگرفته از کتاب «زمستان بی‌بهار»

ارسال دیدگاه شما

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان پارسی باشد منتشر نخواهد شد.

تعداد بازدید :  289