پخش مستندي از تلويزيون ايران درباره شبكههاي اجتماعي كه با هدف نشان دادن اثرات منفي اين شبكهها تهيه شده بود، بار ديگر حساسيتها را برانگيخت كه صداوسيما به كجا ميرود؟ اين شبه مستند نه تنها با واكنش بسيار منفي منتقدان مواجه شد، بلکه حتي نزديكان به اين رسانه نیز از جمله رئيس دانشكده صداوسيما از آن ابراز برائت كردند و به نوعي تهيه و انتشار اين گونه برنامهها را مسبوق به سابقه دانسته و محکوم کردند. پرسش اساسي اين است كه رسالت صداوسيما و سياست رسانهاي آن چگونه تعريف شده است؟ تا كي ميتوان با تحقير و توهين به ديگران و تبديل اين رسانه ملي به ابزاري براي تحقير جوانان و ديگر شهروندان، تهمانده اعتبار احتمالي اين رسانه را نيز از ميان برد؟
مسأله دفاع از كار آن دختر جوان نيست كه فیلم رقص خود را در شبكههاي اجتماعي قرار داده است. مسأله اين است كه در اين شبكهها هر لحظه دهها و صدها از اين ويديوها تهيه و منتشر ميشود. نه فقط از اين فيلمها بلكه انواع و اقسام فيلمهاي بدآموز يا آموزنده و مفيد نيز نه تنها در سطح ايران منتشر، بلكه در سطح بينالمللي انجام ميشود. و اگر قرار باشد كه فقط با ديدن اين فيلمها مردم منحرف شوند، تا به حال همه عالم بويژه كشورهايي كه اين شبكهها در دسترس همه هستند، به طور كامل منحرف شده بودند.
تهيه مستند يا گزارش درباره شبكههاي اجتماعي و بسياري از امور ديگر از جمله فسادهاي كلان و فقر و نابرابري، بيآبي و خشكي و بيعدالتي و... همگي خوب است هر چند این موارد در صدا وسیما جایگاه بایستهای ندارند، ولي اگر در این میان تصوير و فيلم در خدمت تحقير افراد برآيد، به طور قطع اثر معكوس خواهد گذاشت. سالها پيش رسم شده بود كه برخي از افراد قلدر و لات را در محلات تهران ميگرفتند و با پوشاندن لباس زنانه و با انداختن آفتابه به گردن آنان و يا معكوس سوار الاغ كردن و گرداندن آنان در شهر و محله قصد تحقير و ذليل كردن آنان را داشتند. نتيجه آن سياستها چه شد؟ اين كه امروز يك سرکرده گندهلات و قاتل؛ در زندان و به دست رقباي لات كشته ميشود، سپس تشييع جنازه او بسيار باشكوهتر ميشود. چرا؟
ذهنيتي وجود دارد كه تربيت اجتماعي و اصلاح امور را مبتني بر تحقير و توهين و ذليل كردن افراد ميداند. اين ذهنيت كه خود را در دفاع از مجازاتهاي خشن نيز بازتاب ميدهد، مربوط به جامعه جديد نيست. در جامعه جديد، مردم خواهان مجازات مجرمان هستند ولي در عين حال خواهان حفظ حرمت و شخصيت انساني آنان نيز هستند. يكي از اهداف مجازات، تربيت است ولي اگر كسي تحقير شود، تربيت او بلاموضوع محسوب ميشود. بهويژه تحقير اجتماعي بسيار خطرناك است. وقتي كه يك دختر نوجوان را در صفحه تلويزيون و با تصويربرداري سياه نشان ميدهند و او را حقير ميپسندند تا با گريه و زاري توبه كند و كار خود را اشتباه معرفي كند، اين كار جز ايجاد نفرت و كينه در او و در نزد ديگران نتيجه ديگري ندارد. کینه اجتماعی و فردی ویرانگر روابط سالم اجتماعی خواهد بود.