شماره ۴۳۳ | ۱۳۹۳ شنبه ۱ آذر
صفحه را ببند
مخدر کاتالیزور کنش‌ها و واکنش‌های «آرایش غلیظ»

|  کامیار کوهستانی  |  

1- با نگاهي به 2فيلم سينمايي قبلي نعمت‌الله و تنها سريال تلويزيوني كه ساخته، متوجه مي‌شويم پرداختن به موادمخدر يكي از مهم‌ترين مايه‌هاي شكل‌دهنده‌ آثار اوست تا جايي‌ كه زوال و رستگاري شخصيت‌هايش در ارتباطي مستقيم يا غيرمستقيم با آن شكل مي‌گيرد. ارتباط جهان با آقا شاپوري در بوتيك و باز شدن پاي اتي به خانه‌ شاپوري از مسير رفاقت جهان با مهرداد و زنش مي‌گذرد كه فروشنده‌ مشروبات الكلي و موادمخدر هستند. در بي‌پولي ايرج براي قرض گرفتن پول پيش رفيقش مي‌رود كه روزي صاحب مغازه‌اي در ايران زمين بوده و حالا با اعتياد، به قول خودشان به قهقرا رفته و به اين وسيله پاي ايرج به شركتي عجيب و غريب با كاركناني علاف و بيكار باز مي‌شود. اعتياد عمو بهروز در سريال وضعيت سفيد به مواد و ترك آن، از بخش‌هاي مهم سريال بود. حال در آرايش غليظ موادمخدر فرم اثر را شكل داده است. مخدر پيش‌برنده‌ رفتار و گفتار شخصيت اصلي قصه است و همچون كاتاليزوري كنش‌ها و واكنش‌هاي او را متاثر از خود مي‌كند. دو مايه‌ اصلي اين تريلر يعني كمدي و فانتزي كه هر دو با منطق روايي درست در دل داستان جاي گرفته‌اند ارتباطي تنگاتنگ و نزديك با مصرف مخدر پيدا مي‌كنند. تيزهوشي نعمت‌الله آنجايي خود را نمايان مي‌كند كه شخصيت‌هاي كاريكاتورگونه، اغراق‌هاي موجود در رفتار و گفتار آنها، لوكيشن‌هاي متعدد و ريتم تند اثر همگي با همين ويژگي شخصيت اصلي چفت شده‌اند.
2- حميد نعمت‌الله مهم‌ترين و قابل بحث‌‌ترين كارگردان حال حاضر سينماي ايران است. آنچه او با آرايش غليظ به آن دست يافته همان چيزي است كه كاهاني، يا مهرجويي در آثار متاخرشان يا حتي ماني حقيقي به شكل كمرنگ در آخرين فيلمش گام‌هايي به سوي آن برداشته‌اند اما هيچ‌گاه موفق نبوده‌اند. با ساختار كلاسيكي كه او در دكوپاژ اثرش به كار مي‌برد به تلفيقي از سادگي و هوشمندي در كارگرداني مي‌رسد. مثال نمونه‌اي، دكوپاژ سكانس گفت‌وگوي لادن بخشي و آقاي برقي در لابي هتل است كه شات و ريورس شات‌هاي حركتي در اين بخش با ماسكه شدن آقاي برقي در لحظه‌ گفتن آن ديالوگ به خصوص، ذكاوت و سادگي موجود در طراحي همين سكانس را نمايان مي‌كند. استفاده از ميزانسن‌هاي شلوغ با عمق ميدان زياد كه آن را تا حد فراواني در سريال وضعيت سفيد تجربه كرده بود اينجا هم به چشم مي‌خورد. نعمت‌الله توانايي اين را دارد كه در هر نقطه از عمق تصويرش عنصري را قرار دهد كه هم ويژگي‌هاي بصري تصويرش را جلا دهد و هم از آن براي كمك به فضاي صحنه و پيشبرد داستانش بهره بگيرد. صحنه‌ ورود به مهمانخانه و نور جوشكاري كه در پس‌زمينه ديده مي‌شود به اين ختم مي‌شود كه مسعود عينك جوشكاري را براي آقاي برقي به ارمغان مي‌آورد.
3- دو همكار هميشگي كه فيلمنامه‌هايشان را باهم مي‌نويسند قدمي بزرگ در سينماي ايران برداشته‌اند و اثري خلق كرده‌اند كه في‌نفسه خودش را از ديگر آثار اين سينما جدا مي‌كند و به همين دليل است كه شايد عموم را متعجب كند يا براي آنان غريب بيايد. بيننده‌ خاص‌تري هم ممكن است نتواند از فرم اثر دريافت و درك درستي داشته باشد كه شايد ناشي از عدم‌همپوشاني تجربه زيستي با شخصيت‌هاي فيلم  يا خالق اثر باشد. آثار كارگرداناني چون فليني يا كوستوريتسا چه بر اين دو نفر تاثير گذاشته باشند و چه نه، شباهت‌هاي بسياري در نوع بهره‌بردن از طنز و شيوه‌ كاريكاتوريزه كردن شخصيت‌ها بين آنها به چشم مي‌خورد. از ديگر ويژگي بسيار مهم اثر قابليت تاويل‌پذيري فراوان آن است كه از مورد نمونه‌اي آقاي برقي آغاز مي‌شود و تا كليت فيلم پيش مي‌رود. شكي در اين نيست كه مقدم دوست و نعمت‌الله بهترين فيلمنامه‌ كارنامه‌ هنري خود را تا اين لحظه نوشته‌اند و نعمت‌الله بهترين فيلمش را ساخته است. بازهم شكي در اين نيست كه آرايش غليظ مي‌تواند بعدها در تاريخ سينماي ايران به‌عنوان اثري متفاوت و ماندگار شناخته شود.


تعداد بازدید :  400