| محسن داداشی | کارشناس روانشناسیبالینی|
وسواس اجباری از اختلالات شایع سنین مختلف و نوعی اختلال در افکار روزانه فرد است.
وسواس اجباری یکی از اشکال تفکر وسواسی است که در 3 زمینه آلودگی و پرخاشگری که خود شامل اندیشیدن به حوادثی درنتیجه افعال ارادی و قربانیشدن منفعلانه در نتیجه تفکرات منفی است و همچنین تم جنسی بروز میدهد.
در توصیف بالینی وسواس آنچه در بیشتر کلینیکهای درمانی مشهود است، تم آلودگی، ترس از میکروب و ابتلا به بیماریهایی از قبیل ایدز، هپاتیت و... است. بهعنوان مثال، شخص پس از استفاده از سرویس بهداشتی بهطور مکرر چندین مرتبه و با مدتزمان طولانی دستان خود را میشوید و برای مراجعه کمتر به سرویس بهداشتی میل کمتری به نوشیدن مایعات از خود نشان میدهد. علم روانشناسی معتقد است، اگر تم آلودگی در شخصی با مسائل نجاست و پاکی آمیخته شود، شخص مبتلا به اختلال وسواسفکری بدخیم شده و به درمان طولانیتری نیاز دارد؛ چراکه در چنین مواقعی فرد متاسفانه تفکرات غیرارادی خود را با باورهای مذهبی توجیه کرده و مقاومت بیشتری نشان میدهد. در نمونهای از تم پرخاشگری، شخص احساس میکند در نتیجه کوتاهی و ندانمکاری وی حادثه ناگواری برای خود یا اطرافیانش اتفاق خواهد افتاد. بهعنوان مثال، شخص چندین مرتبه بهطور مکرر از بستهبودن شیر گاز یا در منزل هنگام خروج از خانه اطمینان حاصل میکند یا اینکه در نمونه پررنگتری از این تم که بسیار هم آزاردهنده است، فرد دایما در نگرانی بهسر میبرد که مبادا بر اثر عمل ارادی او حادثه ناگواری رخ دهد. این اشخاص همواره در احساس گناه شدید غوطهور هستند و درمانگر نباید با شنیدن این حرفها از خود واکنش منفی نشان دهد. قربانی منفعلانه تفکرات منفی شدن نیز نمونه دیگری از تم پرخاشگری است؛ به این شکل که بیمار بهطور مکرر صحنه تصادف یا مرگ یکی از عزیزانش را در ذهن خود تجسم کرده و خود را آزار میدهد. در رابطه با تم جنسی، فرد به شکل آزاردهندهای به ارتباط نامشروع میاندیشد، از اینکه روزی این عمل را مرتکب شود، وحشت دارد. از افکار خود فرار میکند و سعی در خنثیکردن آنها دارد. این اشخاص علاوه بر اینکه افکار منفی خود را به سختی با درمانگرشان در میان میگذارند از احساس گناه شدید هم رنج میبرند. اضطراب، امتناع از دور ریختن اشیای زاید با این توجیه که ممکن است روزی به کار آید، وسواس قرینگی و تمایل شدید و غیرعادی به اینکه هر شیئی بهطور قرینه و بدون هیچ زاویهای سرجای خودش باشد و احساس گناه از مولفههاییاند که میتوان به کمک آنها به اختلال وسواس فکری در وجود فرد پی برد.
درمانگر موظف است نوع وسواس فرد مراجعهکننده را بهدرستی تشخیص دهد.
50 تا 70درصد مراجعهکنندگان با روش درمانی (مواجهه و جلوگیری از پاسخ) بهبود مییابند. به این ترتیب که شخص را با عامل استرس زا مواجه کرده و زمانی که اضطراب ایجاد شد و وی خواست با انجام دادن عملی به خنثیکردن تفکرش اقدام کند، درمانگر جلوی این پاسخ را میگیرد.
مواجهه و جلوگیری از پاسخ، روشی است که تأثیر آن در درمان افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری از نظر علمی اثبات شده است، همچنین اثرات جانبی دارو را ندارد. ضمن اینکه درمان با دارو کوتاهمدت بوده و متاسفانه در مواردی مشاهده شده علایم این اختلال در افرادی که دارو را کنار گذاشتهاند، بازگشته است.