لبخند حتي لحظهای از چهرهاش محو نميشود و چنان با شور و سرزندگي از فعاليتهايش در جمعيت سخن ميگويد كهگويي هلالاحمر تمام آن چيزي است كه زندگياش را شكل داده و ميدهد. با انرژي از آرمانهايش براي صلح و محروميتزدايي ميگويد و چنان روياهايش را براي بشردوستي پرواز ميدهد كهگويي رفاه و آسايش و رفع محروميتها در همين چند قدمي است و تلاشهاي بيوقفه او و دوستان جوانش اين رؤيا را به حقيقتي دست يافتني معنا ميكند. اين واژهها توصيف كوچكي از فعاليت تمام جوانان داوطلب هلالاحمري است كه سرمايه ارزشمند جواني را با ازخودگذشتگي در اختيار اهداف بشردوستان گذاشتهاند. يكي از جوانان كه آوازه نامش اين روزها در جمعيت سروصداي زيادي كرده «زهره فخاري زواره» است. اين عضو 27ساله داوطلب جوانان هلالاحمر تنديسي را كه به پاس زحماتش از دکتر پیوندی و دبيركل فدراسيون بينالمللي صليبسرخ و هلالاحمر در مراسم شكرانه خدمت دريافت كرده به حراج گذاشته است. با اين جوان داوطلب درباره دلایلش برای اين تصمیم و فعاليتهايش در جمعیت به گفتوگو نشستهايم.
مسلماً براي به دست آوردن اين تنديس خيلي تلاش كردهايد. چه چيزي باعث شد كه تصميم بگيريد آن را براي كارهاي بشردوستانه به حراج بگذاريد؟
من يك جوان هلالاحمري هستم و اين تنديس را به نمايندگي از تمام جوانان هلالاحمر گرفتم. هلالاحمري يعني كسي كه در برابركاري كه انجام ميدهد حتي انتظار تشكر هم ندارد، چه برسد به اينكه جلوي تعداد زيادي آدم از او تجليل كنند. حال خوش هلالاحمري در گمنام ماندن و كار براي مردم است. اين تنديس را براي هدفي به حراج گذاشتم كه هلالاحمر از زمان نوجواني در وجودم رشد داد. هدف بزرگي كه اعضاي جمعيت سالهاست براي به دست آوردنش تلاش ميكنند؛ ريشهكن كردن محروميتها. من اصلاً اهل شعار دادن نيستم و همه اين حرفها از قلبم بر ميآيد. ولي بيپرده بگويم وقتي تنديس را گرفتم حس عجيبي داشتم كه تا به حال احساسش نكرده بودم. احساس ميكردم مسئوليتم زيادتر شده و بايدكاري انجام دهم. با خودم گفتم: «اين تنديس اول راهي است كه بايد تا آخر عمر پيش بروم.» من سرمايهاي ندارم كه در اختيار هلالاحمر بگذارم ولي دوست دارم با هرآنچه در توان دارم در اين جمعيت مفيد باشم وكاري انجام دهم. همه اينها باعث شد تصميم بگيرم تنديس را به حراج بگذارم.
پولي كه از فروش تنديس به دست آوردید كجا هزينه خواهيد كرد؟
می خواهم در مركزي كه قرار است توسط جمعيت هلالاحمر براي بچههاي زلزلهزده كرمانشاه ساخته شود، مشاركت كنم.
فكر ميكنيد چقدر بتوانيد از بابت فروش اين تنديس پول جمع كنيد؟
نمي دانم! اما تا به حال چند نفر تماس گرفتهاند و ميخواهند مبالغي را بابت خريد تنديس پرداخت كنند. ولي دوست دارم به قدري پول جمع شود كه بتوانيم كار مركز بچههاي زلزلهزده كرمانشاه را تمام كنيم.
برگردیم به حضور شما در جمعیت.چطور با فعاليتهای هلالاحمر آشنا شديد؟
در دوران مدرسه با هلالاحمر آشنا شدم. وقتي ديدم اعضاي هلالاحمر چگونه بيچشمداشت در بحرانيترين لحظهها حمايتگر نيازمندان و آسيبديدگان هستند تصميم گرفتم به جمعيت بپيوندم. وقتي در تبريز زلزله آمد بهعنوان تيم پشتيبان به آنجا رفتم. اوضاع خيلي بد بود ولي مردم با ديدن ما انرژي ميگرفتند. بچهها شبانهروز كار ميكردند. گاهي گذشت زمان را احساس نميكرديم و فقط به كمكرساني ميپرداختيم. بعد به مناطق محروم رفتيم. آنجا با كودكاني روبهرو شدم كه در محروميت محض زندگي ميكردند. در ميان خانوادههايشان آگاهيهاي عمومي در حد بسيار بدي بود. آنها براي حضور پزشك هلالاحمر التماس ميكردند. چون اولين مركز درماني با روستايشان كيلومترها فاصله داشت. من همه اين اتفاقات را با تمام وجود لمس كردهام. داوطلبان هلالاحمر لحظهاي آنها را ترك نكردند و تا زماني كه آنها را لازم داشتند در كنارشان بودند. هدف من ماندن در كنار يك جمعيت انسان دوست است تا ديگر محروميتي نباشد.
گویا بخشی از فعاليتهاي شما هم در حوزه پیشگیری از آسيبهاي اجتماعي است. آيا عاملي باعث اين كار شده است؟
امروز آسيبهاي اجتماعي و اعتياد همراه با محروميتها وجود دارد و اين يك واقعيت انكارناپذير است. براساس رشته تحصيلیام در موضوع آسيبهاي اجتماعي و موادمخدر وارد شدم. اما عامل اصليام درگير شدن يكي از دوستانم در دوران دانشگاه با مسأله اعتياد بود. او در اعتياد غرق ميشد وكمكهاي ما بيفايده بود. نميدانم چه چيزي باعث فاصله گرفتن او با ما شد ولي من تصميم گرفتم كه در اين زمينه تخصص پيدا كنم.
شما در تدوین کتابچه ای درباره اعتیاد هم مشارکت داشتید.
بله.در كنار گروهي از اعضاي جوانان هلالاحمر ايران و جوانان كشورهاي ديگر توانستيم كتابچه راهنماي پيشگيري از اعتياد را تهيه و تدوين كنيم؛ كار ارزندهاي كه ميتواند راهكار مفيدي براي پيشگيري از اعتياد و موادمخدر به جوانان ارائه كند. براي تدوين اين كتابچه ابتدا دورهاي در كشور ايتاليا برگزار شد كه من هم همراه گروهي از جوانان هلالاحمر كشور كه براي انجام اين پروژه انتخاب شده بودند در آن حضور داشتم. نتيجه آن دوره،آموختههايي درباره پيشگيري از اعتياد بود كه پس از بازگشت به ايران بهصورت تئوري و كارگاههاي آموزشي در اختيار ديگر اعضا قرار گرفت. پس از آن در نشست تبادل تجربيات كه در كشور تايلند برگزار ميشد شركت كردم. نشست نهايي اين دورههاي آموزشي با حضور كشورهاي شركتكننده در پروژه و نماينده فدراسيون صليبسرخ و هلالاحمر در ايران برگزار شد. نتيجه اين پروژه بينالمللي تهيه كتابچه و راهنماي پيشگيري از اعتياد بود كه اكنون 190 كشور از آن استفاده ميكنند. اين كتابچه نتيجه تجربيات جوانان شركتكننده در پروژه بینالمللی جوان و سوء مصرف مواد مخدر yad است و تك تك جواناني كه در اين پروژه حضور داشتند دغدغهشان پيشگيري از اعتياد جوانهاست. من پيش از حضور در اين پروژه و بهويژه اين روزها كه تجربه بسيار مناسبي در اين حوزه دارم دور نگهداشتن جوانان از بلاي اعتياد است.
اين اقدامات تا چه اندازه در پيشگيري از اعتياد جوانان تأثيرگذار است؟
هركاري كه از دل برآيد لاجرم بر دل هم مينشيند. هيچكاري بيتأثيري نيست. همانطور كه فعاليتهاي منفي مخرب است مسلماً اقداماتي كه با نگرش مثبت هم انجام ميگيرد تأثيرات خوبي خواهد داشت. ما جوانان جمعيت بدون در نظر داشتن منافع شخصيمان دست به اين كار زدهايم كه مسلماً تأثير خود را خواهد داشت. اينجا در جمعيت هلالاحمر تحقيق ميكنيم و در تلاش هستيم در زمينه پيشگيري از اعتيادكاري انجام دهيم. بدون شك اگر در اين زمينه براي جوانان و خانوادههايشان آگاهسازي انجام شود جوانان به سمت اعتياد نخواهند رفت.
شما بيشتر ساعتهاي روز را به كار داوطلبانه در هلالاحمر اختصاص دادهايد. اين در حالي است كه با توجه تسلطي كه به زبان انگليسي و تخصصهاي مختلف داريد ميتوانيد در جاهاي ديگر درآمد بهتري داشته باشيد.
من عضو داوطلب جوانان هلالاحمر هستم. همه چيز زندگي، ماديات نيست. من چيزهايي در هلالاحمر ياد گرفتم كه مرا متعهد ميكند در آن كار كنم. البته جامعه به سمتي حركت ميكند كه بيشتر ملاك انسانيت ماديات شده. موضوعي كه فعاليتهاي هلالاحمر برخلافش حركت ميكند همين است.
پيشنهادي به مسئولان ارشد هلالاحمر داريد؟
اگر مسئولان براي حراج تنديس كمكمان كنند بسيار ممنون ميشوم. اما از مسئولان درخواست ميكنم روندي را براي داوطلبان جوان ايجاد كنند كه در هلالاحمر سازماندهي و ماندگار شوند.