آيا تا به حال اين پرسش را از خود پرسيدهايم كه چرا مراسم عروسي يا ختم و يا... ميگيريم و در آن شرکت میکنیم؟ چرا اين مراسم به نسبت در حال كوچكشدن است؟ مگر نميشود كه دو نفري كه ميخواهند ازدواج كنند، با هم بروند محضر و عقد بخوانند و بروند سر زندگيشان؟ يا مگر نميشود فرد فوتشده را چند نفري ببريم جايي در گورستان خاك كنيم و بياييم؟ پس اين همه مراسم كه در گذشته حتي به يك هفته در عروسيها و عزاها ميرسيد، براي چيست؟ مگر مردم نميتوانند خودشان برنامههايي براي شادي ترتيب دهند كه ميروند در عروسي تا شاد شوند؟
واقعيت اين است كه بروز غم و شادي در برنامههاي ختم و عروسي، بهنسبت يك مسأله مهم ديگر، امري فرعي است. گذشتگان ما كه تا 7 روز مراسم عروسي را جشن ميگرفتند، آن را با هدف تحكيم مهمترين نهاد يك جامعه روستايي يعني خانواده انجام میدادند؛ درواقع اين جشن و برنامه در درجه اول براي اعلام حضور يك عضو جديد در مجموعه خانوارهاي محله يا فاميل بود و حضور در مراسم ختم براي اعلام همبستگي اجتماعي ميان همه اعضاي جامعه بود. به تعبیر دیگر ما از طريق حضور در اين مراسم است كه با ديگران همبسته ميشويم. اگر در عروسي شادي ميكنيم، به اين اعتبار است كه ميخواهيم به عروس و داماد و خانوادههاي آنان بگوييم كه ما هم از شما هستيم. همين پيام را در مراسم عزا و ختم ارسال ميكنيم. پس شادي و غم و اندوه در خدمت ارسال چنين پيامي هستند و در این برنامهها ذاتاً اهميتي ندارند.
شادي مردم ايران در پيروزي تيم فوتبال كشورشان نيز از اين نوع است. مردم ميتوانند در خانه و در كنار يكديگر بنشينند و برنامههاي شاد براي خودشان اجرا كنند؛ برنامههايي كه فقط هدف شادیكردن دارد، ولي ابراز احساسات و شادي در پيروزي تيم فوتبال مسألهاي فراتر از شادشدن است. مسأله ابراز حس همبستگي ملي است. براي تقويت اين حس نيازمند چنين برنامههايي هستيم. مسأله مهم اين است كه چرا مردم ابراز شادي را منحصر به چارچوب خانه نميكنند؟ چرا در خيابان و اماكن عمومي اين كار را ميكنند؟ چون حس خود را بايد به ديگران منتقل كنند. به همين علت است كه اصرار دارند اين بازي را در استاديومها و اماكن عمومي ببينند، زيرا شادي ناشی از پیروزی تيم فوتبال، بيش از آنكه پيام و رضايت فردي داشته باشد، پيام جمعي دارد. ما ميخواهيم از طريق اين حضور شادمانه به همه بگوييم كه يك ملت واحد هستيم.
امروز از اهميت نهادهاي ديگر كاسته شده است. نهاد دولت و ملت مهمترين يا حداقل يكي از مهمترين نهادها است. با توجه به شرايط منطقهاي بيش از هر زمان ديگر نيازمند برنامههايي هستيم كه حس ملي و تعلق خاطر ما را به ميهن و كشور برانگيزد و ما را تبديل به يك ملت كند. همانگونه كه شركت در مراسم عمومي و جمعي مذهبي چنين هدفي را در حوزه مذهب تأمين ميكند، شركت در مناسبتهاي ملي نيز اساس هويت ملي را تقويت ميكند؛ چه به صورت ابراز شادي در پيروزيها و چه به صورت ابراز غم و اندوه در شكستها و زلزلهها. پس قدر این موقعیتها را بدانیم و مانع شادی مردم نشویم.