امیر هاتفینیا روزنامهنگار
قامت بلند و سبیلهای دلخواهی دارد. «شریف» به معنای واقعی کلمه است. معنای واقعی کلمه همان چیزی است که این روزها به فراموشی سپرده شده. او یک پای ثابت محافل بهدردبخورِ علوم اجتماعی است؛ هرجا که قرار باشد تفسیر روشنی از مباحث ارایه و صدای در حاشیه ماندگان اجتماع شنیده شود. قانعیراد معتقد است رژه اشرافیت، تراکم نفرت اجتماعی را به همراه دارد؛ یعنی ثروت نمایشی زمینهساز نفرت است.
بچههای علوم اجتماعی حتی اگر با برخی از اظهارنظرهای قانعیراد شادمان نشوند، اما احترامش را دارند. او با اینکه یک جامعهشناس آکادمیک به شمار میآید، اما معتقد به حضور بین مردم است. از هر فرصتی برای این امر استفاده میکند. او حتی سیمای جمهوری اسلامی را تحریم نکرده. قانعیراد دنبال تبیین مباحث مدنظر خود است.
شاگردان و همراهانش میگویند در دو سالی که درگیر بیماری شده، هیچوقت دست از کار نکشیده. مثل قبل در همایشها و سخنرانیها حاضر میشود و از جامعه و مردم میگوید. بعضیها معتقدند قانعیراد حتی فعالتر هم شده؛ او بنا دارد غول سرطان را از پا درآورد.
قانعیراد راه دارد و منش؛ راهومنشداشتن کار راحتی نیست. ممارست میخواهد و تلاش، شجاعت میخواهد و فضیلت؛ یعنی همه آن چیزهایی که محمدامین قانعیراد
دارد.
او دکترای جامعهشناسی خود را از دانشگاه تهران گرفته و ازجمله جامعهشناسانی است كه به این علم به صورت تخصصی نگاه میکند. قانعیراد رئیس سابق انجمن جامعهشناسی ایران، عضو هیأت علمی و استاد جامعهشناسی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور است.
شب پنجشنبه در خبرها آمد که محمدامین قانعیراد برای همیشه چشمهایش را بسته. گفته شد که این جامعهشناس در پی وخامت حالش در اثر بیماری سرطان از دنیا رفته است. من یکی که باور نمیکنم. قانعیراد زنده است؛ مثل دانشکده علوم اجتماعی که زنده است. صدای او بر دیوار انجمن جامعهشناسی ثبت شده و شنیده میشود. قانعیراد جامعهشناس صداهای ناشنیده است.
او در کتابهایش زنده است و نفس میکشد: با تعاملات و ارتباطات در جامعه علمی، با تبارشناسی عقلانیت مدرن، با جامعهشناسی کنشگران علمی در ایران، با مشارکت سیاسی و اجتماعی نخبگان، با ساختار مدیریت نظام علمی کشور، با شبکه سیاسی علم و فناوری، با پیمایش علم و جامعه و... .
قانعیراد زنده است و هنوز جلوی نامش مینویسیم: متولد 1334، شهرری. به قول حسن نمکدوست تهرانی «او نه به زندگی بدهکار ماند و نه به میهنش؛ هر دو اما به او بدهکار شدند.»