شهروند| عامل جنایت خیابان رجایی که هم اتاقی خود را به قتل رسانده بود، پس از گذشت 50 روز از زمان قتل درنهایت بازداشت شد.ساعت 07:30 روز 29 فروردین امسال به کلانتری 168 سیزده آبان اعلام شد که اهالی یک مجتمع مسکونی در خیابان رجایی از شنیده شدن بوی بد داخل واحد هشتم ساختمان در طبقه سوم اعلام شکایت و نارضایتی دارند.با حضور مأموران در محل و تأیید خبر نخست، هماهنگیهای لازم انجام و پس از ورود به داخل واحد مسکونی مورد نظر، جسد متعلق به صاحبخانه متولد 1346 در داخل اتاق خواب و درحالیکه از ناحیه قفسه سینه مورد اصابت ضربات جسم تیز قرار گرفته بود، کشف شد.در تحقیقات اولیه از اهالی ساختمان و همچنین اعضای خانواده مقتول، به کارآگاهان اعلام شد که مقتول در زمینه خرید و فروش املاک فعالیت داشته و در این محل یعنی محل کشف جسد، به صورت مجردی زندگی میکند و بنا بر اظهارات اعضای خانواده و همسایگان با هیچکسی نیز اختلاف مالی یا شخصی نداشته است. در چنین شرایطی و در بررسی به عمل آمده توسط تیم بررسی صحنه اداره دهم پلیس آگاهی تهران، دست نوشتهای به دست آمد که محتویات آن حکایت از آن داشت که مقتول روز 22 فروردینماه یک هم اتاقی برای خود گرفته، موضوعی که اهالی ساختمان و همچنین اعضای خانواده مقتول از آن اظهار بیاطلاعی داشتند.با شناسایی جوانی 25ساله به نام «مهرداد» بهعنوان هم اتاقی مقتول، دستگیری وی در دستورکار کارآگاهان قرار گرفت. سرانجام با انجام اقدامات ویژه پلیسی، ساعت 17 روز چهارشنبه 23 خرداد امسال در محدوده میدان رسالت، هنگام اقدام به فرار از خانه یکی از دوستان پدریاش دستگیر شد.متهم پس از دستگیری به ارتکاب جنایت اعتراف کرد و در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: «به دنبال کار و خانه بودم. پس از مراجعه به املاک مقتول، این شخص از من شماره تماس گرفت و گفت خبرت میکنم. پس از چند ساعت مقتول با من تماس گرفت و گفت که به بنگاه املاک او مراجعه کنم. داخل بنگاه، مقتول به من گفت: «اگر دنبال کار میگردی بیا همین جا مشغول به کار شو و برای سکونت نیز میتوانی شبها به خانه من بیایی. چون من تنها زندگی میکنم.» پس از توافق بر سر کار و محل اقامت، قرار شد که من مبلغ یکمیلیون و 500هزار تومان بهعنوان ودیعه و ماهیانه نیز مبلغ 100هزار تومان بهعنوان اجاره پرداخت کنم. حتی یک قرارداد دستنوشته نیز بین ما دو نفر تنظیم شد. پس از تنظیم قرارداد، من همان شب یعنی روز 22 فروردینماه به خانه مقتول رفتم و شب همانجا خوابیدم. حدودا ساعت 06:30 فردایش بود که ناگهان مقتول بالای سرم آمد و مرا بیدار کرد. بیهیچ دلیلی مرا مجبور کرد که وسایل خود را جمع کرده تا مرا از خانه بیرون کند. به داخل آشپزخانه رفته و چاقویی برداشتم. قصد ترساندنش را داشتم تا پولم را پس بگیرم اما مقتول با من درگیر شد و شروع به فحاشی کرد. ناگهان با چاقو چند ضربه به سمت مقتول پرتاب کرده و او روی زمین افتاد. به سرعت از خانه خارج شدم.»