كافيست پاي خاطرههايشان بنشينيد تا جسارت و شجاعت آنها غافلگيرتان كند. بانوان عضو تيم واكنش سريع تمام پيش فرضهاي ذهنيتان را از زنان امدادگر به هم ميريزند. ماهر، متخصص و آماده واكنش سريع و مناسب در زمان وقوع حوادث هستند و پا به پاي مردان امدادگر در مأموريتها حضور دارند. تشكيل اولين تيمهاي واكنش سريع بانوان در چندسال اخير پاي بانوان را به شكل رسمي در عرصه امداد و نجات باز كرده است. تيم بانوان جمعيت هلالاحمر استان قزوين هم يكي از نخستين تيمهاي واكنش سريع بانوان هلالاحمر است كه با اصول و قاعده منحصربهفردي سازماندهي شده است. اين تيم در 4 دسته براساس تخصصهاي فردي و امدادي تشكيل شده كه شامل تيم آواربرداري، درماني، غواصي و سيلاب و كوهستان است. تعداي از اعضاي اين تيم در گفتوگو با ما از عشق به امدادگري، خاطرههاي نجات و چالشهاي پيش روي بانوان امدادگر ميگويند.
فتانه آذربايجاني 30 ساله
سرتيم آوربرداري، درجه ايثار، مربي امداد و نجات
توانمندي بانوان امدادگر را ببينيم
از سال 1383 بهعنوان داوطلب هلالاحمر فعاليت ميكنم. در اين مدت تجربههاي زيادي به دست آوردهام كه خاطرات تلخ و شيرين زيادي برايم به وجود آورده است. استفاده از نيروي بانوان در عملياتهاي مختلف ميتواند دستاوردهاي بسيار زيادي داشته باشد. چون در تمام عرصهها ما توانمنديهايي مانند آقايان داريم و ميتوانيم در علمياتها كارهاي لازم را انجام دهيم. اما متأسفانه با وجود توانمندي بالاي بانوان، از آنها هميشه بهعنوان نيروي پشتيبان در عملياتها استفاده ميشود. حرف ما اين است كه براي خدمترساني بين مرد و زن تفاوتي وجود ندارد. آن تفكري كه همه ما را بهعنوان امدادگر هلالاحمر دور يكديگر جمع كرده انسان دوستي و خدمت صادقانه است. به همين دليل براساس تقسيم كار بخش پشتيباني را به بانوان دادهاند. اين به آن معنا نيست كه بانوان عملكرد مناسبي در بحران ندارند. بدون شك زماني كه لازم باشد بانوان هم پا به عرصه امداد ميگذارند و نقش مؤثر ايفا ميكنند. اما اينكه تيم واكنش سريع بانوان تشكيل شده و از بانوان براساس توانمنديهايشان بهرهميگيرند جاي خوشحالي است. در تيم واكنش سريع بانوان استان قزوين افرادي هستند كه در رشتههاي مختلف ورزشي و علمي و امدادي نخبه هستند و ميتوانند دوشادوش آقايان به مردم آسيب ديده كمكرساني كنند. اين يعني استفاده از تمام ظرفيتها براي خدمترساني بهتر. بارها در حادثههاي مختلف و حتي در همين زلزله كرمانشاه بانوان هلالاحمر براي بچههايي كه پدر ومادرشان را از دست دادند همچون مادري دلسوز بودند و با كلامي پر از مهر و اميد پاي درددلهايشان مينشستند.
شيرين موحدپويا 28ساله
سرتيم امداد و نجات كوهستان و نجاتگر يك
با گل و شيريني غافلگيرم كردند
تشكيل تيم واكنش سريع بانوان يكي از دستاوردهاي بزرگ جمعيت هلالاحمر است؛ موضوعي كه باعث افزايش انگيزه بانواني شد كه كارامداد و نجات را به شكل تخصصي دنبال ميكنند. فلسفه وجودي هلالاحمر خدمترساني به آسيبديدگان است و در اين زمينه هر كسي نقش منحصر و بهخصوصي را ايفا ميكند. برخي افراد از نظر مالي، حمايت و گروهي هم از جان و تخصصشان براي خدمترساني استفاده ميكنند. در كل رسيدن به يك هدف واحد است كه در عرصههاي مختلف به دست آمده و همه شاهدش بودهايم. من بهعنوان يك بانوي ايراني افتخار ميكنم عضو داوطلب جمعيت هلالاحمر هستم و از اينكه ميتوانم در حد توانم در مواقع بحرانكاري انجام دهم خوشحال هستم. بارها در عملياتهاي مختلف حضور داشتهام. اما آخرين عمليات حس متفاوتي برايم داشت. در آن عمليات در يك تصادف، اعضاي خانوادهاي به شدت آسيب ديده بودند و راننده كه پدر خانواده بود از شدت آسيب به كما رفته بود. همسرش حال بسيار آشفتهاي داشت، تمركزش را از دست داده بود و ميخواست بلايي سر خودش بياورد. چون فكر ميكرد مقصر تصادف اوست ولي اينطور نبود. خلاصه با آرامش در كنارش نشستم و با روشهايي كه پيشتر آموزش ديده بودم با او صحبت كردم. گفتوگوي ما حدود 5ساعت طول كشيد و بالاخره آن زن به آرامش رسيد. از شدت خستگي در اسكان اضطراري پايگاه خوابش برد. در همين حين از بيمارستان خبر رسيد كه حال مرد رو به بهبود است. تا صبح كنار آن زن نشستم تا خداي ناكرده اتفاقي برايش رخ ندهد. صبح از بيمارستان تماس گرفتند كه مرد به بخش منتقل شده و حال عمومياش خوب است. وقتي آن زن بيدار شد خبر بهبودی همسرش را به او دادم. از خوشحالي كم مانده بود بال درآورد. چند روز بعد آن زن و همسرش نشاني خانه ما را پيدا كردند و با دسته گل و شيريني براي تشكر آمدند.
سميه چگيني 53ساله
سرتيم امداد و نجات درماني، نجاتگر يكم
نجاتش دادم، رفيق شديم
هلال احمر يعني از خودگذشتگي، مهرورزي و فداكاري. به همين دليل وقتي پرستار شدم تصميم گرفتم عضو اين سازمان شوم. امدادگري شباهت بسياري با شغل پرستاري دارد و هلالاحمر تجربههايي از جنس مهرباني در اختيار داوطلبانش ميگذارد. تيم عمليات واكنش سريع درماني اقدامات اوليه پزشكي را به مصدومان انجام ميدهد و يكي از بازوهاي تيم واكنش سريع بانوان جمعيت هلالاحمر استان قزوين را تشكيل ميدهد. اعضاي تيم ما برتمام اصول پزشكي و امدادي تسلط كامل دارند و براي تربيت نيروهاي توانمند هم فعاليت ميكند. همه ما در عملياتها شركت ميكنيم ولي هر وقت سر پست حاضر ميشوم دعا ميكنم حادثهاي پيش نيايد.
يك بار وقتي زمان شيفتمان شده بود تصادفي بعد از عوارضي قزوين رخ داد كه به سرعت خودمان را به آنجا رسانديم. حال تعدادي از مصدومان بسيار بحراني بود و از يكي از آنها خون زيادي ميرفت. كمكهاي اوليه را انجام و بلافاصله آنها را به بيمارستان انتقال داديم. خوشبختانه با وجود خون زيادي كه از آن مصدوم رفته بود به دليل پانسمان اصولي كه انجام داده بودم نجات پيدا كرد و دكتر معالج اين موضوع را بعد از بهبود به مصدوم گفته بود. او كه يك خانم بود بعد از مرخص شدن از بيمارستان مرا پيدا كرد و با گل و شيريني به خانهمان آمد. الان سالها از آن ماجرا ميگذرد و ما دوستان خوبي براي همديگر شدهايم.
اكرم قليچخاني 33 ساله
سرتيم امداد و نجات غواصي و سيلاب و نجاتگر يكم
نيتهاي درست آينده را ميسازد
مدتهاست عضو هلالاحمر هستم. اهداف اين جمعيت خداپسندانه است كه حس خوشي از مفيد بودن ايجاد ميكند. از اينكه ميتوانيم انساني را از سختترين شرايط نجات دهيم و روح اميد و زندگي را برايش به جريان بيندازيم و اين نيتهاي درست است كه آينده اين سازمان را روزبه روز روشنتر ميكند. تيم واكنش سريع سيلاب و غواصي عملكرد بسيار مثبتي در آموزش و تربيت و شناسايي بانوان داشته است. بارها و بارها دانستههاي ما درباره امداد و نجات جان فردي را نجات داده است.
من جدا از فعاليت در هلالاحمر، مربي شنا هم هستم و در هلالاحمر در عملياتهاي بسياري حضور داشتهام. يكي از اين عمليات تصادفي زنجيرهاي بود كه به ما اعلام شد و بلافاصله خود را به آنجا رسانديم. در ميان گرفتارشدگان در خودروها، تعدادي زن بودند. وقتي متوجه شدند كه در تيم عملياتي هلالاحمر بانوان هم هستند احساس آرامش بيشتري ميكردند. سراغ يكي از خودروها رفتم كه مادر و بچه در آن گرفتار شده بودند و عمليات رهاسازي را انجام دادم.
فاطمه سليمان خاني 31 ساله
سرتيم امداد و نجات جادهاي، ايثارگر
هلال احمر خانواده من است
14 سال پيش عضو داوطلب جمعيت هلالاحمر شدم. در واقع بخش زيادي از جوانيام را در اين سازمان بشردوست گذراندهام. مسلماً خوب ميدانم هدفم از اين همه سال خدمت چه بوده است. تصور من از هلالاحمر اين است كه مثل خانوادهاي هستيم كه همه اعضاي آن براي رسيدن به يك هدف واحد تلاش ميكنند. اينگونه است كه تفاوت بين زن و مرد از بين ميرود و فقط و فقط رسيدن به هدف اهميت پيدا ميكند و اينكه بانوان در عملياتها چه نقشي ايفا ميكنند از درجه اهميت بسيار كمي برخوردار است. من تا به حال در عملياتهاي زيادي شركت كرده و بارها افراد را از يك قدمي مرگ نجات دادهام. در يكي از روزهاي سال نو بود كه خبر تصادفي به پايگاه ما اعلام شد. بلافاصله همراه با تيم عملياتي خود را به محله حادثه رسانديم و چون وسعت حادثه بسيار زياد بود هركدام از امدادگران براي نجات مصدومان حادثه به طرفي رفتند و من به كمك خانمي رفتم كه داخل اتومبيلي گرفتار شده بود. براي رهاسازي او مجبور شدم از آهن بر استفاده كنم. وقتي آن زن از داخل اتومبيل رهايي پيدا كرد جراحت كوچكي پيدا كرده بود كه پانسمان كرديم. جالب است بگويم كه آن زن از اينكه يك امدادگر زن نجاتش داده تعجب نكرده بود. بلكه از اينكه يك نفر تمام تلاشش را براي حفظ جانش انجام داده خدا را شكر و از من تشكر ميكرد.