لیلی گلستان هم ازجمله هنرمندانی است که این روزها «شوالیه» شده است و آیین اهداى مدالش با حضور سفیر فرانسه و چهرههاى شاخص فرهنگى هنری به پاس یك عمر خدمات او در زمینههای هنری داده شد.
«برونو فوشه» سفیر فرانسه در ایران در آغاز این مراسم در متنى كه مدیا كاشیگر آن را ترجمه مىكرد جایگاه هنرى لیلى گلستان را ستود و از یك عمر تلاش پرثمرش در عرصه فرهنگ و هنر تقدیر كرد: «در وصف شما باید از واژهاى بهره بگیرم كه از اصطلاحات زمینشناسىاست: شما خانم گلستان مرکز همگرایى متنوعترین نبوغها هستید. در خانواده شما همواره نبوغ در جریان است و بیش از ٢٠سال است گالرى گلستان نقشى بزرگ در حمایت از استعدادهاى درخشان هنرى ایران دارد و حس هنرى تیزبین شما سبب شده هنرمندان سرشناسى را به جامعه معرفى كنید.»
به گفتهِ سفیر فرانسه، در محیط فرهنگى زنده و غنى تهران كه هیچ روزش بدون رویداد نیست، گالرى گلستان جایگاه خاصى دارد كه بسیارى هنرمندان را به موفقیتهاى بزرگ ملى و بینالمللى رسانده است.
فوشه با تقدیر از ترجمههاى لیلى گلستان، معرفى نویسندگان بزرگ فرانسوى مانند آلبر كامو، ژان ژیرو و رومن گارى به فارسىزبانان از راه قلم او را گرامى داشت و در عین حال از مجموعه كتب هنرهاى تجسمى كه سالیان پیش به سرپرستى گلستان چاپ شده است به نیكى یاد كرد: «دستاوردهاىتان نشان مىدهد شما در زمره زنانى هستید كه بسیار كم شمار و بسیار با ارزشاند و فرانسه از چنین انسانهایى تقدیر مىكند؛ به راستى که چنین فعالیتهاى درخشانى در خدمت اعتلاى هنر ایران، شایسته تقدیر است. به همین خاطر بسیار خرسندم كه به پیشنهاد من، تأیید و پشتیبانى خانم وزیر آموزش عالى و پژوهش و نیز تصویب نخستوزیر فرانسه، نشان شوالیه نخل آكادمیك كه از معتبرترین نشانهاى فرانسه است به شما اهدا مىشود.»
برونو فوشه سپس این نشان را تقدیم لیلى گلستان كرد و گلستان هم در این مراسم به دو زبان فرانسوى و فارسى سخن گفت و با سپاس از سخنان محبتآمیز سفیر فرانسه گفت: «امشب، از اینجا که ایستادهام به اطرافم نگاه میکنم و چهره دوستانم را میبینم، دوستانی که سالهای سال در کنارشان بودهام و هر کدام به شکلی، در لحظه مهمی، دست من را گرفتهاند و از شیبهای تند زندگی عبورم دادهاند. درست است که من را بهعنوان شوالیه مفتخر کردهاید، اما حقیقت این است که من یک شوالیه بدون نیزه و بدون سپر هستم و اگر عشق و همراهی دوستانی که امشب اینجا جمع شدهاند نبود، حتی شاید شبیه شوالیهای میبودم که پل ورلن به زیبایی از او سخن گفته: شوالیهای نقابدار که سواره میرود، خاموش و شاید هم شبیه شوالیه ایتالو کالوینو بودم: شوالیه ناموجود.»
گلستان همچنین گفت که از دوران نوجوانی با فرهنگ کشور فرانسه آشنایی داشته و به گنجینه غنی ادبیات فرانسه عشق ورزیده است: « افسانههای پرفراز و نشیب الکساندر دوما، تیزبینی پر جسارت شارل بودلر، عصیان ملتهب رمبو، و آثار کامو، میشو، پروست، و البته رومن گاری، که یکی از بهترین رمانهایش را، «زندگی در پیشرو»، سالها پیش با عشق ترجمه کردم و تا به حال 33 مرتبه چاپ شده است. ادبیات فرانسه بخشی از وجود من است و اگر توانستهام تعدادی از این آثار را به زبان مادریام ترجمه کنم، این حرکت چیزی جز تلاش برای معرفی آن به مردم کشورم نبوده است.
اگر قلمی که با آن مینویسم و ترجمه میکنم به سانِ نیزه یک شوالیه باشد، در دست دیگرم سپری دارم که چیزی نیست جز یک تابلوی نقاشی. من بالغ بر یک ربع قرن است که در این شهر بزرگ گالری هنری کوچکی را اداره میکنم.
گردهمایی امشب موجب شد که نگاهی به گذشته بیندازم و برای اولین بار از خود بپرسم دقیقا چند افتتاحیه در این گالری برگزار کردهام؟ عددی که به آن رسیدم هم متعجبم کرد و هم خستهتر. هزار و چهل افتتاحیه! ولی امشب، زیر سایه لطف شما و دوستانم، و به واسطه نشانی که من را به آن مفتخر کردهاید، احساس میکنم وقتش رسیده تا اینهزار و چهل افتتاحیه، و آن چهل جلد کتابی که منتشر کردهام و سیصد و چهل نوشتهای را که برای جراید نوشتهام، به کناری بنهم و برای چند لحظه، فقط چند لحظه کوتاه، خستگی در کنم.» در این مراسم محمود دولتآبادى، رخشان بنىاعتماد، كامبیز درمبخش، لیلا حاتمى، مانى حقیقى، ترانه علیدوستى، امید روحانى، جهانگیر كوثرى، بهرام دبیرى و ابراهیم حقیقى حضور داشتند.